مقایسه افراد در دین هندو و اسلام (ارزش انسان)

فارسی 2266 نمایش |

کیفت و ارزش زندگی افراد در دین اسلام

جایگاه سالمندان در دین اسلام
از نظر اسلام، جوانان ثروت آینده امت، و سالمندان، به خاطر تلاش ها و فداکاری هایی که در این دنیا کرده اند، و نیز اندوخته وسیع علم و تجربه، ثروت فعلی آن قلمداد می شوند. بنابراین، با سالمندان باید با همان ادب و احترامی که نسبت به والدین داریم، رفتار شود. خداوند در سوره اسراء می فرماید: «و قضى ربک ألا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین إحسنا إما یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما و اخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا»؛ «و خدای تو امر کرد که جز او هیچکس را نپرستید و درباره پدر و مادر نیکی کنید، و چنانچه یکی یا هر دوی آنها سالخورده شوند، به آنها اف مگو، و به آنها آزار مرسان، و با ایشان به اکرام سخن گوی. پروبال تواضع را با مهربانی نزد آنها بگستران و بگو پروردگارا، به آنها رحمت کن آن چنان که در کودکی مرا به مهر بپروردند»، (اسراء/ 23-24). این مسئولیت مسلمان است که از سالمندان، اعم از خویشاوند و غیر آن، مراقبت نماید. اسلام زندگی جداگانه را برای سالمندان توصیه نمی کند. سالمندان جزئی از خانوار هستند، که در آن نیاز به مادیات، محبت، مراقبت و رحمت به نحوی انسانی ارضاء می شود. مسلمانان می کوشند اندیشه خانواده گسترده را، حتی در فرهنگ هایی که در آن به صورت هنجار وجود ندارد، حفظ کند.

جایگاه نیازمندان در دین هندو
از نظر قرآن، نیازمندان شامل یتیم، مسکین و ابن سبیل است. لازم است هر یک از این کلمات را هم در معنای دقیق و هم در معنای نمادین آن درک نمود. و آنچه که خدا از اموال کافران دیار به رسول به غنیمت داد به خدا، و رسول و خویشاوندان رسول، و یتیمان و مساکین و در راه ماندگان متعلق است.
در قرآن، مکررا از یتیم یاد شده است. نیاز واقعی یتیم به محبت، صمیمیت و حمایت خانواده است. بنابراین، یتیمان را معمولا خویشاوندان یا خانواده هایی در درون جامعه بزرگ می کنند و آنها را به موسسات نمی سپارند. قوانین اسلامی در حفظ حقوق یتیم، بخصوص در ارتباط با هویت و میراث آن، تاکید بسیار دارد. هویت برای تعیین جایگاه شخص ضروری است؛  بنابراین، یتیم به انتساب خود به سلسله انساب خود محق است. به علاوه، یتیم نسبت به میراث والدین متوفای خود نیز ذیحق است؛ قیم مکلف است که بر استیفای این حقوق نظارت نماید. خداوند می فرماید: «و ءاتوا الیتامى أموالهم و لا تتبدلوا الخبیث بالطیب و لا تأکلوا أموالهم إلى أموالکم إنه کان حوبا کبیرا»؛ «و اموال یتیمان را پس از بلوغ به دست آنها بدهید و مال نامرغوب خود را به مال مرغوب آنها تبدیل نکنید، و اموال آنها را به ضمیمه مال خود مخورید، که این گناهی بس بزرگ است»، (نساء/ 2). مسکین شامل فقیر، محروم، معلول، بیمار و غیر آن است. خداوند می فرماید: «لیس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المریض حرج»؛ «بر نابینایان و لنگان، و بیماران باکی نیست». (فتح/ 17). این وظیفه امت است که مشکلاتی را که معلولان و خانواده های مسئول نگهداری از آنها تحمل می کنند، تخفیف دهد. به مسلمانان یادآوری می شود که بهنجار یا نابهنجار بودن انسان نتیجه اراده الهی است؛ بنابراین، رفاه آنهایی که محرومند جزئی از مسئولیت الهی است. مسلمان اجازه ندارد که موجب یاس معلول شده یا معلولیت را با خرافه درهم آمیزد. ابن سبیل ممکن است شامل گدا، مسافر یا انسانی ناامید باشد. مسلمان مسئول نگهداری و رفاه همه این افراد است. اسلام مایل است که همه انسانها مشوق و منبع الهامی داشته باشند، و این امر تنها از طریق ثبات، امنیت، امید و خوشبینی قابل حصول است: «و الله أعلم بما تصفون»؛ «از رحمت خدا نومید مباشید، که جز گروه کافران هیچکس از رحمت خدا مایوس نیست» (یوسف/ 77).

سقط جنین از نظر دین اسلام
اسلام به حیات انسان ارج می نهد و به حفظ آن علاقه مند است؛ بنابراین، جز در مواردی که ادامه بارداری موجب مرگ مادر شود، سقط جنین را مجاز نمی داند. اساس موضع اسلام در متن زیر به نقل از غزالی تشریح شده است: و این جلوگیری از بارداری چون افگانه کردن و زنده در گور نهادن نیست؛ چه آن جنایت است بر موجودی حاصل شده، و آن را نیز مرتب ها است، و اول مرتبت های وجود آن است که نطفه در رحم افتد، و به آب زن بیامیزد و مستعد قبول حیات شود، پس افساد آن جنایت باشد؛ و اگر علقه و مضغه شود، جنایت فاحش تر بود؛ و اگر روح در وی دمیده شود و خلقت استواری پذیرد، در تفاحش جنایت مزیدی حاصل آید؛ و نهایت تفاحش در آن حال باشد که جنین زنده از مادر جدا شود. حقوقدانان مسلمان به اتفاق آراء معتقدند که پس از آنکه جنین به طور کامل تشکیل گردید و روحی به آن داده شد، سقط جنین مجاز نیست، مگر آنکه مادر در خطر باشد. از نظر اسلام، عوامل اجتماعی و اقتصادی دلایل معتبری برای سقط جنین تلقی نمی شود. خداوند در قرآن می فرماید: «و لا تقتلوا أولادکم خشیة إملاق نحن نرزقهم و إیاکم إن قتلهم کان خطا کبیرا»؛ «فرزندان خود را از ترس فقر به قتل مرسانید، ما روزی شما و آنها را می دهیم، زیرا قتل فرزندان گناه بسیار بزرگی است»، (اسراء/ 31). برداشت بیشتر مسلمانان آن است که مفاد این آیه در مورد فرزند متولد نشده نیز مصداق دارد.

سقط جنین در احکام اسلام
در احکام اسلام، سقط جنین از محرمات قطعی است و در قرآن نیز اشاراتی به آن شده است اما تهیه کنندگان طرح، این حکم را به بعد از چهار ماهگی و دمیدن روح بر جنین مستند کرده و می گویند دلالت آیات قران بر جنین قبل از دمیدن روح مشکل است. فقهای شیعه تشکیل جنین را به دو مرحله تقسیم کرده اند: پیش از چهار ماهگی و پیش از دمیده شدن روح و پس از چهار ماهگی و پس از دمیدن شدن روح. بر اساس احکام اکثر فقهای شیعه در مرحله اول سقط جنین و پیش از دمیدن شدن روح در صورتی که خطر جانی برای مادر داشته باشد جایز است و چون جنین هنوز به مرحله "نفس محترمه" نرسیده است جان مادر بر حیات نباتی جنین تقدم دارد. اما سقط جنین پس از دمیدن شدن روح حرام است و جایز نیست اعم از این که برای مادر خطر داشته باشد یا مشکلات روحی و روانی ایجاد کند و یا خطری متوجه جنین باشد.

مرگ بی درد یا خودکشی از نظر دین اسلام
از نظر مسلمانان، مرگ بی درد و خودکشی اخلاقا معادل یکدیگرند. سختی ها و آلام این زندگی آزمون ایمان و تقوی است؛ بنابراین، از مسلمانان خواسته می شود که با خوشبینی به زندگی بنگرند، و در برابر مشکلات زندگی تسلیم نشده، راه فرار در پیش نگیرند. بدین دلیل که قرآن به مردم اصرار می نماید که «ولا تقتلوا أنفسکم إن الله کان بکم رحیما»؛ «خود را مکشید، که براستی خدا با شما مهربان است»، (نساء/ 29). پیامبر اکرم (ص) می فرماید: در دوران پیش از شما، مردی مجروح شد. زخم های او به قدری دردناک بود که کاردی را برداشت و مچ خود را قطع کرد، و از زخم آن قدر خون رفت تا مرد. پس خدا گفت: بنده من در قبال زندگی خود تعجیل کرد، بنابراین از باغ عدن محروم است. بر پایه این قول، مسلمانان از گرفتن جان خود منع شده اند. اگر کسی، از روی یاس، به خودکشی پناه ببرد، از یک سو، چیزی را که به او تعلق نداشته، نابود ساخته است، و از سوی دیگر، امت در مسئولیت خود برای رفع نیاز کسی که گرفتار خلا روحی و روانی بوده، قصور نموده است. از نظر اسلام، فرد مکلف است دیدگاهی خوشبینانه نسبت به زندگی داشته باشد. بنابراین، مسلمانان نمی توانند به دیگران اجازه دهند که جان خود را بگیرند یا در این جهت به آنها کمک کنند. در اسلام، مرگ بی درد، حتی برای افراد مسن، جایی ندارد، زیرا حیات آنها قداستی همچون حیات جوانان دارد. مرگ در زمانی که خدا مشخص ساخته فرا می رسد. خداوند می فرماید: «و ما کان لنفس أن تموت إلا بإذن الله کتابا مؤجلا»؛ «هیچکس جز به فرمان خدا نخواهد مرد، که اجل هر کس به وقت معین در لوح قضای الهی ثبت است»، (آل عمران/ 145). پس مسلمان مالک مطلق زندگی خود نیست؛ خداوند مالک آن است، زیرا از نظر اسلام، خدا زندگی را به انسان ارزانی داشته است، و انسان حق نابودی آن را ندارد. رنج ناشی از پیری را نباید هیچگاه فی حده تحمل کرد، بلکه باید تا حد ممکن در تخفیف آن کوشید؛ اما به هر حال، فرصتی است برای اعتلای روحانی. حتی نحوه تحمل آن می توان بر کسانی که امتیاز خدمت به سالمندان را دارند، تاثیرات معنوی بسیاری داشته باشد.

منـابـع

ورنر منسکی- اخلاق در شش دین جهان، بخش هندوئیسم- ترجمه محمد حسین وقار- انتشارات اطلاعات- صفحه 102-94

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد