احادیثی درباره تأثیر ژنها بر روی صفات فرزندان

دانشمندان در تحقیقات علمی خود درباره جنس، سلول و..... متوجه شدند که در کروموزوم ها ذرات بسیار کوچکی وجود دارد که آنها را به نام «ژن» اسم گذاری کردند. عامل حقیقی وراثت، این ذرات کوچکند. ژن ها هستند که صفات چشم و مو و پوست و ساختمان بینی و لب و سایر صفات قابل وراثت را از پدران و مادران به فرزندان منتقل می کنند. رسول اکرم و ائمه طاهرین علیهم السلام که حقایق را به نور وحی و الهام می دیدند به این قانون عظیم خلقت توجه کامل داشته و در بعضی از روایات درباره این راز بزرگ سخن گفته و کلمه «عرق» را معرف عامل وراثت قرار داده اند و به عبارت روشنتر همان معنائی را که امروز محافل علمی جهان از کلمه ژن استفاده می کنند اخبار از کلمه عرق استفاده کرده است و برای نمونه بعضی از آن احادیث را می آوریم:

1- رسول اکرم (ص) می فرمود: «انظر فی ای شییء تضع و لدک فان العرق دساس». المنجد در لغت (دس) می گوید: «العرق دساس ان اخلاق الاباء تتصل الی بناء». این حدیث در کمال صراحت از قانون وراثت سخن گفته و از عامل آن به کلمه عرق تعبیر نموده است. به پیروان خود توصیه می کند: ببینید نطفه خودتان را در چه محلی مستقر می کنید، از قانون وراثت غافل مباشید، توجه کنید زمینه پاکی باشد تا فرزندان شما وارث صفات ناپسند نشوند.

2- علی (ع) فرمود: «سجایای اخلاقی دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشه خانوادگی است.»

3- محمد حنفیه فرزند علی بن ابیطالب (ع) است. در جنگ جمل علمدار لشکر بود. علی (ع) به او فرمان حمله داد. محمد حنفیه حمله کرد ولی دشمن با ضربات نیزه و تیر جلو علمدار را گرفت. محمد از پیشروی باز ماند. حضرت خود را به او رساند و فرمود از ضربات دشمن مترس، حمله کن! قدری پیشروی کرد ولی باز متوقف شد. علی (ع) از ضعف فرزندش سخت آزرده خاطر شد، نزدیک آمد: با قبضه شمشیر به دوشش کوبید و فرمود این ضعف و ترس را از مادرت ارث برده ای یعنی من که پدر تو هستم ترسی ندارم اگر مادر شریف پر فضیلتی چون صدیقه اطهر می داشتی نمی ترسیدی. این ترس را از مادر ضعیف خود ارث برده ای.

4- گرچه قانون وراثت، اصلی ثابت و عمومی است، و قاعده فرزندان وراثت، صفات پدر و مادر هستند، ولی گاهی این قانون در بعضی از صفات متوقف مانده و فرزندان با اوصاف تازه ای متولد می شوند. به موجب تحقیقاتی که به عمل آمده این جهش و تغییر شکل ها در ساختمان بسیاری از قارچ ها و گیاه ها و گل ها و درخت ها و حشرات و حیوانات بری و بحری و پرندگان و حتی در انسان مشاهده شده است. در بعضی از موارد صفات تازه ثابت مانده و از جهنده به صورت وراثت به فرزندان بعد منتقل شده و در واقع این جهش یک صفت جدیدی را در نوع بوجود آورده است و گاهی موقت و غیر ثابت بوده و نسل های بعد دارای آن صفات نبوده اند. به نظر دانشمندان این تغییر شکل ناگهانی و پیدایش صفات تازه از نظر علمی می تواند به دو اصل متکی باشد: یکی تغییر وضعیت ژن ها و کروموزم های سلول نسل و دیگری وراثت از اجداد گذشته و ظهور بعضی از صفات مخفی و مغلوب. با توجه به تحقیقات دانشمندان جهان اینک ارزش علمی و عمق معنوی دو حدیث از رسول اکرم در یک مورد یا دو مورد مشابه با تفاوتی که در عبارات دو حدیث است درباره وراثت به خوبی روشن می شود. دانشمندان در طول سالیان دراز با زحمت های شبانه روزی خود حقایقی را درک کرده اند و به واقعیت های مجهولی پی برده اند. تحقیقات علمی آنها، راه را برای فهم بعضی از آیات و اخبار مشکل باز نموده  است، و قهرا از این راه برای اهل مطالعه و دقت عظمت مقام نبوت و ارزش واقع بینی وحی در بیان حقایق مجهوله واضح می گردد.

امام باقر (ع) فرمود مردی از انصار با همسر خود شرفیات محضر رسول اکرم شد. عرض کرد یا رسول الله این زن دخترعمو و همسر من است، زنی پاک و با عفت. برای من فرزندی آورده است که چهره اش سیاه، لوله های بینی گشاد، موهایش پیچیده، بینیش پهن است! خلاصه طفلی با تمام ممیزات نژادی یک حبشی متولد شده است. نظیر چنین فرزندی در خانواده و اجداد پدری و مادریم نیست. رسول اکرم از زن سوال کرد چه می گوئی. قسم یاد کرد از موقعی که من به همسری این مرد در آمده ام با هیچکس نیامخته ام. حضرت مانند کسی که به فکر فرو رود سر به زیر انداخت و سپس سر بلند کرد و دیده به آسمان گشود بعد رو کرد به شوهر و فرمود: بین هر انسان تا آدم، 99 عرق وجود دارد که در ساختمان فرزند همه فعالیت می کنند. وقتی نطفه ای در رحم قرار گیرد عرق ها به جنبش افتاده و همه از خدا درخواست دارند که فرزند به شبه آنها ساخته شود. این بچه غیر مشابه شما از همان عرق های دور دست است که در اجداد و اجداد اجدات سابقه ندارد. کودک را بگیر، او فرزند تو است. زن عرض کرد یا رسول الله عقده مرا  گشودی و از غصه خلاصم کردی.

حدیث دوم:

حضرت سجاد(ع) از پدرش از جدش (ع) روایت کرد: مردی از انصار حضور  پیغمبر آمد عرض کرد یا رسول الله این زن دختر عموی من است. من فرزند فلان پسر فلان تا ده پشت پدران خود را شمرد و این زن دختر فلان و تا ده پشت پدران او را نیز شمرد. سپس گفت در تمام خاندان من و همسرم نژاد حبشی نبوده و این زن برای من فرزند حبشی آورده است. حضرت پس از کمی تفکر فرمود تو دارای نود و نه عرق هستی و زنت نیز نود و نه عرق دارد. وقتی نطفه به هم می آمیزد. عرق ها به جنبش افتاده از خداوند خواستارند که بچه به شباهت آنها تکوین شود. برخیز این فرزند تو است و این تغییر شکل یا از عرق تو یا از عرق همسرت سرچشمه گرفته است. مرد برخاست و دست زن خود را گرفت و پیوسته از این زن و این فرزند بر تعجبش افزوده می شد. مجموع  آنچه از دانشمندان غربی درباره وراثت از پدران و اجداد و نیاکان دور و نزدیک به دست آمده چند مطلب است که همه آنها در این دو روایت آمده  است:

اول آنکه عامل وراثت ذرات کوچکی است به نام «ژن» که از پدر و مادر و آباء گذشته در سلول نسل وجود دارد. روایات عامل وراثت را به نام «عرق» خوانده و در دو حدیث کلمه عرق آمده است.

دوم به نظر دانشمندان امروز عدد ژن ها در سلول نسل زیاد است و در دو مقاله ای که نقل کردیم یکی آن را به دهها یا صدها تعبیر کرده و دیگری گفته است تعدادشان خیلی زیاد و مانند دانه های تسبیحی در کروموزم های هسته جای گرفته اند. در هرحال هیچ دانشمندی عدد ژن ها را به طور قطعی تعیین نکرده فقط  گفته اند زیاد است. در دو حدیث عدد عرق ها نود و نه گفته شده است. ممکن است مقصود از این عدد عرق های سازنده صفات مخصوص نژادی مثل رنگ مو و پیچیدگی آن و رنگ چشم و پوست و سایر ممیزات مربوط باشد و ممکن است مقصود از تعبیر نود و نه فقط بیان کثرت باشد نه خود عدد مثل اینکه در قرآن کریم فرموده است: «ان تستغفر لــهم سبعین مــره فلن یغــفرالله  لهم...» (سوره توبه/ آیه 80اگر هفتاد بار به مغفرت ناپاکان دعا کنی خداوند آنها را نیامرزد. مقصود  از این عدد، کثرت است یعنی اگر بسیار دعا کنی، نه آنکه مقصود عدد هفتاد باشد که اگر هفتاد و یک بار دعا کنی خداوند می بخشد و در نتیجه حدیث هم گفته است عدد عرق ها زیاد است.

سوم دانشمندان امروز قابلیت وراثت را در فرزندان محصور به صفات آباء نزدیک نمی کنند، می گویند ممکن است فرزندی وارث صفات اجداد دور دست و انسان های اولیه باشد. روایت نیر وراثت را مخصوص صفات پدران و اجداد نزدیک تا پنج پشت و ده پشت نمی داند بلکه دامنه این قابلیت را تا انسان اول یعنی آدم ابوالبشر کشانده است. چنانکه در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است: «تمام صورت ها و صفات قابل وراثت پدران و اجداد تا آدم ابوالبشر می تواند زمینه ساختمان صورت فرزندی باشد که اینک سلول نسل او در رحم مستقر شده است. برای اینکه مردم گذشته و بسیاری از مردم امروز از آثار وسیع دامنه دار قانون وراثت بی خبر بوده و هستند و ممکن بود مردانی در مورد فرزند غیرمشابه، به زنان خود بدگمان شوند. امام (ع) فرموده است: کسی نگوید این بچه شبیه به من و پدران من نیست زیرا ممکن است فرزندی در شکل و قیافه و ارث صفات اجداد خیلی دور دست خود باشد.

چهارم به نظر دانشمندان ژن های عامل وراثت هم در هسته سلول زن وجود دارد و هم در هسته سلول مرد و تغییر ناگهانی فرزندان می تواند مستند به هریک از آنها باشد. رسول اکرم (ص) نیز در حدیث دیگر فرموده است: «این فرزند غیرمشابه یا از عرق تو که پدر هستی پدید آمده است یا از عرق همسرت که مادر کودک است.» از عمر تحقیقات عمیق دانشمندان درباره وراثت و جهش و اطلاع از اسرار ژن ها و کروموزم ها هنوز یک قرن نگذشته است ولی سخنان عمیق رسول اکرم اینک چهاردهمین قرن عمر خود را می گذراند. پیغمبر گرامی اسلام بدون معلم و مدرسه از راه وحی الهی بسیاری از حقایق را برای مردم جهان بیان کرده است. بد نیست در اینجا به این نکته نیز توجه فرمائید چرا رسول اکرم در جواب مرد انصاری و تعیین تکلیف فرزندش لختی تامل کرده و فورا جواب نداده است. حدیث دیگری این امر را روشن می کند و به این سوال پاسخ می دهد: مردی کلیمی از پیغمبر سوالی کرد. حضرت قدری مکث کرد و سپس جواب داد. یهودی پرسید با آنکه جواب سوال را می دانستی چرا توقف کردی؟ فرمود به احترام گفتار حکیمانه. همان طور که برای احترام مردان بزرگ باید حریم گرفت سخنان علمی نیز باید با احترام و توقیر ادا شود. بهترین کلام اگر با شتابزدگی القا شود شنونده آن را بی ارزش یا کم ارزش تلقی می کند. مکث رسول اکرم (ص) در جواب زن و شوهر نسبت به فرزند غیرمشابه روی همین حساب یعنی احترام به علم و توقیر به سخن حکیمانه بود.


منابع :

  1. محمدتقی فلسفی – کودک از نظر وراثت و تربیت، جلد 1 – از صفحه 63 تا 66 و صفحه 70 تا 76

https://www.tahoor.com/FA/Article/PrintView/402721