اسماء خارجه

فارسی 3942 نمایش |

از اشراف و ثروتمندان کوفه و از بزرگان قبیله «قیس» بود.
منابع تاریخی او را به عنوان فردی بانفوذ و طرفدار بنی امیه نشان می دهد تا جایی که او را صریحا (اموی الهوی) می گفتند.
جایگاه خاصی در دربار خلفاء عصر خودش داشت و جزو مقربان درگاه و مردان دلیر و سخاوتمند عرب به شمار می رفت و غالبا به عنوان عامل والی شهر، در حوادث مداخله می کرده است. پدرش خارجة بن حصن، از قبیله «بنی فزاره»، بعد از غزوه تبوک با بزرگان آن قبیله به خدمت پیامبر اسلام آمد.
عمویش عینیة بن حصن از بزرگان و دلیران عرب که در دشمنی با پیامبر اسلام مشهور بود، اما در فتح مکه نزد پیغمبر آمد و اسلام آورد. دخترش هند، همسر عبیدالله بن زیاد شد که بعدا با بشر بن مروان و سپس با حجاج بن یوسف ثقفی ازدواج کرد و این سبب شهرت او گردید.
خود او نیز از بستگان مادری «حسن مثنی» که فرزند امام مجتبی و داماد امام حسین (ع) است، بود. سال تولدش را می توان با توجه به قرائن، حدود سال دوم هـ.ق، گفت ولی از وقایع زندگیش تا سال 51 هجری قمری، یادی در تاریخ نشده است.
سال 51 هـ.ق در زمان معاویه، اسماء به درخواست «زیاد» و همراهی چند نفر از بزرگان کوفه به فتنه انگیزی و دشمنی «حجر بن عدی» (حجربن عدی از یاران باوفای علی بن ابیطالب (ع) بود که به دستور معاویه به همراه فرزند و یارانش به شهادت رسیدند) با خلیفه و حتی به کفر او گواهی داد و این موضوع در شهادت حجر و یارانش به دست معاویه دستاویز مؤثری داد.
زمانی که دخترش هند با «عبیدالله بن زیاد» که حاکم عراق بود ازدواج کرد، اسماء حکومت بصره را در دست داشت و این خود، جایگاه او و خانواده اش را در کوفه نشان می دهد. در شرح حوادث عراق در هنگام قیام حسین بن علی (ع)، کمتر به نام او برمی خوریم. هرچند که شیعه، او را در ردیف یاران عبیدالله بن زیاد و از عاملین حادثه کربلا و متهم به شرکت در قتل هانی بن عروه و مسلم بن عقیل می داند. اندکی از منابع، نامش را جزو دعوت کنندگان امام حسین (ع) به کوفه نیز ثبت کرده ولی بیشتر منابع تاریخ، حضورش را در کربلا تصریح نکرده اند.
به نقل تمام مورخین، سال 60 هـ.ق، در ماجرای دستگیری «هانی بن عروه مرادی»، او با همراهی «محمدبن اشعث» مأمور این کار شد و بعد که به رفتار «ابن زیاد» با هانی اعتراض کرد، مورد تنبیه و مؤاخذه قرار گرفت و این موضوع از حوادث نزدیک به واقعه کربلاست.
اسماء بن خارجه مدتها قبل از وقایع کربلا، مختار ثقفی را از مخالفت با «ابن زیاد» برحذر می داشت ولی مختار آنقدر از ابن زیاد بدگویی کرد تا بالاخره دستگیر و به دستور «ابن زیاد» زندانی شد.
بعد از شهادت حسین بن علی (ع) در روز عاشورا که اهل بیت و خانواده اش را اسیر کردند و حسن مثنی نیز دستگیر و اسیر شد. اسماء خارجه فزاری که از فامیل مادریش بود، او را از میان اسیران بیرون آورد و گفت: «به خدا قسم نمی گذارم که به فرزند «خوله» (خوله مادر حسن مثنی و هم قبیله اسماء بود) بدی و سختی برسد.» و عمربن سعد دستور داد که حسن را به او واگذارید.
بنابر نقل بعضی منابع، حسن جراحات بسیاری در بدنش بود که اسماء در کوفه آنها را مداوا کرد و بعد از بهبودی او را به شهر مدینه نزد خانواده اش برگرداند.
سال 67 هـ.ق که مختار ثقفی به خونخواهی امام حسین (ع) و شهداء کربلا قیام کرد و بر کوفه مسلط شد و عبدالله بن مطیع در «دارالاماره» شهر محاصره گردید. اسماء که جزو همراهانش بود، او را به امان خواهی از مختار برای خود و دیگر اشراف کوفه ترغیب کرد. در حمله از ارقه به شهر کوفه، او و شبث بن ربعی، ابراهیم بن اشتر را (ظاهرا در اثر حسادت)، از جنگ با خوارج بازداشتند.
مختار با توجه به این مسائل و روابط صمیمانه اسماء با عبیدالله بن زیاد، فرمان داد تا خانه او را خراب کنند و لذا او فرار کرد و به بادیه رفت و به بستگانش پیوست. در برخی نقل ها آمده که او به شام رفت. به دستور مختار خانه او ویران شد.
بعد از پیروزی عبدالملک بن مروان (عبدالملک بن مروان بعد از مرگ یزید، حکومت شهر شام را در دست گرفت) بر مصعب بن زبیر (مصعب بن زبیر، برادر عبدالله زبیر و حاکم شهر بصره بود) و ورودش به شهر کوفه، اسماء خارجه به گماشتن «حمید بن حریث کلبی» بر اموال «بنی فزاره» اعتراض کرد و همین امر سبب جنگ میان «بنی قیس» و «بنی کلب» شد که به «یوم نبات قین» مشهور گشت. یکی از پسرانش به نام «عینیه» در این آشوبها شرکت داشت.
برخی منابع، ملاقات هایی از اسماء با عبدالملک بن مروان را نقل کرده و در بعضی دیگر از منابع تاریخی، به حضور او در مجالس حجاج بن یوسف ثقفی اشاره شده است.
نام اسماء گاهی در شمار تابعان آمده که از علی بن ابیطالب (ع) و عبدالله مسعود، حدیث نقل کرده اند.
بعضی از مورخین نیز سخنان حکیمانه ای به او نسبت داده و «ابن ندیم» از کتابی به نام «اسماء بن خارجه الفزاری» نام برده که نوع مطالب آن اینک بر ما پوشیده است. عده ای از شعرا همچون «فرزدق» او را به بزرگ منشی ستوده و گشاده دستی و بخشندگی اش در کوفه شهرت داشت، آنچنان که حجاج بن یوسف بعد از مرگش، او را به نیکی یاد می کرد. از فرزندانش یکی «مالک بن اسماء» از بزرگان قوم خود بود که در زمان حجاج ثقفی مدتی حاکم شهر اصفهان گشت ولی به سبب خیانت در اموال، دستگیر و زندانی شد. دیگر «حسان بن اسماء» که به نقل طبری، او در دستگیری «هانی بن عروه» شرکت داشت پسر دیگرش «عینیه»، که در زمان قیام مختار، جزو سپاه عبیدالله بن زیاد بود. دختر او «هند»، که در مطالب گذشته، وصف او را کردیم. برخی ماخذ، «افلح بن مالک» را از نوادگانش می دانند که از بزرگان خراسان بوده و با «ابومسلم خراسانی» دوستی داشته است.
در تاریخ زمان مرگش اختلاف است. از سال 66 هـ.ق، که مصادف با 685 میلادی تا سال 82 هـ.ق = 701 میلادی به اقوال مختلف گفته شده است.

نکته قابل توجه
نکته ای که باید گفته شود اینکه همزمان با دوران او، «اسماءبن حارثه سلمی» از اصحاب رسول اکرم (ص)، متوفی سال 66 هـ.ق، و شخصیت دیگری به نام «اسماء بن حکم فزاری» که در جنگ صفین از یاران امام علی (ع) بوده و از آن حضرت روایت نقل کرده، زندگی می کردند، لذا بعید بنظر نمی آید که در پاره ای نکات که اشاره شد، نام این اسماء با دو نفر دیگر در منابع تاریخ، قبل و بعد از آن خلط شده باشد.

منـابـع

دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی به نقل از: طبری، ابوالفرج اصفهانی، ابن عساکر، ابن ابی‌حاتم، جاحظ و بسیاری منبع دیگر

سید محمد شیرازی- فرهنگ عاشورا

حاج شیخ عباس قمی- نفس‌المهموم

سيد مصطفى حسينى دشتى- معارف و معاریف

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها