ازدواج و طلاق در آیین یهود
فارسی 6415 نمایش |ازدواج و خانواده در دین یهود
یکی از وظایفی که انجام آن بر عهده هر مرد یهودی گذاشته شده ازدواج کردن و بچه دار شدن است. این امر مبتنی بر فرمانی است که در برشیت 1:22 متوجه آدم و حوا شده و در 9:1 و 7 به نوح و فرزندانش خطاب شده است. یهودی ای که برای تشکیل خانواده تلاشی نمی کند مانند کسی دانسته شده است که خونی ریخته باشد، یا صورت خدا را که همه انسان ها به شکل آن آفریده می شوند بی ارج بداند، و یا باعث شود که حضور خدا از اسرائیل رخت بربندد. گرچه پسر از 13سالگی شأنیت ازدواج دارد، و در نسل هایی پیشین سن و سال های کمتر ترجیح داشته اما سن معمول ازدواج 18 سال بوده است. حد اکثر سن ازدواج 20 سالگی بود و تأخیر نمی بایست از آن فراتر رود. مقامات دینی هم معمولا بر مرد مجردی که از این سن گذشته بود فشار می آوردند تا خود همسری برگزیند. تنها دلیل قابل قبول برای مجرد ماندن در تمام عمر اشتیاق فرد به وقف کردن زندگیش برای آموختن تورا بود; البته این امر می بایست با این اطمینان همراه باشد که وی قادر به تسلط به هوس های جنسیش هست. اما حتی در چنین موردی تجرد نامطلوب انگاشته می شد; زیرا داشتن بچه، و «پر ثمر بودن و زیاد شدن» از وظایفی بود که باید انجام می گرفت. این وظیفه به محض آنکه فرد پسر یا دختری پیدا می کند انجام گرفته است اما فرزندان برکتی از جانب خدا به شمار می آیند و در نتیجه، خانواده بزرگ در میان یهودیان ارتدکس هم به لحاظ دینی مطلوب است و هم واقعیت اجتماعی آن مطرح است.
معنای ازدواج در آیین یهود
در یهودیت، ازدواج عقدی است میان دو نفر که بر اساس آن برکت خدا را طلب می کنند. این قرارداد کتبی، که از طرف شوهر به زن داده می شود، کتوبه نام دارد. مقصود از ازدواج، تقلید رابطه میان آدم و حواست، که هر یک در جهت ایجاد خانه و کاشانه و جهانی هماهنگ از یکدیگر پشتیبانی کردند. تلمود بابلی مقرر می دارد که مرد باید همسرش را چون خود دوست داشته باشد و بیش از خود او را محترم بدارد، و برکت ازدواج در این دعاست که زوج جدید باید یکدیگر را در شادی خود سهیم سازند همان طور که خدا مخلوقات خود را از باغ عدن برخوردار ساخت. اگرچه داشتن فرزند مطلوب است (بیشتر مراجع در این نکته توافق دارند که حد اقل یک فرزند از هر دو جنس وجود داشته باشد)، ولی نبود فرزند نیاز به ازدواج را مرتفع نمی کند، زیرا خاخام ها تأهل را وضعیت آرمانی مردان تلقی می کنند؛ جالب است بدانیم، که در مورد زنان چنین برداشتی وجود ندارد.
زنان مکلف به ازدواج نیستند، زیرا وظیفه داشتن فرزند تنها بر عهده مردان است. خاخام ها می کوشند که بگویند حوا از دنده آدم بیرون آمد، که نشان می دهد که حوا در کنار و نزدیک قلب آدم، و نه در زیر پا یا بالای سر او، قرار دارد. اجرای سنتی مراسم ازدواج در زیر یک سایبان تأکیدی است بصری بر این تلمیح که ازدواج بیشتر ایجاد یک خانه و کاشانه است تا برقراری یک رابطه. از نظر سنتی، ازدواج تنها به دو نفر ذیربط مربوط نمی شود، بلکه اتحادی است که در میان دو خانواده به وجود می آید. بنابراین، جشن ازدواج مستلزم حضور خانواده گسترده دو طرف است. این نکته دلیلی است بر کثرت تعداد شرکت کنندگان در جشن های ازدواج؛ جشن های ازدواج با حضور 300 نفر مهمان یا بیشتر نادر نیست.
شرایط ازدواج در آیین یهود
از آن جا که به طور کلی، ازدواج یک قرارداد دو جانبه میان دو انسان است، عقد ازدواج که در تلمود کتوبا نامیده می شود، اهمیت زیادی پیدا کرده است. ایده قرارداد نوشتاری میان زن و شوهر، بسیار قدیمی است و سال ها پیش از آن که تورات نوشته شود، در قوانین حمورابی ذکر شده است؛ اما شکل و محتوای این قرارداد در هر عصر و مکانی تغییر کرده است. حکیمان یهودی بر تنظیم چنین قراردادی پای می فشردند و نگهداری همسر، بدون کتوبا (قباله ازدواج) یا بدون تعیین شرایط عادلانه را فاحشه گری می دانستند. کتوبا ماهیتا فهرستی از شرایط و ضمانت های مالی و مانند آن بود که شوهر، اجرای آن را در حق همسرش تضمین می کرد. این قرارداد حاوی حد معینی از شرایط الزام آور نیز بود (و در نتیجه، در زمانی که تدوین کتوبا ممکن نبود یا وقتی که یهودیان از نوشتن کتوبا منع شده بودند، این شرایط استاندارد مراعات می شد). با این همه، اضافه کردن یا تغییر بعضی از جزئیات، از طریق یک توافق خاص میان زن و شوهر نیز مجاز بود.
یکی از شرایط اساسی کتوبا تعهد شوهر به پرداخت مبلغی معین است که به هنگام طلاق، یا در صورتی که شوهر قبل از همسر بمیرد، به زن پرداخت می شود. کمترین مبلغ قابل پرداخت مطابق احکام مذکور، در تورات تعیین شده است. در زمان های قدیم، مبلغی پول یا چیز با ارزشی برابر با آن مبلغ، برای این منظور کنار گذاشته می شد و استفاده شوهر از آن ممنوع بود. شیمعون بن شاطح بر آن بود که این مسئله باعث ترغیب شوهران به طلاق دادن همسرانشان، بدون این که عوض مناسبی بپردازند، می شود؛ چون کتوبا چنین قابلیتی را در هر زمان در خود داشت. بر این اساس وی این مقررات را به نحوی اصلاح کرد که مبلغ مذکور کتوبا به عنوان بخشی از دارایی شوهر به حساب آید و بر این اساس، هر مرد متقاضی طلاق ابتدا می بایست این مبلغ را تهیه کند. درنتیجه، فرصت می یافت تا در این کار تجدیدنظر نماید. این اصلاحیه جوانان را نیز قادر ساخت تا بدون این که در انتظار جمع آوری و تأمین مبلغ مورد نیاز بمانند، ازدواج کنند.
ازدواج یهودی با غیر یهودی
یهودیان سنتی همواره مخالف سرسخت ازدواج یهودی با غیر یهودی بوده اند. هنگامی که انسان محوریت خانه را در یهودیت مورد توجه قرار می دهد، این امر آن قدرها تعجب آور نخواهد بود؛ اما اغلب این نکته را درست درک نمی کنند. علت آن که یهودیان نمی خواهند فرزندانشان با غیر یهودی ازدواج کنند آن نیست که احساس می کنند یک همسر غیر یهودی به قدر کافی خوب نیست، بلکه بدان دلیل است که یک همسر غیر یهودی، هرچقدر هم که خوب باشد، قادر نیست به یک فرزند یهودی کمک کند تا سرنوشت و نقش اساسی خود را، که گسترش ملت یهود و زنده نگهداشتن میراث یهود است، ایفاء نماید. هر چقدر جامعه تمایل کمتری به گرواندن دیگران داشته باشد، موضوع ازدواج با غیر یهود مسأله آفرین تر می شود.
یهودیان مترقی، که موضعی نسبتا آزادمنشانه نسبت به گروندگان آینده دارند، دریافته اند که بسیاری از همسران غیر یهودی به یهودیت می گروند، و بدین ترتیب، مسأله را، تا حدی که به جامعه یهود مربوط می شود، حل می کنند. در جامعه سنتی، نه تنها گروش به یهودیت دشوارتر است، که در صورت وجود کمترین سوء ظن که پول دلیل تمایل به گروش است، گرونده بالقوه حتی پذیرفته هم نخواهد شد. خاخام های سنتی احساس می کنند که گرویدگان در صورتی باید پذیرفته شوند که هیچ انگیزه پنهانی برای گروش وجود نداشته باشد. در گذشته، والدینی که فرزندانشان با غیر یهود ازدواج می کرد، لباس عزا به تن می نمودند، و کم نبودند والدینی که دیگر هرگز با فرزندشان صحبت نمی کردند. ممکن است این رویه بسیار خشن تلقی شود، اما احتمالا والدینی که دست به این کار می زنند چنین استدلال می کنند که این فرزندشان بود که از آنها برید و نه بر عکس؛ آنها فقط آن را بر ملاء کرده اند. اینها همه با خاطرات تاریخی طولانی تلفیق می شود، که در آن یهودیان رنج های بسیار تحمل کرده، و گاهی نیز برای زنده نگهداشتن میراث خود برای نسل های آینده، جان باخته اند. از این نظر، بسیاری از یهودیان پشت کردن به همه این دستاوردها را (در شرایطی که بالاخره روزگار با یهودیان مهربان تر شده) خیانتی خاص تلقی می کنند.
مراحل شرعی ازدواج در آیین یهود
آیین شرعی ازدواج دارای دو مرحله است. مرحله نخست، مرحله نامزدی است که از تمام اعتبار یک ازدواج برخوردار است، ولی حقوقی [مادی مانند تأمین معاش برای زن یا در بشر بودن شوهر از زن] را برای طرفین ایجاد نمی کند. در مرحله دوم، در حضور ده انسان مذکر بالغ، شوهر زن را به خانه اش می برد. برای این منظور، حوپا (سایبان یا حجله) به عنوان خانه ای نمادین برپا می شود تا برگزاری مراسم را در هر مکان دلخواه، ممکن سازد. از آن پس، زن همسر آن مرد خواهد بود. در زمان اجرای این مراسم، برکت های مخصوص مراسم نامزدی و ازدواج قرائت می شوند. با این حال، ازدواج اساسا عملی ماهیتا قانونی- مدنی است. رویه مرسوم یهودی در دعوت از یک خاخام برای اجرای مراسم ازدواج، به اواخر قرون میانه برمی گردد و تا حدی تقلید از یک رسم مسیحی، و به کلی فاقد اهمیت دینی است.
مراسم نامزدی در آیین یهود
با فرض جدایی کامل دو جنس در جوامع یهودی سنتی جوانان یهود نمی توانند در روال عادی زندگی اجتماعی خویش همسر آینده خود را ملاقات کنند. معمولا اینها توسط فرد ثالثی به یکدیگر معرفی می شوند که به سبب اطلاع از دو خانواده مورد نظر می تواند طرف مورد نظر را پیشنهاد کند. نیز می توان از شدخان یا کسی که کارش واسطگی در ازدواج است بهره گرفت. شدخان در قرون وسطا از عناصر اصلی زندگی یهودی به شمار می رفت و حتی در تلمود یاد شده است که یکی از حکیمان، مردانی را که بدون تدارک ازدواج زنی را نامزد می گرفتند مجازات می کرده است. ربیان برای آنکه دشواری همسر گزینی درست را خاطرنشان سازند نقل می کنند که چون خدا آفرینش جهان را به پایان برد وقت خویش را صرف ترتیب دادن ازدواج های مختلف می کرد و به نظر او این کار به همان سختی شکافتن دریای سرخ است.
قول و قرار ازدواج صرفا گرد هم آمدن دو جوان نیست. این ازدواج از آن دو خانواده است و هر کدام از آنها در مورد مناسب بودن آن وصلت نظر خواهند داد. مرد و زن جوان برای اولین بار در منزل کسی که هر دوی آنها را می شناسد ملاقات می کنند و اگر این ملاقات موفقیت آمیز باشد می توانند قبل از آنکه از ایشان خواسته شود که تصمیمشان را بگیرند دوبار دیگر نیز ملاقات کنند. به طور کلی چنین نامزدی هایی نسبتا کوتاه مدت و مختصرند، زیرا تنها در جایی پیشنهاد این پیوند مطرح می شود که به دلیل وجود سازگاری و همخوانی کافی میان پیشینه و نگرش های طرفین بتوان انتظار موافقت داشت. اگر هر دو موافقت کنند و مخالفتی از جانب خانواده های ایشان وجود نداشته باشد.
مراسم عروسی و ازدواج در دین یهود
مراسم عروسی یهودی دارای دو قسمت است که زمانی از هم مجزا بوده اند اما سرانجام به یک آیین تبدیل شده اند. نخست اروسین یا قیدوشین قرار دارد، که پیمانی است مربوط به آغاز ازدواج، و زن و مرد را با عقد ازدواج به هم می پیوندد و برای از بین رفتن آن باید طلاق صورت گیرد، اما زندگی کردن آن دو با هم را به عنوان زن و شوهر مجاز نمی کند. پس از این حوپا یا قبه است که نماد ورود عروس به خانه داماد است و فرآیند ازدواج با آن پایان می پذیرد. عمل پذیرفته شده ای که امروزه به جای اروسین انجام می گیرد جای گرفتن در زیر سایه بان عروسی است که بلافاصله پیش از مراسم حوپا قرار می گیرد.
روابط خانوادگی در دین یهود
زن آرمانی، در کتاب امثال سلیمان نبی، ضمن عبارتی مشهور، تعریف شده است: کیست که بتواند زن صالحه را بیابد. که او از در ثمین گرانبهاتر است. مسئولت اصلی شوهر تأمین سرپناه، پوشاک و خوراک زن و فرزندانش است، اما ازدواج برای او نیز مزیتی دارد؛ خاخام ها می گویند که روح القدس تنها بر یک مرد متأهل می تواند قرار گیرد زیرا مرد مجرد تنها نیم مرد است و روح القدس بر چیزی ناقص قرار نمی گیرد. مسئولیت های والدین نسبت به فرزندان و وظیفه احترام فرزندان به والدین در تعالیم کتاب مقدس یهودیان تصریح شده است. ده فرمان مقرر می دارد که فرزندان به والدین خود احترام کنند؛ اما این بدان معنی نیست که باید همواره از آنان اطاعت کنند، بلکه باید احترام لازم را نسبت به آنان منظور نمایند. والدین مسئولیت های چندی نسبت به فرزندان خود دارند. مثلا، تلمود از والدین می خواهد که پیشه ای را به فرزندان خود بیاموزند، شنا کردن را به آنان تعلیم دهند، و به دختران و پسران خود درک موضوعات جنسی را آموزش دهند. از اینها مهم تر، به والدین تکلیف می شود که دین یهود و عمل به آن را به فرزندان خود بیاموزند.
بنابراین، این مسئولیت ها الزام آور است. حتی اگر فرزندی به والدین خود احترام نکند، والدین باید به وظایف خود نسبت به فرزندشان عمل کنند، و بر عکس. در تلمود بابلی آمده: «مگذارید ترس از فرزند بد شما را از داشتن فرزند بازدارد؛ شما باید به وظیفه خود عمل کنید، و خدا آنچه را بخواهد، انجام می دهد.» باز در تلمود می خوانیم که خاخام ها تأکید دارند که پدر فرزندان خود را دوست دارد؛ آنان فرزندان خود را دوست دارند. مسلم است که خانواده از اعضای خود مراقبت می نماید، به طوری که جایگاهی احترام و محبت آمیز در چهارچوب خانواده به جدین تخصیص داده می شود. ساختار خانواده گسترده بدان معنی است که یهودیان حتی با نبیرهء عموی عمهء همسر برادرشان نیز پیوند خاصی دارند! شاید در نتیجه این احساس است که همه یهودیان از طریق نیاکان مشترکشان، ابراهیم، اسحاق، یعقوب، سارا، رفقه، لیه و راحیل، به هم مرتبطند. یهودیان روابط خانوادگی را گرامی می دارند و در جشن های خانوادگی، از همهء اعضای خانواده گسترده دعوت می شود. شایان ذکر است که یکی از ده فرمان علیه زناست، و یکی از سه قانونی که یهودیان نباید حتی به قیمت جان خود، آن را نقض کنند، قانون حرمت زنا و زنای با محارم است (دو قانون دیگر، بت پرستی علنی، و قتل نفس است). به نظر می رسد که این قانون نشان دهنده آن است که قداست خانواده و علقه زوجیت به حدی است که اگر مردم بکوشند با فدا کردن آن، جان خود را حفظ کنند، آنچه که فوت شده بیش از چیزی است که حفظ گردیده است.
انحلال نکاح (طلاق) در دین یهود
طلاق در قانون یهود آسان است. تنها لازمه آن توافق متقابل میان دو طرف، و تسلیم گت، یعنی طلاق نامه، از سوی شوهر به زن است. اتخاذ این روش برای طلاق، به یک دلیل فنی حقوقی است، زیرا در ابتدای کار، عقدنامه را شوهر به زن می دهد. زن هیچ وعده قراردادی به شوهرش نمی دهد (مگر تلویحا، آن هم با قبول عقدنامه از شوهر). از آنجا که همه وعده ها از سوی شوهر به زن داده می شود، فسخ قرارداد مستلزم آن است که شوهر خود وعده هایی را که ابتدائا داده، فسخ نماید. این روش، در گذشته، موجد مسائل بسیاری بوده است: مثلا، هنگامی که مرد نمی خواهد طلاق نامه را عودت دهد و یا نتوان شوهر را پیدا کرد. در گذشته، هنگامی که محاکم درمی یافتند که درخواست زن برای طلاق معقول است، شوهر را به زندان می انداختند، تا او را مجبور به طلاق همسرش بنمایند. تلاش زیادی که برای حفظ ازدواج انجام می گیرد، عجیب نیست. در ابتدا، می کوشند با توصیه به زوجین، تداوم ازدواج حفظ شود. اگرچه طلاق آسان است، ولی هیچگاه عملی مطلوب نبوده است. معمولا جامعه یهود مایل است از وضعیتی که دو نفر بگویند طلاق می خواهند پرهیز شود، ولی هیچکس با آنها محاجه نمی کند.
دلایل طلاق
در مورد طلاق، با شگفتی باید گفت که گرچه این اقدام، به لحاظ اخلاقی ناپسند است، هلاخای رسمی، آن را با سهولتی نسبی، مجاز می شمرد. در مواردی، جدایی اختیاری است و آن زمانی است که مرد (یا طبق هلاخای متأخر، هر دو طرف) به جدایی رضایت دهد، که در این صورت نیازی به ارائه ادله نیست. اما مواردی نیز هست که طلاق اجباری است و مرد مکلف است که زنش را طلاق دهد؛ اگر برای فرد روشن شود که همسرش مرتکب زنا شده است یا اگر زن درخواست طلاق کند، به این دلیل که مرد از لحاظ جنسی ناتوان است یا عیبی دارد که زندگی زناشویی را غیر قابل تحمل کرده است، یا در صورتی که مرد، زن را به انجام کاری وادارد که مکلف به اجرای آن نیست (مانند انتقال زن به یک مکان جدید که با منزل زمان اول ازدواجشان تفاوت زیادی دارد). مباحث مربوط به دلایل طلاق در تلمود، با طرح این که مرد می تواند به خاطر جزئی ترین دلایل زن خود را طلاق دهد، به شکلی شگفت انگیز خاتمه می یابد. (رابنوگرشوم نهایتا در قرن 11 این اجماع نظر، یا هلاخا، را محقق ساخت، که مرد نمی تواند، به رغم تمایل همسرش، او را طلاق دهد) اتخاذ این روش، نه برای تعمیم طلاق، که برای آسان تر ساختن طلاق در موارد لزوم بود، تا طرف های درگیر مجبور نباشند برای توجیه ناسازگاری خود مشکلاتی را تحمل کنند. بنابراین، تفسیر نظر تلمود در جهت تعمیم طلاق نادرست است. در واقع تلمود مقرر می دارد که «مرد نباید با این تحفظ ذهنی که به هر حال می تواند زن خود را طلاق دهد، با او ازدواج کند.» تلمود مؤاکدا می گوید «قطرات اشک برای هر کس که زن اول خود را طلاق دهد، بر مذبح خدا فرو می بارد.»
نحوه و شکل طلاق در یهودیت
شکلی که طلاق در یهودیت به خود گرفته است الگوبرداری شده از پیشینه ای است که در کتاب مقدس عبری آمده است: «اگر مردی زنی گرفت، و با او ازدواج کرد، و سپس اگر زن به دلیل آنکه مرد در وی چیزی ناشایست یافته است در چشم او التفاتی نیافت، مرد نامه طلاقی باید بنویسد، و آن را به دست زن دهد، و او را از خانه خود روانه کند.» در اینجا طلاق حق انحصاری شوهر است، و به صورت سندی که معروف به گط است و باید توسط مرد به زن داده شود انجام می گیرد. در عمل، طلاق زمانی واقع می شود که شوهر یک گط به همسرش تسلیم کند. گط یک اصطلاح میشنایی برای چیزی است که تورات آن را سفر کریتوت (طلاق نامه) می نامد، که اساسا یک یادداشت مکتوب است.
محتویات طلاق نامه یا گتط
گط علاوه بر تاریخ و محل طلاق، در بر دارنده این بیانیه است که فلان مرد به موجب این سند همسرش را طلاق می دهد و آن زن از هم اینک مجاز است مجددا ازدواج کند. گط مانند کتوبا به زبان آرامی نوشته می شود؛ چرا که آرامی زبان رایج دوره معبد دوم و پس از آن بود. این نوع اسناد بدون هیچ دلیل هلاخایی معتبری، به طور سنتی به زبان آرامی نوشته می شوند. گط سنتی توسط کاتبانی متخصص، و مخصوص زن و شوهر مورد نظر نوشته می شود، و نکته اصلی آن این جمله است، «بدان که مجازی با هر مردی ازدواج کنی.» در سندهای کامل نام زن و شوهر، محل اقامت آنان، و تاریخ طلاق نیز در کنار صیغه طلاق، که در اینجا طولانی تر و لذا بدون ابهام است، آورده می شود. سند یادشده به وسیله دو شاهد امضا می شود.
منـابـع
کلایولاتون- اخلاق در شش دین جهان بخش یهود- ترجمه محمدحسین وقار-انتشارات اطلاعات
کدارنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه مرضیه (لوئیز) شنکایی- انتشارات سمت
آدین اشتاین سالتز- سیری در تلمود- مترجم باقر طالبی دارابی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383
آلن آنترمن- باورها و آیین های یهودی- مترجم رضا فرزین- صفحه 222-243- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1385
آیةاللّه مشکینى- ازدواج در اسلام
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 2 ص 97-96 و جلد 14 ص 466-464
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها