ویژگی های مدیران در منابع اسلامی
فارسی 3611 نمایش |ویژگى هاى مدیران در قرآن
در قـرآن ویـژگـى هـاى مـدیـران و زمـامـداران بـیـشـتـر در خلال وصف شخصیت پیامبران و بیان تاریخ حیات سیاسى و اجتماعى آنان، ذکر شده است. در سوره بقره آیه 247 درباره گزینش (طالوت) به عنوان فرمانده و زمامدار آمده است: «ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا؛ خداوند طالوت را براى زمامدارى شما برگزید». بـنـى اسـرائیل، که معیارهاى خاصى براى زمامداران خود در ذهن داشتند و (طالوت) را منطبق بر آن نمى یافتند، متحیرانه به پیامبرشان، اشموئیل (ع)، گفتند: چـگـونه او بر ما زمامدار باشد، با این که ما، در زمامدارى از او شایسته تریم و او توان مالى ندارد؟! پیامبر خدا در پاسخ فرمود: «ان الله اصطفیه علیکم و زاده بسطة فى العلم والجسم؛ خداوند او را بر شما برگزید و بر ظرفیت علمى و جسمى اش افزود» (بقره/ 247).
از آیـه 124 سـوره بـقـره اسـتفاده مى کنیم که حضرت ابراهیم (ع) زمانى به مقام امامت و رهبرى مـردم رسـیـد کـه بـه تـربـیـت الهـى آراسـتـه شد و قدرت روحى اش در برابر دشوارى ها به کمال رسید: «و اذ ابتلى ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انى جاعلک للناس اماما؛ هـنگامى که ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود، و او همه را به انجام رسانید، خداوند به او فرمود: من تو را پیشواى مردم قرار دادم». آن گاه، ابراهیم (ع) این مقام را براى فرزندان خود نیز درخواست نمود، که خداوند فرمود: «لا ینال عهدى الظالمین؛ عهد من [امامت و رهبرى مردم] به ستمکاران نخواهد رسید». حضرت موسى (ع) فرمان گرفت که به سوى فرعون برود و او را به توحید بخواند: «اذهب الى فرعون انه طغى؛ به سوى فرعون برو که او طغیان کرده است» (طه/ 24).
حـضرت موسى (ع) در این جا، خواسته هایى از خداوند دارد که حاکى از اساسى ترین نیازمندى ها، لوازم و شرایط رهبرى و ایفاى رسالت است: «قـال رب اشـرح لى صـدرى* و یـسرلى امـرى* واحـلل عـقـدة مـن لسـانـى* یـفـقـهـوا قـولى؛ مـوسى گفت: پروردگارا! شرح صدر به من عطا فرما* و دشوارى امر رسالت را بر من آسان کن* گره از زبانم بازگشا* تا مردم سخنم را دریابند» (طه/ 25-28). علامه طباطبائى در تفسیر المیزان، ذیل این آیه کریمه به نکته لطیفى اشاره کرده است: از ظـاهـر آن پـیـدا است که آنچه درخواست کرده، وسایلى بوده که در امر رسالتش بدان محتاج بوده نه در امر نبوت. آرى، رساندن رسالت خدا به فرعون و درباریانش و نجات دادن بنى اسرائیل و اداره امور ایشان، آن وسایل را لازم داشته نه مسأله نبوتش. مـؤیـد ایـن احـتـمـال ایـن اسـت کـه ایـن درخـواسـتـهـا را بـعـد از تـمـامـیـت نـبـوتـش یـعـنـى دنـبـال آیـات سـه گـانـه سـابـق نـیـاورد، بلکه بعد از فرمان رسالتش یعنى آیه «اذهب الى فرعون انه طغى» آورد.
درباره حضرت یوسف (ع) در قرآن آمده است: «فلما کلمه قال انک الیوم لدینا مکین امین؛ پس، چون [پادشاه مصر] با او [یوسف] سخن راند، گفت: تو امروز نزد ما با منزلت و امین هستى» (یوسف/ 54). چون درایت و امانت حضرت یوسف (ع) بر سلطان مصر آشکار گشت، از حضرتش خواست که عهده دار امرى مهم شود. حضرت یوسف (ع) فرمود: «اجعلنى على خزائن الارض انى حفیظ علیم؛ مرا سرپرست خزائن زمین [مصر] قرار ده که من نگهدارنده و آگاهم» (یوسف/ 55). خداوند، پیامبر (ص) را به دارنده (خلق عظیم) وصف فرموده است: «و انک لعلى خلق عظیم؛ و به راستى که تو بر خلقى بس بزرگى» (قلم/ 4).
همچنین، در آیه 159 سوره آل عمران، درباره نرم خویى و مهربانى حضرت مى فرماید: «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لاانفضوا من حولک؛ بـه واسـطـه رحـمـت خـداونـد، تـو بـا مـردم نـرم و مـهـربـان گـشـتـى و اگـر تـنـدخـو و سـخـت دل مى بودى، از پیرامونت پراکنده مى شدند». هـمـچـنـیـن، در آیـه 215 سـوره شعراء به پیامبر اکرم (ص) مى فرماید که با پیروان خود با تواضع و مهر و محبت رفتار کند: «واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین؛ بـال و پـرت را بـراى مـؤمـنـانـى کـه از تـو پـیـروى مـى کـنـند [به نشانه تواضع و محبت] بگستران». از مـجـموع آیات مذکور، ویژگى هاى بایسته مدیران به شرح زیر فهمیده مى شود: توانایى عـلمـى، قـدرت جـسمى، تربیت الهى، قدرت روحى، پایدارى در برابر دشوارى ها، دورى از سـتـمـگـرى، سـعـه صـدر، قـدرت بـیان، امانت دارى، نرمخویى و مدارا و مهربانى و سرانجام تواضع توأم با محبت.
ویژگى هاى مدیران در روایات
پیامبر اکرم (ص) مى فرماید: زمـامدارى و رهبرى جز براى کسى که سه ویژگى در او باشد، شایسته نیست: تقوایى که او را از گناهان و محرمات الهى باز دارد؛ و بردبارى که به واسطه آن بر خشمش مسلط گردد؛ و حـسـن مدیریت بر افراد تحت سرپرستى، به گونه اى که براى آنان همچون پدرى مهربان باشد (اصول کافى، ج 1 صفحه 407، ح 8). آن حضرت همچنین مى فرماید: «ما من احد افضل عند الله من امام ان قال صدق و ان حکم عدل؛ کـسـى نـزد خـداونـد برتر از زمامدارى نیست که چون سخن گوید، راست گوید و چون حکم کند، به عدالت کند» (نهج الفصاحه، ص 533، ح 2574). امیر مؤمنان (ع) مى فرماید: «یحتاج الامام الى قلب عقول و لسان قؤل و جنان على اقامة الحق صئول؛ پـیـشـواى مـردم، بـایـد داراى دلى دانـا و زبانى گویا و روحى توانا براى به پا داشتن حق باشد» (غررالحکم، ترجمه محمدعلى انصارى، ص 873). «آلة الریاسة سعة الصدر؛ ابزار ریاست، سعه صدر است» (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، حکمت 167). «ایها الناس! ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله فیه؛ اى مـردم! سزاوارترین کس براى این امر [ولایت و زمامدارى] تواناترین مردم براى زمامدارى و داناترین آنان به فرمان هاى الهى است» (نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 558).
هم ایشان در فرمانش به مالک اشتر درباره ویژگى هاى فرماندهان سپاه اسلام مى فرماید: از سـپـاهـیـان خـود کـسـى را بـه فـرمـانـدهـى بـرگـزیـن که پاکدامن تر و بردبارتر از همه لشکریانت باشد و کسى که دیر به خشم آید و زود عذرپذیر باشد و با ناتوانان مهربان و بـر زورمـنـدان سخت گیر و گردن فراز باشد. و کسى که سختى و دشوارى او را از جا نکند و نـاتـوانـى و ضـعـف زمـیـن گـیـرش نـنـمـایـد. بـه کـسـانـى رو آور کـه از خـانـواده هـاى اصیل و شریف و صالح و داراى پیشینه نیکو باشند. کسانى را برگزین که داراى جوانمردى و دلاورى و سخاوت باشند؛ زیرا آنان جامع کرامت و انواع نیکویى هایند (همان، ص 1005).
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه تفسير الميزان- محمدباقر موسوى- ج 14 صفحه 201
دکتر مسعود احمدی- مديريت اسلامی- پژوهشکده تحقيقات اسلامی سپاه- صفحه 127-124
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها