بررسی بخشهای مختلف عهد جدید (یوحنا)
فارسی 5257 نمایش |محتوای کتاب اعمال رسولان
با آنکه بخش دوم گزارش لوقا از مژده را انجیل نمی نامند، اما می توان آن را در رابطه با انجیل لوقا بررسی کرد. کتاب اعمال رسولان حوادث مربوط به رشد و بالندگی گروه مسیحیان نخستین به دست روح خدا را روایت می کند. این بالندگی نه تنها افزایش شمار مسیحیان، بلکه تجربه های شخصی ماهیت و رسالت دین را نیز شامل می شود گاهی کتاب اعمال رسولان را انجیل روح می نامند. همچنین این انجیل نشان می دهد که چگونه مسیحیان از فرقه یهودی و کوچک که به مسیح بودن عیسی اعتقاد داشت، به گروهی جهانی که از یهودیت فاصله گرفته بود، متحول شدند. علاوه بر این لوقا در کتاب اعمال از ضمیر اول شخص مفرد بسیار بهره می گیرد و این نشان می دهد که وی شخصا شاهد بسیاری از حوادث کتاب خود بوده است. مهمترین اندیشه های کلامی کتاب اعمال رسولان عبارتند از اینکه:
روح خدا جامعه مسیحیان را تشکیل می دهد و آن را هدایت می کند.
غیر یهودیان نیز می توانند، مانند یهودیان از عیسی پیروی کنند، بدون اینکه به شریعت موسی مقید شوند.
مژده عیسی برای همه جهانیان است.
مسیح که از مردگان برخاست هنوز در میان جماعت خود، یعنی گروه مومنان حضور دارد و زندگی می کند.
زمان و مکان نگارش انجیل لوقا و کتاب اعمال رسولان
درباره زمان نگارش این دو کتاب، آغاز خود آنها دو نکته را آشکار مى کند:
1- کتاب اعمال رسولان حتما بعد از انجیل لوقا نوشته شده است، چون نویسنده در ابتداى آن به نوشته اول خود، یعنى انجیل سوم، اشاره مى کند: «صحیفه اول را انشا نمودم اى تیوفلس!»
2- او انجیل خود را زمانی می نوشت که قبل از او عده زیادی دست به انجیل نویسی زده بودند. در ابتداى انجیل لوقا آمده است که «از آن جهت که بسیارى دست خود را دراز کردند به سوى تالیف حکایت آن امورى که نزد ما به اتمام رسید... من نیز مصلحت چنان دیدم که همه را... به تو بنویسم اى تیوفلس!» بنابراین، او در زمانى انجیل خود را مى نوشته که قبل از او عده زیادى دست به چنین کارى زده بوده اند. امروزه غالب محققان معتقدند انجیل نویسى در اواسط دهه 60 میلادى آغاز گشت. پس تاریخ نگارش این انجیل نمى تواند قبل از سال 70 میلادى باشد. چون همه مطالب انجیل مرقس در این انجیل تکرار شده، پس انجیل مرقس منبعى براى انجیل لوقا بوده است؛ و در بحث انجیل مرقس گذشت که غالب محققان تاریخ نگارش این انجیل را بین سالهاى 65-70 میلادى مى دانند.
پس انجیل لوقا باید بعد از سال 70 میلادى نگاشته شده باشد. برخى از محققان مى گویند از بین سه انجیل همنوا، انجیل لوقا از نظر تاریخ نگارش آخرین است. برخى دیگر بر این عقیده اند که انجیل لوقا تنها از انجیل متى استفاده کرده است. همه این شواهد نشان دهنده آن است که این انجیل نمى تواند قبل از انجیل متى نوشته شده باشد. برخى تاریخ نگارش انجیل متى را تا حدود سال 90 میلادى احتمال مى دهند، ولى غالبا اندکى قبل یا بعد از سال 70 میلادى را قویتر مى دانند. بنابراین، تاریخ نگارش دو کتاب انجیل لوقا و اعمال رسولان در زمانى بین سالهاى 70-90 است، که 80 تا 85 معمولتر است. البته برخى تاریخ نگارش این انجیل را تا حدود 100 میلادى هم احتمال داده اند. با این همه، برخى قبل از سال 64 میلادى را محتمل مى دانند، و دلیل آنها این است که کتاب اعمال رسولان، که بیشتر به سفرها و فعالیتهاى پولس مى پردازد، ماجراى پولس را به پایان نبرده، و در حدود سال 62 میلادى ختم کرده است.
بنابراین، کتاب اعمال نمى تواند خیلى دیرتر از این تاریخ نوشته شده باشد، و انجیل لوقا هم قبل از اعمال نوشته شده است. پس تاریخ نگارش آن جلوتر از این تاریخ است. علت ناتمام ماندن ماجراى پولس در کتاب اعمال رسولان معلوم نیست. البته این نمى تواند دلیل محکمى براى نشان دادن تاریخ نگارش این کتاب باشد و با ادله فراوان محققان مقابله کند. از خود این دو کتاب چیزى درباره مکان نگارش آنها به دست نمى آید. در این باره شهرهاى زیادى نام برده شده است که هیچ کدام دلیل قطعى ندارند.
نوشته هاى منسوب به یوحنا
بررسى مؤلف یا مؤلفان و نیز تاریخ نگارش نوشته هاى منسوب به یوحنا از این جهت اهمیت دارد که غیر از رساله هاى پولس، تنها نوشته هایى در عهد جدید هستند که الهیات و مسیح شناسى عیسى خدایى را ترویج مى کنند. بنابراین، نوشته هاى عیسى خدایى عهد جدید به دو نفر منسوبند: پولس و یوحنا. حال این سؤال پیش مى آید که آیا این دو دسته نوشته دو منشا جدا داشته اند یا این که یکى از آنها تحت تاثیر دیگرى بوده است؟ در عهد جدید، انجیل چهارم، سه رساله و کتاب مکاشفه به یوحنا منسوب اند.
الف) انجیل به روایت یوحنا
انجیل چهارم با سه انجیل دیگر بسیار متفاوت است. علاوه بر این که تنها انجیلى است که الهیات عیسى خدایى را ترویج مى کند، از نظر سبک نگارش و ترکیب و مطالب با اناجیل دیگر بسیار متفاوت است. در این انجیل مثل وجود ندارد؛ در حالى که به گفته سه انجیل دیگر، حضرت عیسى بسیارى از مطالب را در قالب مثل بیان مى کرده است. تعداد اندکى معجزه، یعنى هفت عدد، در آن نقل شده، که پنج عدد آنها در اناجیل دیگر موجود نیست. نیز سخنان و مراودات حضرت عیسى در این انجیل با سه انجیل دیگر متفاوت است. از این رو، تحقیق درباره وثاقت این انجیل از نظر نویسنده، منبعى که از آن استفاده کرده، و تاریخ نگارش آن، اهمیت ویژه اى یافته است.
تاریخ نگارش انجیل یوحنا
چه در سنت مسیحى و چه در میان محققان امروزى، کمتر کسى در این مطلب شک کرده است که در میان چهار انجیل موجود در مجموعه عهد جدید، انجیل یوحنا از نظر تاریخى آخرین است. اما این که این انجیل در چه زمانى نوشته شده، بیش از سه انجیل دیگر مورد اختلاف واقع شده است؛ به گونه اى که از قبل از سال 70 میلادى تا نیمه دوم قرن دوم احتمال داده شده است؛ اما اکثریت دانشمندان نه قدمت سال 70 میلادى را قبول دارند و نه تاخر آن را تا نیمه دوم قرن دوم. هرچه از نیمه دوم قرن دوم به عقب برگردیم، تعداد قائلان به آن تاریخ بیشتر مى شود؛ مثلا تعداد قابل توجهى معتقدند که در نیمه اول قرن دوم نگاشته شده است. همچنین هرچه از سال 70 میلادى به جلو بیاییم، باز تعداد قائلان به آن افزایش مى یابد؛ و ظاهرا این دو در حدود پایان قرن اول به هم مى رسند.
بنابراین، قویترین قول این است که این کتاب در حدود پایان قرن اول نگاشته شده است، و شاید بهترین فاصله زمانى نگارش این کتاب بین سالهاى 90 تا 115 میلادى باشد. سنت مسیحى هم به همین تاریخ، یعنى پایان قرن اول، مایل بوده است. بنابراین، آنچه توماس میشل درباره نظر دانشمندان مسیحى درباره تاریخ نگارش این انجیل گفته است، صحیح به نظر نمى رسد: «اما دانشمندان در مورد تاریخ نگارش آن [انجیل یوحنا] اختلاف دارند، و سالهایى که حدس زده شده، از 65 تا 90 را شامل مى شود، که البته تاریخ اول (یعنى سال 65) را ترجیح داده اند. چنان که گفته شد، کسانى که تاریخ نگارش این انجیل را به قبل از سال 70 میلادى برگردانیده اند، بسیار نادرند.»
نویسنده انجیل یوحنا
چه کسى انجیل یوحنا را نوشته است؟ نویسنده اى مسیحى به نام کشیش دکتر فهیم عزیز، به این سؤال چنین پاسخ مى دهد: «این سؤال مشکل است، و جواب به آن بررسى و تحقیق گسترده اى را مى طلبد، و غالبا به این عبارت ختم مى شود که غیر از خداى یگانه هیچ کس نمى داند چه کسى این انجیل را نوشته است. از پایان قرن دوم میلادى به بعد، اعتقاد غالب در کلیساى مسیحى این بوده است که این انجیل به دست یوحنا، پسر زبدى، که یکى از حواریون بوده، نوشته شده است؛ تا این که این اعتقاد در قرن نوزدهم زیر سؤال رفته است. یوحنا، پسر زبدى، از حواریون است، و نام او همه جاى عهد جدید همراه نام حواریون آمده است. او از اولین کسانى است که به حضرت عیسى ایمان آورده است. او با برادرش یعقوب، همراه پدرشان زبدى، مشغول تعمیر تور ماهیگیرى خود بودند که حضرت عیسى آن دو برادر را دعوت کرد و آنها در پى آن حضرت رفتند. پس از این او از حواریون مى گردد. اعتقاد کلیسا بر این بوده است که یوحناى حوارى مدت طولانى زیست و در اواخر عمر در افسس در آسیاى صغیر مى زیسته و نزدیک به پایان عمرش انجیل چهارم را در این شهر نوشته است.»
براى اثبات این قول عمدتا دو شاهد اقامه شده است، یکى از درون خود کتاب و دیگر از خارج آن و شهادت دیگران. از برخى قسمتهاى این کتاب حدس زده مى شود که این انجیل باید به دست یکى از همراهان حضرت عیسى نوشته شده باشد. اما عمده این موارد حدسى است. تنها باب آخر انجیل یوحنا علایمى درباره نویسنده به دست مى دهد که بسیار مفیدند. در این باب از شاگردى سخن رفته است که عیسى به او محبت مى نمود. در همین باب مى گوید: «همین شاگرد محبوب بود که هنگام شام آخر بر سینه حضرت عیسى تکیه زده بود.» در پایان هم مى گوید: «و این شاگردى است که به این چیزها شهادت داد و اینها را نوشت.»
با بررسى خود انجیل یوحنا و اناجیل دیگر به دست آورده اند که این شاگرد محبوب (که احتمالا بسیار جوان یا حتى کودک بوده است که در هنگام شام آخر به سینه حضرت عیسى تکیه داده) همان یوحنا پسر زبدى بوده است. اما مشکل این است که بسیارى معتقدند باب آخر بعدا و به دست شخص دیگرى نوشته شده است؛ و اگر این باب حذف شود، از درون خود کتاب نمى توان شاهد محکمى براى تعیین نویسنده آن پیدا کرد. دلیل دیگر شهادتى است که ایرنئوس در حدود سال 180 میلادى از پلیکارپ (که اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم مى زیسته و شاگرد یوحناى حوارى بوده است) نقل مى کند؛ و آن شهادت این است که یوحناى حوارى نویسنده انجیل سوم است. دانشمندان این دلیل را هم رد مى کنند و مى گویند به شهادت ایرنئوس نمى توان اعتماد کرد، چون قبل از او و در اواسط قرن دوم ژوستین شهید از یوحناى رسول سخن مى گوید و درباره او مطالبى مى نویسد، اما هیچ ذکرى از انجیل او نمى کند؛ در حالى که کتاب مکاشفه را به او نسبت مى دهد.
پس نویسنده انجیل چهارم فردى غیر از یوحناى رسول است. یوسبیوس که در اوایل قرن چهارم مى زیسته، از پاپیاس (که در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم مى زیسته) نقل مى کند که در این زمان یوحناى دیگر که به «پیر» معروف بوده، در افسس زندگى مى کرده است. عده اى از محققان جدید مى گویند که در واقع یک یوحنا در افسس مى زیسته، که همین یوحناى پیر بوده، و او انجیل چهارم را نوشته است، و بعدا با یوحناى رسول مشتبه شده است.
دلیل دیگرى که براى رد انتساب این انجیل به یوحناى حوارى آورده مى شود، این است که اگر یوحناى حوارى نویسنده این انجیل است، پس چرا این اندازه با سه انجیل دیگر متفاوت است؟ آیا مى توان گفت که دو نفر که شاهد یک ماجرا بوده اند و معتبر هم هستند، این اندازه متفاوت نقل مى کنند؟ دلیل دیگر این است که انجیل چهارم پر از مضامین فلسفى و یونانى است؛ و به گفته کتاب اعمال رسولان (4:13)، یوحنا فردى عامى و بى سواد بوده است. بنابراین، او نمى تواند نویسنده این انجیل باشد. این ادله باعث شده است که اکثر مفسران کتاب مقدس نسبت این انجیل را به یوحنا نپذیرند. بنابراین، بهتر است مانند فهیم عزیز بگوییم تنها خدا مى داند چه کسى انجیل چهارم را نوشته است.
منشا انجیل یوحنا
از آنچه گذشت، معلوم گردید که انجیل چهارم به دست فردى نامشخص، در حدود پایان قرن اول، نگاشته شده است. بنابراین، به احتمال قوى اناجیل دیگر، که احتمالا چند دهه زودتر نوشته شده اند، در اختیار نویسنده بوده است. از این گذشته، حتما رساله هاى پولس، که از نیم قرن جلوتر در کلیساها خوانده مى شده اند، در اختیار او بوده اند. اما این کتاب با دیگر اناجیل و حتى رساله هاى پولس متفاوت است، چون عناصر بسیارى از فلسفه یونان در آن مشهود است. از این رو، ویل دورانت مى گوید: «انجیل چهارم از فلسفه یونان مایه گرفته است.» نیز مى گوید: «با در نظر داشتن همه آنچه گفته شد، اگر یک بار دیگر مقدمه انجیل چهارم را بخوانیم و به جاى واژه "کلمه"، که ترجمه لوگوس یونانى است، خود لوگوس را بگذاریم، فورا درمى یابیم که نویسنده به فیلسوفان پیوسته است.»
با این حال، این انجیل با رساله هاى پولس، از جهت الهیات و مسیح شناسى، درست مانند هم هستند، و هر دو از مسیح شناسى عیسى خدایى پیروى مى کنند. بنابراین، با توجه به این که مسیح شناسى عیسى خدایى به پولس منسوب است و رساله هاى پولس حدود نیم قرن پیشتر نوشته شده اند، طبیعى است که مانند بسیارى دیگر بگوییم نویسنده انجیل چهارم، الهیات و مسیح شناسى پولسى را گرفته است، ولى آن را در قالب خاصى ریخته است. همان طور که فیلون اسکندرانى یهودیت را به گونه اى بیان مى کرد که براى یونانیان قابل فهم باشد، نویسنده انجیل چهارم نیز مسیحیت را طورى بیان مى کند که براى یونانیان قابل فهم باشد. بنابراین، او اصطلاحات و قالبها را از فلسفه یونان مى گیرد و الهیات پولسى را در آن مى ریزد.
محتوای انجیل یوحنا
انجیل یوحنا نیز، مانند انجیل مرقس سرشار از مشهودات عینی کسی است که در حوادث حضور داشته است. شباهتهای زیادی در روش و محتوا بین انجیل و یوحنا و نوشته های فرقه یهودی قمران وجود دارد. این فرقه معتقد بود که جامعه بشری شرور و فاسد است، از این رو سزاوار است قوم خود را برای فرا رسیدن روز خداوند آماده کند. این فرقه برای رسیدن به هدف خویش در دیرهای بیابان یهودیه به تهذیب نفس پرداخت. نشانه هایی از انتساب یحیای تعمید دهنده به این گروه وجود دارد. درباره انجیل یوحنا گفته می شود که این اثر بیش از سایر اناجیل در فضای تصوف پرواز کرده است. در این انجیل توجه مولف به سخنان عیسی از پرداختن به شرح زندگی او بیشتر است و در آن، تعالیم عیسی به شکل خطابه هایی بلند و مشتمل بر افکاری با استفاده دقیق و پیچیده از رموز عرضه می گردد.
از دیدگاه یوحنا حوادث زندگی عیسی مسیح از تأثیر زندگی و کارهایش بر جامعه مسیحی حکایت می کند. همچنین از تعالیم یوحنا این است که پیام ازلی خدا در عیسای انسان مجسم یا بشر گردید. علاوه بر این یوحنا توجه زیادی به کارهای رمزی (سمبلیک) عیسی دارد، به عبارت دیگر، وی به کارهایی که عیسی برای شاگردانش انجام داد، اهمیت می دهد و بیان می کند که آن کارها در غسل تعمید و عشای ربانی ادامه یافته است. یک فکر الهی بنیادین در انجیل یوحنا وجود دارد که می فهماند خدا محبت است و محبت همان چیزی است که باید پیروان عیسی را از دیگران متمایز کند. همچنین اهمیت محبت یکی از مسائل اساسی در رساله های منسوب به یوحنا است.. سرانجام انجیل یوحنا می گوید: «عیسی نور، حقیقت، حیات و کسی است که راه رسیدن به خدا را به ما نشان می دهد. همه این تعالیم در سخنان طولانی عیسی در شام آخری که پیش از مرگ با شاگردانش صرف کرد، یافت می شود.» (انجیل یوحنا، باب 13-17)
رساله هاى یوحنا
در عهد جدید سه رساله به یوحنا منسوب است: رساله نخست خطاب به فردى خاص نیست و عمومى است. رساله دوم خطاب به خاتون برگزیده و فرزندانش است، که گاهى گفته مى شود مقصود از خاتون برگزیده، همان کلیساست. رساله سوم به فردى به نام «غایس» نوشته شده، که شبان یا پیشواى کلیسا بوده است. رساله دوم و سوم بسیار کوتاه هستند و بیشتر به مسائل روزمره کلیسا پرداخته اند، اما رساله اول نسبتا طولانى است و بیشتر مسائل عقیدتى را دربرمى گیرد. این رساله از نظر محتوا همان مطالب انجیل چهارم را دنبال مى کند، و هر دو یک الهیات را ترویج مى کنند. اعتقاد کلیساى مسیحى بر این بوده است که این سه رساله را همان نویسنده انجیل چهارم، یعنى یوحنا پسر زبدى، نوشته است. از سوى دیگر، سبک نگارش این سه رساله به گونه اى است که بسیارى از محققان برآن اند که نویسنده آنها باید همان نویسنده انجیل چهارم باشد.
بنابراین، محققان جدید این رساله ها را هم به یوحناى پیر، نه یوحناى حوارى، نسبت مى دهند. البته اگر ثابت شود که این سه رساله و انجیل چهارم را یک نفر نوشته است، در رساله هاى دوم و سوم، شواهدى ظنى وجود دارد که نویسنده یوحناى پیر بوده است؛ از جمله این که هر دو رساله با این عبارت آغاز مى شود: «من که پیرم...» این تعبیر نشان مى دهد که نویسنده با عنوان «پیر» معروف بوده است. یوسبیوس از پاپیاس نقل مى کند که در آن زمان در افسس دو نفر به نام یوحنا مى زیسته اند: یکى یوحناى حوارى، و دیگرى یوحناى پیر. محققان جدید مى گویند در واقع یک یوحنا در افسس مى زیسته، که همان یوحناى پیر بوده است، و بعدا با یوحناى حوارى مشتبه شده است. در صورتى که این تحلیل درست باشد، باید بگوییم اگر رساله دوم و سوم یوحنا را همان کسى نگاشته که انجیل چهارم و رساله اول را، پس گفته محققان جدید درباره هر چهار کتاب تقویت مى شود، چون کلمه «پیر» ظاهر در این است که او معروف به این نام بوده است. سنت مسیحى زمان و مکان نگارش این رساله ها را اواخر عمر یوحنا، یعنى پایان قرن اول،و محل آن را شهر افسس می داند؛ اما روشن نمی کند که این رساله ها زودتر نوشته شده اند یا انجیل.
مکاشفه یوحنا
این کتاب از یک مکاشفه سخن مى گوید و مسائل آخرالزمان را پیشگویى مى کند؛ و از این جهت، با بقیه قسمتهاى عهد جدید متفاوت است. پس بحث درباره تاریخ و مکان نگارش این کتاب و نویسنده آن اهمیت کمترى دارد. درباره نویسنده این کتاب از قدیم اختلاف بوده است، و اکثر دانشمندان نویسنده این کتاب را غیر از نویسنده انجیل چهارم و سه رساله یوحنا مى دانسته اند. درباره نویسنده این کتاب چند نکته را باید در نظر گرفت:
1. نام نویسنده در متن کتاب مکاشفه یوحناست.
2. اندیشه ها و طرز تفکر نویسنده با نویسنده انجیل چهارم بسیار متفاوت است؛ به گونه اى که ویل دورانت مى گوید: «باور نکردنى است که انجیل چهارم و کتاب مکاشفه اثر یک فرد باشد. کتاب مکاشفه از شعر یهود، و انجیل چهارم از فلسفه یونان مایه گرفته است.»
3. این کتاب، بر خلاف انجیل چهارم، با ادبیات یونانى بسیار ضعیف نوشته شده است.
4. این مکاشفه، از نظر زمان نگارش، بسیار زودتر از انجیل چهارم نوشته شده است، و بسیارى تاریخ نگارش آن را به زمان فشار و شکنجه نرون در سال 65 میلادى برمى گردانند.
یوحناى حوارى یک فرد عامى و غیرعالم است، که در فرهنگ یهودى رشد کرده است. همه شواهدى که گفته شد، بر این فرد منطبق است. احتمال دارد او نویسنده کتاب مکاشفه باشد؛ بر خلاف انجیل چهارم و رساله ها.
منـابـع
عبدالرحیم سلیمانى- عهد جدید- باشگاه اندیشه- ویراست اول- پاییز 1386
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- مسیحیت- صفحه 63-85
جان بى.ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه على اصغر حکمت- صفحه 576- شرکت انتشارات علمى و فرهنگى
مستر هاکس- قاموس کتاب مقدس- صفحه 174- تهران- اساطیر
فلوید فیلسون- کلید عهد جدید- ترجمه مسعود رجب نیا- صفحه 220-221و 236-239- تهران- انتشارات نورجهان
و.م میلر- تاریخ کلیساى قدیم در امپراتورى روم و ایران- ترجمه على نخستین- صفحه 66-69- انتشارات حیات ابدى
جوان ا.گریدى- مسیحیت و بدعتها- ترجمه عبدالرحیم سلیمانى اردستانى- صفحه 46-47- مؤسسه فرهنگى طه
توماس میشل- کلام مسیحى- ترجمه حسین توفیقى- صفحه 42-49 - مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب
جلال الدین آشتیانى- تحقیقى در دین مسیح- نشر نگارش
مریل سى. تنى- معرفى عهد جدید- جلد 1 ص 138-139و 173 و 159و 191 و جلد 2 ص 119- ترجمه ط. میکائیلیان- انتشارات حیات ابدى
ویل دورانت- تاریخ تمدن- جلد 3 (قیصر و مسیح) صفحه 695-696- ترجمه حمید عنایت- تهران- انتشارات آموزش انقلاب اسلامى
سید محمد ادیب آل على- مسیحیت- انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
عبدالرحیم سلیمانى اردستانى- کتاب مقدس- صفحه 19- 20، 33، 35، 214 ـ 215، 205، 260، 235 ـ 236
سارو خاچیکى- کتاب مقدس را بهتر بشناسیم- صفحه 31 ـ 32
کرى ولف- درباره مفهوم انجیل ها- ترجمه محمد قاضى- صفحه 93
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها