نسبت خداوند و جهان در اندیشه ابن سینا و نقد آن
فارسی 14842 نمایش |ابن سینا در الهیات بین وجود باری که واجب الوجود است و وجود عالم که ممکن الوجود است امتیاز اساسی قائل شده است در حالی که در مسأله تکوین عالم، پیدایش جهان را به افاضه نور تشبیه کرده و به این جهت معتقد به یک نوع پیوستگی و امتداد بین مبدأ و جهان شده است. این امر ظاهرا متضاد یکی از غامض ترین نکات فلسفه بوعلی است و مسأله ای است که بارها مطرح شده و مورد حمله و انتقاد شدید قرار گرفته است.
تنزیه خداوند از نظر اسلام
نظر اسلام مبتنی بر تنزیه وجود باری تعالی مافوق و ماوراء همه مراتب وجود و در واقع نیستی و عدم همه چیز در مقابل جلال بی همتای او است، و بنابراین اسلام نمی توانست نظر یونانیان را مبتنی بر قدم افلاک یا هر نوع واقعیت دیگری سوای واقعیت مطلق که همان وجود باری است بپذیرد چون چنین نظری از تنزیه ذات باری می کاهد و حقیقت ابدی دیگری در مقابل او قرار می دهد. پس متفکران اسلامی همواره با مفهومی که فلاسفه یونانی و پیروانشان از خلقت عالم داشتند به منازعه پرداختند و با پیروی از روح وحی اسلامی فلاسفه یونانی مسلک را مانند ابن سینا در این باره مورد طعن قرار دادند.
اصطلاحات ابن سینا برای تکوین عالم
ابن سینا چهار اصطلاح مختلف برای خلقت و یا تکوین عالم به کار برده است:
1) احداث: بوجود آوردن موجودات اعتباری چه این موجودات ابدی باشند و چه در زمان.
2) ابداع: بوجود آوردن بدون وسیله مجردات چه موجودات ابداع شده جسمانی باشند و چه نباشند.
3) خلق: بوجود آوردن موجودات جسمانی بدون توسل به واسطه چه این موجودات فانی باشند و چه باقی.
4) تکوین: بوجود آوردن موجودات فانی با واسطه.
خلقت و تعقل خداوند
خلقت به نظر ابن سینا همان تعقل باری تعالی از خود است، و همین تعقل و علم خداوند به ذات خود است که همه اشیا را بوجود می آورد. تعقل خداوند لایتناهی است و صدور عالم علم ابدی خداوند از ذات خود او است. (رساله در حقیقت و کیفیت سلسله موجودات و تسلسل اسباب و مسببات، ص 8-9). خلقت در عین حال عطای وجود و عقل است و به این جهت هر موجودی در این عالم به وسیله وجود و عقل خود به مبدأ عالم پیوسته است. به علاوه در بعضی از آثار خود شیخ الرئیس خداوند را منبع فیضان نوری نامیده است که همه چیز را فرا گرفته و پر کرده است. خلقت اشیا که هستی بخشیدن به آنان است در عین حال تعقل ذوات اشیا و عطای پرتو وجود بر آنان است و هستی بخشیدن به اشیا همان مستغرق ساختن آنان در پرتو نور باری تعالی است.
نسبت علم الهی با عوالم غیب و شهود
به نظر ابن سینا وجود عالم غیب و حتی عالم عینی خارجی بستگی به علم الهی دارد و عالم طفیلی وجود و اراده الهی و وجود همه چیز چه عقلانی و نفسانی و چه جسمانی از ذات احدیت سرچشمه می گیرد، چنانکه ابن سینا می نویسد:
«جلال مبدأ اولیه عالم چنان رفیع و او چنان عظیم الشأن است... که هیچ چیزی خارج از وجود او در خود آنقدر خوبی و نیکی ندارد که شایسته داشتن هستی باشد. برعکس وجود همه چیز به این طریق از او سرچشمه می گیرد که تعقل او از ذات خود هستی همه موجودات را امکان می بخشد در حالی که تعقلی که آنها را موضوع خود قرار داده است واجب است» (حاشیه بر اثر لوجیای ارسطو، ص 62-63).
نقد متفکران اسلامی بر نحوه نسبت خداوند با جهان در اندیشه ابن سینا
امتیاز ابن سینا از نظر اسلامی نه در عقیده او به وحدت جهان است و نه در اساسی دانستن او تعقل خداوند را در خلقت جهان، بلکه اختلاف او در این است که او مانند سایر فلاسفه مشائی قدرت خداوند را در یک سلسله استدلالات و براهین منطقی تا حدی محبوس کرد و این احساس حیرت و بهت زدگی که هر موجود محدودی در مقابل بی نهایت دارد و در اسلام اینقدر تأیید شده است در فلسفه او تقلیل و تضعیف یافت و به این دلیل او مورد تعرض برخی از متفکران اسلامی قرار گرفت.
ابن سینا این احساس نیستی و فقر و عجز انسان را در مقابل جلال و شکوه باری تعالی در پرده قیاسات و استدلالات تا حدی پنهان ساخت گرچه خود منکر آن نبود. در نظر اسلامی خداوند که مبدأ همه صفات و کمالات است نه تنها ضرورت و وجوب صرف است بلکه فعال مایشاء نیز هست و بنابراین اراده و مشیت او ماوراء هرگونه قید و بند فکری و استدلالی بشری که سعی کند ان را در قلمرو محدود خود محبوس سازد قرار دارد.
نفوذ جنبه های حکمی اندیشه ابن سینا در عالم اسلام
در آثار ابن سینا نوسانی بین افکار حکمی و جانشناسی که منطبق با روح وحی اسلامی است و برخی افکار و استدلالات که کاملا با آن یکسان نیست دیده می شود و به این جهت آن جنبه از عقاید او که مبتنی بر حکمت محض بود و با تفکر اسلامی مطابقت داشت نفوذ فراوانی در اعصار بعدی در تمدن اسلامی از خود بجای گذاشت و آن جنبه از افکار او که بیشتر متمایل به استدلال صرف و حتی تفکر محدود به استدلال یا راسیونالیزم بود اثر زیادی از خود بجای نگذاشت و همیشه در حواشی حیات فکری اسلامی قدم برداشت و هیچ گاه وارد متن اصلی آن نشد. گرچه همواره پایه و پله ای برای ارتقاء بر نردبان حکمت و معرفت محسوب می شد.
منـابـع
نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، سیدحسین نصر، خوارزمی 1377، صفحه 328-324
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها