شرایط امر به معروف و نهی از منکر

فارسی 5316 نمایش |
  1. معمولا فقهاء و همچنین غیرفقهاء که احیانا وارد بحث امر به معروف و نهی از منکر شده اند، بحث خود را در چند قسمت قرار می دهند: یکی بیان آیات زیادی که در قرآن مجید در این باب است و اخبار بسیاری که از رسول اکرم (ص) و یا ائمه طاهرین (ع) در این باب رسیده که به قول شهید ثانی کمر را می شکند. دیگر بحثی است در معنای معروف و منکر و تعریف آنها. و احیانا به مناسبت معنای معروف و منکر، بعضی از فقهاء وارد بحث معروف کلامی حسن و قبح عقلی شده اند. دیگر اینکه آیا امر به معروف و نهی از منکر واجب عینی است یا واجب کفائی؟ دیگر اینکه شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ چون هر تکلیفی و امر و نهیی شرائطی دارد. علاوه بر شرائط عامه مشهور از عقل و بلوغ و قدرت و حتی علم -به یک اعتبار- که هر تکلیفی مشروط به این امور است، هر تکلیف بخصوصی ممکن است شرائط مخصوص به خود داشته باشد. آیا امر به معروف و نهی از منکر نیز به سهم خود شرائط مخصوصی دارند یا نه؟


شرایط اولیه امر به معروف و نهی از منکر
دو شرط از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، از شرایط اولیه است که در همه موارد لازم است و خوارج فاقد هر دو شرط بودند، بلکه منکر یکی از این دو شرط بودند. آن دو شرط یکی بصیرت در دین است و یکی بصیرت در عمل.

بصیرت در دین
بصیرت در دین یعنی اطلاع کافی و صحیح در امور دینی داشته باشد، حلال را از حرام، واجب را از غیر واجب تشخیص بدهد، به عنوان نمونه خوارج در تاریخ اسلام گروهی بودند که از این بصیرت محروم بودند، به همین جهت آنها یک آیه قرآن را که می فرماید: «إن الحکم إلا لله یقص الحق و هو خیر الفاصلین»؛ (انعام/ 57) «فرمان جز به دست خدا نیست که حق را بیان می کند و او بهترین داوران است». دست آویز قرار دادند و جمله "لا حکم إلا لله" را شعار خود ساختند، در صورتی که این آیه ربطی ندارد به موضوعاتی از قبیل موضوع حکمیت و امثال آن. بصیرت در دین اگر نباشد زیان امربه معروف و نهی از منکر بیشتر از سودش می باشد بصیرت در دین یعنی تشخیص کارشناسانه و دقیق نسبت به موضوع معروف و منکر و تشخیص این که مصداق واقعی معروف و منکر کدام است. گاهی یک اقدام خالی از بصیرت نه تنها جایگاه معروف را تثبیت نمی کند بلکه باعث سستی پایه آن و یا تقویت بنیاد منکر می شود.

بصیرت در عمل
در باب امر به معروف و نهی از منکر شرطی ذکر می کنند تحت عنوان احتمال اثر، و شرطی ذکر می کنند تحت عنوان عدم ترتب مفسده، یعنی امر به معروف و نهی از منکر برای این است که معروف رواج بگیرد و منکر محو شود، پس در جایی باید امر به معروف و نهی از منکر کرد که احتمالا این کار اثر داشته باشد و اگر می دانیم که قطعا بی اثر است واجب نیست. دیگر اینکه این عمل برای این است که یک مصلحتی انجام شود، پس در جایی باید صورت بگیرد که مفسده بالاتری بر آن مترتب نشود. لازمه این دو شرط، بصیرت در عمل است. آدمی که در عمل بصیرت ندارد نمی تواند پیش بینی کند که آیا اثری بر این کار مترتب هست یا نیست و آیا مفسده بالاتری هست یا نیست؟ این است که امر به معروفهای جاهلانه همان طوری که در حدیث آمده افسادش بیش از اصلاحش است. در مورد سایر تکالیف گفته نشده که شرطش این است که بدانی یا احتمال بدهی این کار تو فایده دارد، اگر احتمال فایده می دهی بکن و اگر احتمال نمی دهی نکن، و حال آنکه در هر تکلیفی چنانکه قبلا عرض کردم فایده ای و مصلحتی منظور شده، زیرا تشخیص آن مصلحت ها بر عهده مردم گذاشته نشده. درباره نماز گفته نشده اگر دیدی به حالت مفید است بخوان و اگر دیدی مفید نیست نخوان. حتی در روزه هم گفته نشده اگر احتمال می دهی فایده دارد بگیر و اگر احتمال نمی دهی نگیر، در روزه گفته شده اگر دیدی به حالت مضر است نگیر، همچنین در حج یا زکات یا جهاد این طور قیدی نشده، اما در باب امر به معروف این قید هست که ببین چه اثری و چه عکس العملی دارد و آیا کار تو و عمل تو در جهت صلاح اسلام و مسلمین است یا نه؟ در این تکلیف، هر کسی حق دارد بلکه واجب است که منطق را و عقل را و بصیرت در عمل را و توجه به فایده را دخالت دهد. این عمل که به نام امر به معروف و نهی از منکر خوانده می شود تعبدی محض نیست. بنابراین بصیرت در دین اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است، و اما بصیرت در عمل لازمه دو شرطی است که در فقه از آنها به "احتمال تأثیر" و "عدم ترتب مفسده" تعبیر شده است یعنی امر به معروف و نهی از منکر برای این است که "معروف" رواج گیرد و "منکر" محو شود، پس در جایی باید امر به معروف کرد و نهی از منکر نمود که احتمال ترتب این اثر در بین باشد. در امر به معروف شرایطی هست که فقهای شیعه و فقهای سنی ذکر کرده اند، از این رو فقها برای هر کسی جایز نمی دانند به عنوان امر به معروف و نهی از منکر متعرض دیگران بشود، خصوصا اگر آن تعرض شدید باشد و پای مزاحمت و زد و خورد و خونریزی باشد که آن وقت شرایط زیادی دارد. معمولا آنها چهار شرط ذکر می کنند: یکی علم و معرفت، دیگر احتمال اثر و نتیجه، سوم نبودن ضرر و به تعبیر بعضی از فقهاء مترتب نشدن مفسده، چهارم ادامه و اصرار متخلف، یعنی آنکس که معروف را ترک کرده و یا مرتکب منکر شده خودش منصرف و نادم و پشیمان نشده باشد.

احتمال تأثیر
یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر این است که انسان احتمال اثر بدهد. معنی این جمله چیست؟ امر به معروف و نهی از منکر را بشر باید با منطق خودش اداره کند، یعنی همیشه در کارها باید روی آن نتیجه ای که باید بر آن مترتب بشود، حساب بکند، نیرو مصرف می کنی، مایه مصرف می کنی، امر به معروف و نهی از منکر می کنی، ولی حساب کن ببین در این کار، تو چقدر به نتیجه و هدف می رسی. مثل تاجری باش که وقتی سرمایه اش را خرج می کند، روی حساب می خواهد سودی که از این کار می برد، بیش از سرمایه ای باشد که مصرف می کند. اگر می خواهید بدانید که در متن دستورات اسلامی به دخالت دادن منطق در امر به معروف و نهی از منکر توجه شده، به این نکته توجه کنید: فقهاء عموما به استناد اخبار و احادیث گفته اند که یکی از شرائط امر به معروف و نهی از منکر احتمال تأثیر است. احتمال اثر یعنی احتمال نتیجه دادن. هر حکمی مصلحتی دارد: نماز مصلحتی دارد، روزه مصلحتی دارد، وضو مصلحتی، امر به معروف و نهی از منکر هم مصلحتی دارد. مصلحت این کار این است که طرف به سخن یا عمل ما ترتیب اثر بدهد. پس معنای احتمال تأثیر این است که احتمال بدهی مصلحت تشریع این حکم بر سخن یا عمل تو مترتب بشود. حال از شما سؤال می کنم که چرا در مورد نماز نگفته اند اگر احتمال می دهی این نماز در تو اثر داشته باشد و آن مصلحتی که در نماز هست مترتب می شود بخوان، و اگر احتمال نمی دهی نخوان؟ و همچنین درباره وضو و روزه و حج و غیره. برای این که آنها تعبدی محض می باشند. ما نمی توانیم عقل خودمان را در کیفیت آنها و در این که باید بکنیم یا نباید بکنیم و چه جور بکنیم دخالت بدهیم. ولی امر به معروف و نهی از منکر از کارهائی است که ساختمان و کیفیت ترتیب آن و اینکه در کجا مفید است و به چه شکل مفید است و مؤثر است و بهتر ثمر می دهد و بار می دهد و نتیجه می دهد، همه را شارع در اختیار عقل ما و فکر ما و منطق ما گذاشته است. عرض کردم صاحب جواهر هم می گوید: در همه موارد، یگانه چیزی را که باید در نظر گرفت این است که به چه نحو و به چه شکل و با چه کیفیت و چه وسیله، به هدف و مقصود نزدیک می شویم. اگر این مطلب را خوب بفهمیم طرز فکر ما در فهم اخبار و احادیث امر به معروف و نهی از منکر عوض می شود و بسیاری از تعارض هائی که خیال می کنیم بین ادله این اصل در بعضی خصوصیات وجود دارد مرتفع می شود. خلاصه اینکه اگر ما راستی می خواهیم این اصل فراموش شده را زنده کنیم باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی (نه زبانی فقط) و در عین حال اجتماعی (نه انفرادی) و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی روانشناسی و اجتماعی، در این وقت است که صد در صد امید موفقیت هست.

قدرت
یکی دیگر از شرایط امر به معروف و نهی از منکر این است که امر به معروف و نهی از منکر بر کسی واجب است که قدرت داشته باشد، یعنی آدم ناتوان نباید امر به معروف و نهی از منکر بکند. این مطلب در اخبار و روایات ما هم هست، متن حدیث است که در فقه ما هم آمده است: «انما یجب علی القوی المطاع»؛ امر به معروف و نهی از منکر بر کسی واجب است که قدرت داشته باشد. یعنی آدم ناتوان نباید امر به معروف و نهی از منکر بکند، یعنی حساب این است که امر به معروف و نهی از منکر برای رسیدن به نتیجه است، برای این است که: نیرو را حفظ کن و نتیجه بگیر. اما آنجا که تو ناتوان هستی، یعنی نیرویت را از دست می دهی و به نتیجه نمی رسی، نه. دراینجا یک اشتباه بسیار بزرگ برای بعضی ها پیدا شده است و آن اینکه ممکن است کسی بگوید: من که قدرت ندارم فلان کار را انجام بدهم، اسلام هم که گفته اگر قدرت نداری، نکن، پس دیگر من خیالم راحت است. این، اشتباه است، اینجا که می گویند احتمال، نه معنایش این است که برو در خانه ات بنشین، بعد بگو من احتمال اثر می دهم، احتمال اثر نمی دهم. در این مورد باید بروی کوشش بکنی، حداکثر تحقیق را بکنی، تا ببینی و بفهمی که آیا به نتیجه می رسی یا نمی رسی. کسی که بی اطلاع است و دنبال تحقیق هم نمی رود تا بفهمد از این امر به معروف و نهی از منکرش به نتیجه می رسد یا نمی رسد، چنین عذری را ندارد. اسلام هم می گوید بسیار خوب، ولی برو قدرت را به دست بیاور، این، شرط وجود است، نه شرط وجوب. یعنی گفته اند تا ناتوانی دست به کاری نزن که به نتیجه نمی رسی، ولی برو توانایی را به دست آور تا بتوانی به نتیجه برسی.
در امر به معروف و نهی از منکر باید دید امر به معروف و نهی از منکر را برای چه می خواهی بکنی؟ در چه موضوعی می خواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی؟ یک وقت موضوع امر به معروف و نهی از منکر موضوع کوچکی است، مثلا کسی کوچه را کثیف می کند، پوست خربزه را می اندازد در کوچه، شما اینجا باید نهی از منکر کنید، باید او را ارشاد و هدایت کنید، باید به او بگویید این کار را نکن درست نیست، حالا اگر شما برای نهی از منکر کردن در چنین مسئله ای، به خاطر پوست خربزه در کوچه انداختن، بدانید یک فحش ناموسی به شما می دهد، در این صورت این کار آنقدر ارزش ندارد که شما یک فحش ناموسی بشنوید.

منـابـع

مرتضی مطهری- کتاب ده گفتار- ص 69-67

مرتضی مطهری- جاذبه و دافعه علی (ع)- ص 122-121

مرتضی مطهری- حماسه حسینی جلد دوم- ص 194-191 و 131- 128

مرتضی مطهری- بیست گفتار- ص 46-45

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد