سیدمحسن امین عاملی
English فارسی 9386 نمایش |زندگینامه
از علما و فقهای بزرگ شیعه، ادیب، مورخ، شاعر و خاتم مجتهدان شام، رهبر و مرجع و مورد وثوق عرب و عجم و صاحب کتاب «اعیان الشیعه»
لقبش: امین،
کنیه اش: ابومحمد الباقر، به سبب نام بزرگ پدرش می باشد.
پدرش: سید عبدالکریم حسینی
نیاکانش، در قدیم در «حله» که از مراکز تشیع در عراق بود، زندگی می کردند، ولی در زمان جد بزرگش از طرف شیعیان «جبل عامل» در جنوب لبنان برای ارشاد مردم و مرجعیت دعوتی شد و ایشان از «حله» به آنجا هجرت نمود و در قریه ی «شقراء»، (شقری) از روستاهای جبل عامل، ساکن شد و تا آخر عمرش (سال 1175) در همانجا ماند. لذا بعد از او فرزندانش همانجا ماندند و زندگی کردند.
سید محسن، حدود سال 1284 هـ ق، در همان قریه ی «شقراء» در جنوب لبنان در خانواده ی مشهور و سادات به دنیا آمد. نسبش به «حسین ذی الدمعه»، فرزند شهید زید بن علی بن الحسین (ع) می رسد. سید محسن عینا این شجره نامه را در کتابش (اعیان الشیعه) نقل کرده و چیزی در تأیید آن نگفته و در همه کتب و تألیفاتش خود را حسینی می خواند. وی تنها فرزند خانواده بود، پدر و مادرش هر دو اهل صلاح و تقوی بوده و در تربیتش سعی بسیار نموده اند. در هفت سالگی به مکتب رفت ولی رفتار خشن مکتب دار او را چنان ترساند که آنجا را ترک نمود و از آن پس، نزد مادرش در خانه قرآن فرا گرفت. آنگاه به فراگیری خواندن و نوشتن مقدماتی در زادگاهش و سپس در یازده سالگی نحو و صرف عربی و علوم مقدماتی را نزد پسرعموهایش شروع کرد.
منطق و بدیع و معانی و بیان و اصول خط و کتابت را از افاضل و بزرگان در «براغیث» جبل عامل فرا گرفت و برای ادامه ی تحصیل به قصبه «نبت جبیل» (از مهم ترین منطقه های جبل عامل در جنوب شرقی لبنان و از مراکز علمی شیعیان محسوب می شده) رفت. در آنجا نزد استاد «شیخ موسی شراره» که از نجف آمده بود، سالها بهره مند شد و بعد از فوتش در سال 1303 هـ ق، طلاب شیخ پراکنده شدند و چون استاد دیگری در آنجا نبود که سید محسن بتواند از محضرش استفاده کند، به زادگاهش «شقراء» و نزد پدر و مادر پیرش برگشت و خود به مطالعه ادامه داده و طلاب جوان را درس می گفت.
سال 1308 هـ ق، به تشویق «شیخ حسن مغنیه» از علمای شیعه لبنان و با اجازه از پدر و مادرش برای رسیدن به مراحل عالی فقه و اصول و اجتهاد، به نجف اشرف مهاجرت کرد. حدود 3 ماه طول کشید تا به عراق رسیده و حدود 11 سال (تا 1319 ق) در آنجا مشغول تحصیل علوم دینی و رسائل و مکاتب شیخ انصاری گردید.
در آن زمان، عراق در اوج عظمت بود، شیعیان تمام نقاط جهان اعم از (ایران، هند، روسیه، افریقا، عراق، آسیای مرکزی و...) تمام وجوهات شرعی را به محضر مراجع تقدیم می کردند و مهمتر از این، مدرسان و مجتهدان بزرگی در آنجا جمع بودند، لذا سید محسن از این موقعیت کمال استفاده را نمود.
اساتیدش در عراق
1- آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (صاحب کفایه)
2- حاج آقارضا همدانی (فقه) (صاحب مصباح الفقیه)
3- شیخ محمدطه نجف نجفی تبریزی (از مشایخ روایتی او)
4- شیخ محمدباقر نجم آبادی تهرانی
5- شریعت اصفهانی
6- سید احمد کربلایی
7- سید علی پسرعموی امین عاملی
8- حاج میرزا حسن شیرازی
9- سید محمد فرزند سید هاشم موسوی معروف به هندی، که از مشایخ روایتی ایشان بود.
هجرت به شام
بعد از پایان تحصیلات سطح و خارج و... در نجف که رنج ها کشید و گنج ها برد، آوازه ی شهرت او در سرزمین شام پراکنده شد و شیعیان آنجا (دمشق) و جبل عامل که به رهبری توانا و دانا نیازمند بودند، با نامه و دعوت از او خواستند که به آنجا رفته و بر مسند مرجعیت و فتوی قرار گیرد. ایشان نیز تقاضای آنان را پذیرفت و با انگیزه احیا و نشر معارف دینی و اصلاح سنت هایی که در نظر او مخالف با عقل و شرع بود بعد از 5/10 سال اقامت در نجف، در حالی که 35 سال از عمر بابرکتش می گذشت، رهسپار شام شده و در اواخر شعبان سال 1319 ق به دمشق رسید.
دوران زندگی پرثمرش در آنجا شروع و در واقع وطن دوم او به شمار می آمد. این بزرگوار در آنجا با مشکلات و کمبودهای مردم روبرو شد که مهمترین آنها، بیسوادی و فقر (مادی و معنوی)، عقب ماندگی اجتماعی و سیاسی، وجود اختلافات عقیدتی و عشیرتی و خرافه پرستی و شیوع آن بنام مذهب (یعنی شیوع خرافه) در میان مردم بوده، مثل اینکه در تکایا و منابر روضه های دروغ خوانده، عوام الناس در روز عاشورا قفل و زنجیر به بدن زده و دیوانه وار سینه می کوبیدند، گل را به بدن های خود می مالیدند و برخی نیز با شمشیر و قمه زخم هایی بر سر می زدند و خون جاری می کردند.، لذا چون می دانست که تمام اینها خلاف عقل و شرع است مبین اسلام و موجب استهزاء و شماتت دیگران است. تصمیم گرفت برای اعتلای فرهنگ جوانان شیعه مدارسی تأسیس و برای تألیف برخی کتب درسی اقدام کند.
لذا از سویی مدارسی به سبک و شیوه ی جدید و صحیح پسرانه تأسیس کرده و از سویی دیگر مدارس و تألیمات دخترانه ای با ساختمانهای مناسب بنا نمود و نوجوانان شیعه را با برنامه ریزی و کتابهای درسی مشغول به فراگیری علم و سواد و فرهنگ کرد.
در این راستا از رجال و بازرگانان دمشق دعوت کرده و توجه آنان را به این کمبودها جلب و با کمک مالی آنها و خودش این کار عظیم و مهم و خداپسندانه را تدارک نمود.
تدریس در دبیرستان ها را خودش تقبل کرد و از نزدیک شاهد پیشرفتهای اخلاقی و علمی و فرهنگی و مبارزه با خرافه پرستی شد. و این اقدام برای تصحیح روش جامعه آن روز، او را در مقابله ی سخت و اتهام انگیز قرار داد.
میدان مبارزه با خرافات و اصلاح و منع عزاداری مردم آنجا، کار ایشان را بسیار دشوار کرده تا جایی که در عراق و شام، تهمت های زیادی به او زدند و عوام الناس را بر علیه او می شوراندند و در منابر و مجالس روضه از طعنه و دشنام به او کوتاهی نمی کردند و حتی نسبت کفر زندقه به او دادند، ولی سید محسن در این راه بسیار جدی و صادق بود و می خواست با جهل و خرافات مردم تا سر حد امکان مبارزه نماید. از این رو وقتی در روضه خوان ها یا مخالفین گفتار نابجایی از خرافه می شنید شخصا با صدای بلند مخالفت می کرد.
هرچه زمان گذشت، بر پیروان و موافقان او و مخالفت با کارهای شنیع و نابهنجار خرافه پرستان زیاد می گشت و جوانانی که تحت تربیت و حمایت این عالم بزرگ با علم و منطق و استدلال شرعی رشد کرده بودند، روز به روز توجه مردم را به خودشان جلب و بازار آنها را بی رونق نمودند.
سال 1361 ق، به عضویت مجمع علمی و عربی دمشق در آمده و تا پایان عمرش از شخصیت های فعال آن مجمع بود. زمانی که فرانسوی ها در سوریه مسلط شدند و آنجا تحت قیمومیت آنها درآمد، سید محسن پیشاهنگ استقلال طلبانه ی سوریه شد و برای استقلال و آزادی مسلمانان و حقوقشان و رفاه شیعیان زحمات بسیاری را متحمل شد.
آنچنان که جنبش آزادیخواهان و اعتصاب چند ماهه آنها منجر به خروج بیگانگان از آن کشور شد، از خانه ی او شروع گشت. از طرف دیگر در بالا بردن سطح فرهنگی و اخلاقی آنها، از هچ کوششی دریغ نکرد.، تا جائی که حتی برای نجات زنان منحرف و معالجه بیماری های آنها، مؤسسه ای برقرار نمود تا آنها بتوانند به یک زندگی شرافتمندانه برگردند.
اقدام دیگرش برای وضع تحصیلی طلاب علوم دینی و بهبود آن بود، که با تجربه هایی که داشت در صرف وقت طلاب در فهم کتب قدیمی و متن های دشوار آن و مباحثی که عملا بهره ای نداشت، به تألیف کتب درسی در سطوح مختلف پرداخت، و همین کار مورد توجه قرار گرفت و شأن شیعه در جامعه ی اسلامی سوریه و لبنان، بالا رفت و تا حد زیادی سوء تفاهماتی که نسبت به او پیدا شده بود برطرف شده و بین مذاهب مسلمین، آشتی و وحدت برقرار گشت، تا جائی که سنی و شیعه او را به زعامت و رهبری پذیرفتند و بیشتر علما و واعظانی که از فتوای او در حرمت قمه زنی و اعمال ناهنجار عاشورا آشفته و خشمگین شده بودند، صداقت و عملکرد و اعمال خداپسندانه ایشان را ملاحظه کردند، از رفتار خود پشیمان شده و کتبا یا شفاها به عذرخواهی و پوزش از او افتادند. و خلاصه این بزرگمرد رویهمرفته بیش از نیم قرن (50 سال) در دمشق با کوششی خستگی ناپذیر به فعالیت همه جانبه و تلاش های علمی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی پرداخته و حامل لوای شریعت و عهده دار حل و عقد امور مذهبی و اشتغال به درس و بحث و مطالعه و مرجعیت بود.
سفرهای او
سید محسن در راستای اهداف بلندش و تأمین منابع تحقیق و تألیفاتش به سرزمین های اردن، فلسطین، مصر، عراق، ایران سفرهایی داشت و هم چنین در سالهای جنگ جهانی اول که اشغالگران اروپائی، دمشق را ناامن کرده بودند، به زادگاهش در جبل عامل رفت و بعد از پایان جنگ مجددا به آنجا برگشت.
در تاریخ 1920 میلادی با چند نفر از علمای جبل عامل و به نمایندگی از علمای آن دیار در مراسم تاجگذاری پادشاه قانونی سوریه شرکت کرد و تبریک گفت. دو سفر به حجاز کرد برای انجام مراسم حج یکی در سال 1321 ق و دیگر 1341 ق.
سال 1352 ق برای زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (ع)، به ایران آمد و حدود 9 ماه ماند و استقبال بسیار گرم و شایانی از ایشان شد که خودشان در کتابشان نوشته اند. وی در مراسم افتتاح دانشکده معقول و منقول شرکت نمود.
پایان عمر
او به دنبال یک بیماری، ماههای آخر عمرش را در بیروت برای معالجه گذراند و در ماه رجب سال 1371هـ ق = 128 ش، در سن 87 سالگی در منزل پسرش در بیروت، دار فانی را وداع گفت.
به محض وقوع این خبر، رادیو بیروت و سپس دمشق به عنوان یک ضایعه ی بزرگ اسلامی آن را پخش نموده و روز بعد جنازه را با تشریفاتی خاص از آنجا به دمشق و با شرکت و تشییع هزاران نفر و صدها اتومبیل حمل کرده و بعد از طواف در اماکن متبرکه (حضرت زینب و.. سلام الله علیها) در مقبره ای در «باب الکبیر دمشق» دفن نمودند و طبق وصیتشان قلم ها و دوات و عینکهای او را که سالیانی در نقل و نشر افکار و علوم دین بکار رفته بودند، در قبرشان مدفون کردند. ماهها در کشورهای مختلف (اندونزی، هند، پاکستان، افغانستان، ایران) تا اقصی نقاط کشورهای عربی و کوچ نشین های عرب در امریکا و افریقا برای ایشان یا مجالس سوگواری برقرار و یا مقاله و گزارش می نوشتند.
تألیفات و آثار
1- مهمترین و مفصل ترین اثرش، کتاب گرانقدر «اعیان الشیعه» که در سن 86 سالگی آن را به پایان رساند. این کتاب از جامع ترین دانشنامه های گسترده در شرح احوال زندگانی بزرگان شیعه است که با هدف شناساندن هویت فرهنگی شیعه و یادآوری نقش شیعه در اعتلای تمدن اسلامی تدوین شده است.
احوال علماء، فقها و اصولین متکلمین، مفسرین، مورخین، فلاسه، جغرافی دانان، منطقیان، منجمان، نحویان، پزشکان و سایر ارباب دانش به رقم 11733 نفر جمع آوری شده است.
2- الرحیق المختوم
3- سفینة الخائض
4- کاشفة القناع که منظوم است
5- ضیاء العقول
6- جوابات المسائل الدمشقیه، در فقه
7- حواشی بر عروة الوثقی
8- الدرالثمین فی اهم... در ابواب طهارت، نماز، روزه، خمس، احکام اموات و...
9- صفوة الصفو فی علم النحو که مکرر چاپ شده است.
10- کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب، در رد عقاید وهابیت.
11- التنزیه الاعمال التشبیه، در حرمت کارهای ناهنجار عاشورا (اعم از شبیه در آوردن، کفن پوشیدن و بر سینه و سر زدن تا سر حد ضربه زدن به بدن) این کتاب آنقدر تأثیرگذار بود که بعد از انتشارش «آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی» دوست قدیمی ایشان و مرجع تقلید بعدی، به راحتی فتوایی به طرفداری از ایشان صدور نمود.
12- لواعج الاشجان: در شرح واقعه ی کربلا و اخبار صحیح شهادت امام حسین (ع) و اهل بین آن حضرت، انتشار این کتاب، مورد استقبال بسیاری از علما و فضلا در سوریه و لبنان قرار گرفت و فروش کرد و بعد از انتشارش سید امین عاملی با جرأت و قدرت فتوای حرمت اعمال ناهنجار و خرافه های عاشورایی را صادر نمود.
ایشان برای اینکه اهل منبر و روضه، دستشان خالی نباشد کتابهای مهمی در مناقب و مقتل نیز تألیف کرده و قصائد و مرثیه هایی سرودند، زیرا طبع شعر و شاعری و ذوق و شوق در اشعار داشت و این از همان کودکی در وجودش ریشه کرده بود. گویا از جد مادریش (شیخ محمد حسین فلحه عاملی میسی) که شاعری مشهور بود نشأت گرفته بود. آنقدر آثار و تألیفات او زیاد است که طالبین می توانند برای اطلاع از سایر تألیفات و شرح کامل تر احوالات به کتب مربوطه مراجعه شود.
منـابـع
محمد علی مدرس تبریزی- ریحانة الادب
سید محسن امین عاملی- اعیان الشیعه
دائرة المعارف بزرگ اسلامی به نقل از: الرحیق المختوم، الثقافة الاسلامیه، الرجل و العقیده، و چند منبع دیگر
دائرة المعارف تشیع
عبدالرحيم عقيقيبخشايشي- علمای معاصر
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها