هم نشینی با خداوند در مکتب خلفا

درباره رویت باری تعالی توسط مومنان در بهشت، روایات بسیاری در مصادر مکتب خلفا آمده است. اکنون چند نمونه از آن را در اینجا نقل می کنیم:

* ابن ماجه و ترمذی در سنن خود، روایت کرده اند: «ابوهریره به سعیدبن المسیب گفت: از خدا می خواهم من و تو را در بازار بهشت گرد هم آورد. سعید گفت: آیا در بهشت بازاری هست؟ ابوهریره گفت: آری، رسول خدا مرا خبر داده که اهل بهشت چون به بهشت درآیند، به تناسب عمل خویش، منزل یابند. سپس به آنها اجازه داده می شود به مدت روزهای جمعه دنیا، پروردگار خود را زیارت می کنند، و پرودگار عرش خود را برای ایشان  ظاهر می سازد، و خود در یکی از باغ های بهشت ظاهر می گردد، و برای ایشان منبرهایی از نور و در و یاقوت و...نهاده می شود. و فروپایه ترین آنان... برتل هایی از مشک و کافور می نشینند... ابوهریره  گفت: گفتم: یا رسول الله! آیا ما پروردگارمان را می بینیم؟ فرمود: آری. آیا برای شما در دیدن خورشید و ماه شب چهارده، مانعی هست؟! گفتیم: نه. فرمود: به همین صورت در رویت پروردگارتان، مانعی وجود ندارد. در آن مجلس کسی نمی ماند، مگر خدا با او- هم نشین گردد و صحبت کند. تا آنجا که در آن هم نشینی به شخصی از شما می گوید: ای فلانی! آن روز را به خاطر می آوری که چنین و چنان کردی؟! و برخی از کردارهای ناشایست او را یادآور می شود. آن شخص در جواب می گوید: پروردگارا ! مگر مرا نیامرزیده ای؟! خدا می گوید: بلی، آمرزیده ام. گستردگی رحمت من بود که تو را بدین منزلت رسانید.  ابوهریره پس از آن، تفصیلی از تفضل های پروردگار را در آن روز بیان می کند. سپس می گوید: آنگاه وارد بازاری در بهشت می شویم که ملائکه دور آن را گرفته اند.... در آن بازار داد و ستد انجام نمی گیرد... و اهل بهشت یکدیگر را در آن بازار ملا قات می کنند.... پس از آن به خانه های خود باز می گردیم، و زنان ما پیشواز آمده می گویند: مرحبا، بازگشتی درحالی که رویت زیباتر از وقت رفتن تو می باشد. آنگاه در پاسخ می گوییم: ما با پروردگار جبار خود هم نشین شدیم و شایسته است که چنین باز گردیم.»

اصل این روایت، در حدیث «کعب الاحبار» چنین آمده است: «خداوند نظر نمی افکند بر بهشت، مگر آنکه به او خطاب می فرماید: برای بهشتیان خوشبو شو! پس برای اهل بهشت بهتر از آنچه بود، می شود. و نمی گذرد بر آنها روزی که در دنیا برایشان روز عید بود، مگر آنکه به اندازه آن روز به باغ های بهشت می روند، و خداوند برایشان ظاهر می شود و آنها به او نگاه می کنند. و بر آنها باد می وزد، با بوی خوش و بوی مشک، در آن زمان چیزی را از خداوند خواهش نمی کنند، مگر آنکه خداوند به آنها عنایت می فرماید. سپس باز می گردند به نزد خانواده هایشان در حالی که حسن و جمالشان هفتاد برابر شده است.»  این حدیث  کعب، با خیال پردازی ابوهریره، فزونی یافته و آنچنان روایت شده است که ملاحظه نمودیم. اضافه بر این گونه روایات در مکتب خلفا، روایاتی نیز در این باره، در تفسیر آیاتی از قرآن وجود دارد مانند مواردی که می آید.

* از جمله آیاتی که دانشمندان و مفسران مکتب خلفا، آن را به دیدار مومنان با خداوند در بهشت تفسیر کرده اند، این آیه کریمه می باشد: "للذین أحســنوا الحسنی و زیاده و لایرهق وجوههم قتر و لاذله  أولئک أصحاب الجنه هم فیها خالدون" ( سوره یونس/ آیه 26)، «برای آنان که نیکوکاری کرده اند، ]در آخرت[ پاداش نیک داده می شود، و فزونی بر آن داده می شود. هرگز بر رخسارشان گرد ذلت و خجلت ننشیند. انها اهل بهشت می باشند و در بهشت مخلد می باشند.»

مفسران مکتب خلفا، عبارت "زیاده" ( آن فزونی که در بهشت داده می شود) را چنین تفسیر کرده اند: به اهل بهشت دیدار خداوند، به عنوان نعمت افزون داده می شود. چنان که در تفسیر این آیه، طبری از چهار صحابی، و سیوطی از نه صحابی روایت کرده اند که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «مقصود از "زیاده"، رویت باری تعالی توسط اهل بهشت می باشد.»  از این بین، ما فقط به نقل دو روایت اکتفا می نماییم:

* «ابوموسی اشعری» از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده است که فرمود: «خداوند روز قیامت منادی می فرستد و اهل بهشت را ندا می کند؛ به صدایی که اول تا به آخرشان می شوند و می گوید: "إن الله وعدکم الحسنی و زیاده" ( خدا به شما وعده پاداش نیکو و افزون بر آن را داده است.) پاداش نیکو برای شما، بهشت می باشد و افزون بر آن، نگاه کردن به رخساره رحمان است.»

* طیالسی و احمد در مسند، مسلم در صحیح، ترمذی و ابن ماجه در سنن، طبری و سیوطی در تفاسیر خویش، و دیگر مفسران و محدثان در مکتب خلفا، از «صهیب» روایت کرده اند: «پیامبر آیه "للذین أحســنوا الحسنی و زیاده...." را تلاوت نمود و فرمود: آنگاه که اهل بهشت به بهشت درآیند و اهل جهنم به جهنم، منادی  نداد کند: ای اهل بهشت! شما را نزد خداوند وعده های باقی مانده که می خواهد به آن وفا کند. اهل بهشت می گویند: آن وعده  چیست؟ مگر ترازوی ما را سنگین نفرمودی، و چهره های ما را سفید نکردی و ما را به بهشت نبردی و جهنم را از ما دور نفرمودی؟! در این هنگام، حجاب را پس می زند و چشمشان به خدا می افتد. به خدا سوگند، خداوند به ایشان چیزی عطا نفرموده که محبوب تر از نظر افکندن به روی خود او ( باری تعالی) باشد و فرح انگیزتر از آن. ابن کثیر در تفسیر این آیه گوید: «برتر و بالاتر از آنچه در بهشت به مومنان می دهند، نظر کردن به روی پروردگار است. و این تفسیر را از ابوبکر صدیق و.... نقل کرده اند.» آنگاه نام  پانزده نفر از صحابه و تابعین و دانشمندان را ذکر می کند که آیه را چنین تفسیر کرده اند. سپس به دو حدیث گذشته و روایت های دیگر استدلال می نماید. فخر رازی نیز در تفسیر این آیه همین رأی را اختیار کرده است.

* چندین روایت نیز در تفسیر  آیه "و جوه یومئذ ناضره * إلی ربها ناظره" ( سوره قیامت / آیات 22-23)، از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل کرده اند که از آن جمله، روایات  ذیل می باشد:

* از انس بن مالک روایت کرده اند که پیامبر فرمود: «روز قیامت، مردان مومن هر جمعه خدا را می بینند، و زنان مومنه هر عید فطر و عید قربان.»

* و نیز از انس بن مالک روایت کرده اند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آیه "وجوه   یومئذ  ..." را بر من تلاوت نمود. سپس فرمود: «به خدا قسم این آیه نسخ  نشده است. پروردگار تبارک و تعالی را زیارت می کنند، آنها را خوراک و نوشیدنی می دهند، و بوی خوش و زیور می دهند، و بین ایشان و باری تعالی حجاب برداشته می شود. ایشان خدا را می نگرند و خداوند ایشان را می نگرد. و این است معنای "و لهم رزقهم فیها بکره و عشیا" ( سوره مریم/ آیه 62) (ایشان در بهشت، صبح و شام روزی دارند.)»

* از «جابر» روایت کرده اند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم  فرمود: «خداوند خود نمایی عمومی می کند برای همه مردم، و برای ابوبکر صدیق خصوصی خود نمایی می کند.»

*  از «عبدالله بن عمر» روا یت کردند که پیامبر (ص) فرمود: «پایین ترین درجه مومن در بهشت آن است که به خدم و حشم و نعمت های خدا بر خودش، به درازی هزار سال راه می نگرد. و گرامی ترین ایشان آن است که روی خدا را صبح و شام می بیند.»

طبری در تفسیر آیه "و جوه   یومئذ  ...."، به واسطه چهار صحابی، و سیوطی به واسطه شش صحابی، از پیامبر (ص) روایت کرده اند که آیه "إلی ر بها ناظره "را چنین تفسیر فرمود: «مومنان در بهشت خدا را می نگرند.» و نیز از بسیاری از تابعین، این معنی را نقل کرده اند. فخر رازی در تفسیر کبیر، در این باره گوید: «این آیه، معنایی جز رویت ندارد.»

و ابن کثیر می گوید: "إلی ربها ناظره أی تراه عینا... قد ثبتت رویه المومنین لله عز وجل  فی الدار الآخره فی  الأحادیث الصحاح"، «تفسیر آیه آن است که خدا را به چشم می بینند، و رویت خدا توسط مومنان، در احادیث صحیحه پیامبر ثابت شده است.»

خلاصه سخن آنکه مفسران مکتب خلفا، از «مقاتل» ( متوفای 150 ق) تا «سید قطب» (متوفای 1386 ق) آیه را چنین معنی کرده اند. اینک گفتار سید قطب را در تفسیر این آیه  می آوریم. او پس از عنوان آیه مورد بحث، چنین گوید: «این آیات به وضعی خاص از حالات روز قیامت اشاره دارد و حالت روز قیامت را بیان می کند که درک آن بر انسان بسی دشوار است. حالتی که هیچ مانند ندارد، و نعمت های رنگارنگ بهشتی، در برابر آن ناچیز و کوچک است. حالتی که روی مومنان، خوش و خرم و شاداب است؛ شادابی از آن رو که به سوی پروردگار نظر می کنند. آری، نظر کردن به سوی ذات باری تعالی، وه چه زیبا! چه خوش حالتی! چه سعادتی! چه درجه والایی است که مومنان در روز قیامت از آن برخوردارند.

هنگامی که آدمی به بعضی از زیبایی های آفرینش الهی مانند ماه شب چهارده، درخشش ستارگان در دل تاریک شب، قله های کوه و مانند اینها می نگرد، وجودش مالامال از نشاط می شود و سرمست از زیبایی، انگشت حیرت به دهان می برد. انسان با دیدن آثار زیبایی از آفرینش، چنین به وجد می آید؛ تا چه رسد به آن هنگام که چشمش به جمال ذات باری تعالی افتد. آری، چرا خوش و خرم نباشد، و حال آنکه دیدگانش به جمال  ذات اقدس الهی روشن شده است. در این باره خداوند می فرماید: آیه "وجوه یومئذ ناضره * إلی ربها ناظره" این فرموده خود حکایت و اشاره به آن حالت است. ذات انسانی به آن مقام والا نرسد، مگر آنکه نفس وی از هر عیب و نقصی پاک و منزه باشد. چه آنکه عیب و نقص، مانع از رسیدن به آن درجه و مقام است. راستی چه شده است بعضی مردمان را که نمی خواهند این حقیقت را باور کنند؟! نمی خواهند روانشان با این حقیقت آشنا گردد، و خود را از نور جمال خدا محروم می دارند، و به جنگ و جدال درباره وجود مطلق مشغول می سازند؛ وجودی که نیروهای فکری و عقلی از درک آن عاجز  است. انسان باید خویش را متوجه آن عالم، و ذهن را به تصور آن حالت مشغول دارد، که این توجه، خود نعمتی است که جز نگاه کردن به رخسار ذات باری تعالی، نعمتی از آن بالاتر نیست.


منابع :

  1. سید مرتضی عسکری- نقش ائمه (ع) در احیای دین- از صفحه 388 تا 395

https://www.tahoor.com/FA/Article/PrintView/400973