سبک خراسانی قرن پنجم (شعرای معروف)
فارسی 9106 نمایش |مسعود سعد سلمان
مسعود سعد از شاعران برجسته سبک خراسانی در دوران پختگی این سبک می باشد و بیشتر شهرت وی به سبب قصاید حبسیه ای است که در زندان سروده است؛ و در انواع ادبی فرعی، حبسیات وی بهترین نمونه حبسیه در شعر پارسی است. وفات مسعود به سال 515 یا 525 ه. ق اتفاق افتاده است و با توجه به اینکه بعضی از محققان سال 515 را درست ترین قول دانسته اند، دوره عمده شاعری او در قرن پنجم بوده است.
قالبهای شعری موجود در شعر مسعود سعد سلمان
مسعود سعد شاعری است قصیده سرا و ثناگستر. انواع قالبهای شعری رایج در عصر او در دیوانش دیده می شود و ظاهرا قدیمترین مستزاد در دیوان اوست و کهن ترین شهر آشوب یا شهرانگیز فارسی نیز در اشعار او دیده می شود. وی در بیشتر مفاهیم و مضامین رایج در قرن پنجم طبع آزمایی کرده است. در مدایح سخنش گاه گاه همراه با مبالغه است و در قصیده های مدحی و ورود در مفاهیم و خروج از آنها بیشتر به شیوه عنصری و در تغزلها به شیوه فرخی سیستانی نظر داشته و گاه مضامین شاعران عصر غزنوی چون عنصری و فرخی و منوچهری را نیز در شعرش آورده است. بهترین نوع اشعار او قصاید حبسیه و چیستانهای اوست. صنایع دیگر چون ردالعجز الی الصدر، انواع جناس، تضاد، مراعات النظیر، ارسال المثل، التزام، تقسیم و... در شعرش فراوان است و در قصیده ای پانزده بیتی با مطلع:
ای آذر تو یافته از غالیه چادر *** اندر دل عشاق زدست آذرت آذر
به کار نبردن حروف لبی را التزام کرده آنچنان که در خواندن آن لبها به هم نمی رسد. تشخیص در شعر مسعود سعد فراوان است و به همین سبب کلامش جاندار و با روح و متحرک است.
محتوای حبسیات مسعود سعد سلمان
در حبسیات همچنانکه در چهار مقاله نیز آمده است (کلیات چهار مقاله، تصحیح محمد قزوینی، ص 45) در القای عواطف و احساسات خویش به خواننده بسیار توفیق یافته و در چیستانها که محور آن توصیف دقیق اشیاء است، نیز مهارت خود را آشکار ساخته است. تغزل تعداد قابل توجهی از قصایدش چیستان است؛ مانند چیستان آتش، فیل، شیر نر، اسب، بربط، قلم، سکه طلا، نی، کتاب آیینه، ابر و امثال آن.
ویژگی های شعر مسعود سعد سلمان
سخن وی در مجموع استوار و ساده است و گاه گاه قافیه های دشوار انتخاب کرده و خویشتن را به تکلف انداخته و مجبور به استعمال واژه هایی دشوار شده است مانند: متعب و محبب و مرقب و... به نظر استاد مرحوم بدیع الزمان فروزانفر کلام وی در «فصاحت بیان و سلامت الفاظ و حسن تنسیق و تناسب جمل از اغلب شعرا ممتاز است.» در کاربرد الفاظ و لغات جا افتاده و فصیح مهارت دارد و تعبیرات و تشبیهات تازه در شعر او دیده می شود و به شیوه فردوسی مایل به ابداع ترکیبهاست و در اسلوب بیان مفاهیم و استعاره ها و کنایه ها نیز از روش آن شاعر بزرگ استفاده کرده است. انس او به کلام فردوسی از منتخبی که از شاهنامه تهیه کرده بوده نیز قابل تأئید است.
آشنایی مسعود سعد سلمان با علوم زمان خویش
وی در علوم زمان خویش چون فلسفه و نجوم و ریاضی ماهر بوده و ظاهرا قرآن را نیز حفظ داشته و با احادیث و روایات آشنا بوده و تأثیر این همه را در شعر او می توان دید. شعرش ازین جهت به کلام عنصری و ناصر خسرو شباهتهایی یافته است. مسعود سعد از نظر اخلاقی نیز بلند همت و شجاع بوده و صاحب مکنت، و این خصلتهای او را از انتخاب واژه ها و مفاهیم و لحن کلام او می توان تشخیص داد.
تکرار صامت و مصوت در اشعار مسعود سعد سلمان
او به تکرار صامتها و مصوتها نیز توجهی خاص دارد مانند:
زمانه نادره بازیچه ها برون آرد *** ز بازی فلک مهره باز بازی گر
در این بیت تکرار مصوت کوتاه، صامت «ز»، مصوت بلند «ای»، مصوت بلند «آ» قابل توجه است. وی در بعضی از ابیات خویش، واژه ای را در مصراع یا بیت، محور زیباییهای شعری خویش قرار داده و ویژگی هایی را متناسب با آن واژه به کار برده است، مثلا در این بیت:
ز بهر شیون زینسان کبود پوشش کرد *** ز بهر سورش بست از ستارگان زیور
در مصراع اول واژه «شیون» محوراست و به مناسبت صامت «ش» در این کلمه، دوبار این صامت را تکرار کرده و «کبود پوشش» نیز متناسب است با «شیون». در مصراع دوم نیز به مناسبت کلمه «سور» صامت «س» را سه بار تکرار کرده و «زیور بستن» نیز متناسب است با «سور».
میدان طمع جمله فراز است و نشیب است *** ای مرکب پرحرص فروگیر عنان را
جان است و زبان است، زبان دشمن جان است *** گر جانت به کار است نگه دار زبان را
سایر شاعران معروف قرن پنجم
در قرن پنجم شاعران متعدد دیگری نیز می زیسته اند که در اینجا درباره سه تن از آنان به اختصار نکاتی را یادآور می شویم.
فخرالدین اسعد گرگانی سراینده اولین داستان عشقی
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر عهد طغرل سلجوقی است و سراینده داستان ویس و رامین که احتمالا منسوب به عهد اشکانی است و ممکن است کهن تر از آن زمان هم باشد. ویس و رامین اولین داستان عشقی مهمی است که در شعر فارسی به دست ما رسیده و نظامی در خسرو و شیرین بدان نظر داشته است. عشق در این منظومه، عشقی است زمینی و تند و بی پیرایه. زبان داستان نیز ساده و بی پیرایه است. الفاظ کهنه فارسی و شکل کهنه کلمات در آن به کار رفته است و آن با پهلوی بودن اصل داستان بی ارتباط نیست زیرا بعضی از کهنگی های زبانی این داستان در سخن شاعران قرن پنجم کمتر دیده می شود. واژه های عربی در متن داستان فراوان نیست. در شعر او تمایل به صنایع بدیعی هست، اما صنایع در آن پنهان است و به سادگی قابل تشخیص نیست.
بهره فخرالدین اسعد گرگانی از صنایع شعری
وصفها و تشبیهات او حسی و ملموس است. از استعاره فراوان استفاده کرده است. مجاز و کنایه و تمثیل نیز در آن نمودی خاص دارد. بر توصیفهای آن تحرک و جانداری حاکم است. زبان او، زبانی است بی تکلف و متناسب با بیان احساسات عاشقانه. ازقضا در توصیف حالات شور و عشق و وصال و جدایی و اندوه بسیار ماهر است و زبان او لطافتی خاص دارد. بعضی مثالها از مشخصات کتاب، نمونه تکرارها:
دلش تنگ و میان تنگ و دهان تنگ *** ز دلتنگی شده بر وی جهان تنگ
به شمشیر و به دینار و به فرهنگ *** به تدبیر و به دستان و به نیرنگ
منم گل برگ گل بوی گل اندام *** گلم چهره گلم گونه گلم نام
نمونه ترصیعها و توازنها:
ز بس زیور چو گنج شایگان بود *** ز بس اختر، چو برج آسمان بود
قضا بارید بر من سیل بیداد *** قدر آهیخت بر من تیغ پولاد
نخواهم بی هوایت زندگانی *** نجویم بی وفایت شادمانی
سپاه جاودان از تو رمیده *** نگار چینیان از تو شمیده
نمونه ضرب المثلها:
خبر هرگز نه مانند عیان است *** یقین دل، نه همتای گمان است
هر آن گاهی که باشد مرد هوشیار *** ز سوراخی دو بارش کی گزد مار
مگر گفتست با تو هوشیاری *** که گر دزدی کنی در دزد باری
بعضی از ضرب المثلهای ویس و رامین مأخوذ از امثال عربی است. در همین ابیات که ذکر شد توجه گوینده به این ضرب المثلها آشکار است: لیس الخبر کالمعاینه، لایلدغ المؤمن من حجر واحد مرتین، ان تسرق فاسرق الدره، الغریق یتشبث بکل حشیش، رائدنا غراب. قراین دیگری نیز در کتاب هست که نشان مهارت فخرالدین اسعد در ادب عربی است و استاد مرحوم بدیع الزمان فروزانفر، بعضی ازین قراین را در کتاب سخن و سخنوران به دست داده است. تعبیرات مثلی:
مکن بی جرم را در چاه مفکن *** نمک بر سوخته کمتر پراکن
مرا گر موی بر ناخن برستی *** دل من این گمان بر تو نسبتی
تشبیه:
دو زلف انگور و رخ چون آب انگور *** غلام هر دو گشته مشک و کافور
سرشکت را کنون باشد روایی *** که بفروشی به بازار جدایی
و تعبیرهای زیبا نیز در کتاب کم نیست مانند «جای مهر» به جای دل:
بیفکندش بدان تا سر ببرد *** به خنجر جای مهرش را بدرد
اسدی طوسی، حماسه سرای معروف قرن پنجم
اسدی طوسی شاعر معروف قرن پنجم است که از خراسان به آذربایجان مهاجرت کرده و در آن دیار مقیم شده است. گرشاسب نامه او، پس از شاهنامه فردوسی معروفترین و بهترین حماسه ملی فارسی است اما عظمت شاهنامه و بعضی خصلتهایی که در خود کتاب هست، آن را از رواج انداخته است. در گرشاسب نامه، شیوه داستان سرایی قوی و روانی کلام فردوسی و روح و تحرک داستانهای او و دل انگیزی شخصیتها و دلنشینی کلام و مفاهیم شاهنامه دیده نمی شود. بسیاری از مطالب آن را داستانها و مسائل غریب و ناواقع تشکیل می دهد و همین حوادث و مسایل عجیب باعث شده است که دکتر حمیدی شیرازی آن را نوعی مقاله منظوم بداند. نصایح در این کتاب فراوان و متوالی و خشک است و بر خلاف فردوسی، آنها را کوتاه و بر زبان قهرمانان داستانها جاری نساخته است. علاوه بر این در کلام او نوعی خشکی و بی روحی سایه انداخته است که خواننده را از خواندن کتاب ملول می کند. بعضی تنافرها، وجود لغات دور از ذهن به سبب لغوی بودن اسدی و استعاره های غریب و مبالغه های بی بنیان و لحن و تشبیهات غیر حماسی، از اهمیت کتاب به ویژه در برابر کلام فردوسی کاسته است.
مقایسه شاهنامه با گرشاسب نامه
مرحوم بدیع الزمان فروزانفر، شاهنامه فردوسی را با گرشاسب نامه اسدی مقایسه کرده و ضعفهای کلام اسدی را نشان داده است. فردوسی در مبالغه گفته است:
ز سم ستوران در آن پهن دشت *** زمین شد شش و آسمان گشت هشت
در این مبالغه به فرض قبول شرط اول، شرط دوم را می توان پذیرفت اما اسدی گفته است:
چنان چرخ پرگرد و پرباد کرد *** که گردون که بد هفت هفتاد کرد
«گرشاسب نامه، ص 349»
و اگر فردوسی در مقام مبالغه از گرز سیصد منی سخن گفته، اسدی از مشت سیصد منی حرف زده است! اسدی در این کتاب به طرح مباحث فلسفی و اخلاقی توجهی خاص نشان داده و معمولا آنها را مجزا و گاهی به صورت پرسش و پاسخ بیان کرده و این شیوه او با شیوه شاهنامه متفاوت و از جهاتی به شیوه اسکندرنامه نظامی نزدیک است و بعید نیست که نظامی از این نظر تا حدودی از گرشاسب نامه تأثیر پذیرفته باشد. اسدی در صفحات نوزدهم و بیستم گرشاسب نامه، گرشاسب را با رستم مقایسه کرده و او را از رستم بزرگتر و پهلوانتر دانسته و عیبهایی بر پهلوان بزرگ داستانهای ملی گرفته است اما حوادث و وقایعی که خود به گرشاسب نسبت داده بیشتر از نوع ماجراجویی ها و قهرمانی های عامه پسند است و همه مواردی که به نظر او مایه ضعف شخصیت رستم شده بر عکس در طبیعی بودن سیمای رستم و ضعف منظومه اسدی سهم دارد.
نمونه ای از اشعار اسدی طوسی
اگر از موارد ضعف این گرشاسب نامه بگذریم، اسدی را در گرشاسب نامه تشبیه ها و تعبیرهای تازه فراوان است. وی به کاربرد صنایع لفظی علاقه فراوان داشته و در بیشتر ابیات او استفاده کرده است. نمونه ای از اشعار او، اشاره به احادیث و امثال:
سخن کان گذشت از زبان دو تن *** پراکنده شد بر سر انجمن
اشاره است به: «کل سر جاوزالاثنین شاع.»
گلیمی که باشد بدان سر سیاه *** نگردد بدین سرسپید، این مخواه
گمان است در هر شنیدن نخست *** شنیدن چو دیدن نباشد درست
اشاره است به: «لیس الخبر کالمعاینه.»
منه نو رهی کان نه آیین بود *** که تا ماند آن بر تو نفرین بود
اشاره است به «من سن فی الاسلام سنه سیئه فعمل بها بعده علیه مثل وزرمن عمل بها.» بعضی تشبیهات و تعبیرات زیبا:
گمانی نکو بردی ای دلپذیر *** ولیکن گمانت کمان بد نه تیر
چو نتوان گرفتن گریبان جنگ *** سوی دامن آشتی یا ز چنگ
ز دل بنده ی شاه و دارنده راز *** به معنی از اندیشه دوشیزه ساز
بریده ز تن جان، امید از نهیب *** چو عشق از دل مهرجویان شکیب
نمونه ای از مبالغه ها:
زره وار بد کز تن خویش پوس *** همی کند و پنداشتی درع اوست
تنش بنگریدی که بر پای هست؟ *** به سر دست بردی که بر جای هست؟
بدان سان ز گرزش قضا زار شد *** که از پای بفتاده بیمار شد
این مبالغه ها، حماسی نیست و یکی از علل ضعف حماسه در شعر او، استعمال همین گونه مبالغه هاست. تشبیه های غیر حماسی نیز در شعرش هست:
کمان شد یکی برزگر تخم کار *** وز آن تخم پیکان و دل گشت زار
از آن تخم هر کشت کامد درست *** ز خون خورد آب و برش مرگ رست
و گاهی تشبیهات عقلی و وهمی به کار برده
ز شاخ گوزنان رمه در رمه *** زمین بیشه ای گشته عاجین همه
بعضی از مفاهیم شعر عربی در کلام اسدی:
شنیدم هنرهاش و دیدم کنون *** به دیدار هست از شنودن فزون
ظاهرا اشارت است به این بیت متنبی که در تاریخ بیهقی هم به کار رفته است:
و استکبرالاخبار قبل لقائه *** فلما التقینا صغر الخبر الخبر
و این بیت او:
نباید شد از خنده ی شه دلیر *** نه خنده ست دندان نمودن ز شیر
ظاهرا اقتباس شده است از این بیت:
اذا نظرت نیوب الیث بارز *** فلا تظنن أن البث یبتسم
گرشاسپ نامه از نظر لغت و ترکیب نیز از منظومه های غنی قرن پنجم است. مثال را نمونه هایی اندک از ترکیبات او ذکر می کنیم: گرفتاریان: اسیران، گذرگاه آواز: گلو، کم بوده تر: پست تر، روزگرد: گل آفتابگردان.
قطران تبریزی اولین شاعر فارسی زبان آذربایجان
اهمیت قطران تبریزی بیشتر در آن است که اولین شاعر فارسی زبان منطقه آذربایجان است و سلسله جناب شعر دری در آن سامان. شعر قطران از نظر فکری، سطحی است و انعکاس علوم مختلف نیز در آن زیاد نیست. لغات و ترکیبات و اصطلاحات تازه نیز در شعرش فراوان نیست. زبان او شبیه به زبان شاعران سبک خراسانی است. قطران شیفته ی صنایع بدیعی است. تأثیر محیط جغرافیایی آذربایجان در شعر او اندک است وبه تقلید شاعران خراسانی، آن گروه از اعلام جغرافیایی خراسان که در صور خیال شعر خراسانی به کار می رفته است در شعر او نیز به کار رفته است. بعضی علائم نا آشنایی او با ریزه کاری فارسی خراسانی در شعرش دیده می شود. مانند آوردن «مر» پیش از مسند در این بیت:
بود فرمان یزدان و شهنشه مر به هم توأم *** برد فرمان یزدان کو برد فرمان سلطان را
در این شعر قطران تعبیرها و توصیفها و زیبا و لطیف دیده می شود. در توصیف و قصیده پردازی از عنصری و به خصوص از فرخی سیستانی متأثر است و بعضی قصاید آنان را پاسخ گفته است. وی از نظر صنعت پردازی و انتخاب قافیه ها در مواردی خود را به تکلف انداخته است.
منـابـع
محمد غلامرضایی- سبک شناسی شعر پارسی- اتشارات جامی- 1377
مسعود سعد سلمان- دیوان- مؤسسه انتشارات امیر کبیر- 1362
اسدی طوسی- گرشاسب نامه- چاپ دوم- کتابخانه طهوری- 1354
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها