حرکت آفرینش به سوی مبدأ دلیلی است بر باطل نبودن آن
فارسی 3228 نمایش | آیاتی در قرآن کریم داریم که دلالت دارند بر عدم بطلان عالم، مثل آیه: «و ما خلقنا السمآء و الارض و ما بینهما باطلا ذ'لک ظن الذین کفروا فویل للذین کفروا من النار؛ و ما آسمان و زمین و آنچه را که در بین آنهاست باطل و گزاف خلق ننمودیم؛ این پندار کسانی است که کفر می ورزند. پس وای بر کسانی که کفر میورزند از آتش دوزخ» (ص/ 27).
و مثل: «إن فی خلق السمـاوات و الارض واختلـاف إلیل و النهار لا یـات لاولی الالبـاب* الذین یذکرون الله قیـاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السمـاوات و الارض ربنا ما خلقت هـذا بـاطلا سبحـانک فقنا عذاب النار؛ حقا که در آفرینش آسمان ها و زمین و اختلاف شب و روز، نشانه ها و علاماتی است برای خردمندان* آن کسانی که در حال ایستاده و نشسته ذکر خدا میکنند و آنگاه که بر پهلویشان می آرامند ذکر خدا میکنند، و در خلقت آسمان ها و زمین تفکر می نمایند که: ای پروردگار ما! تو این دستگاه عظیم را بیهوده و باطل نیافریده ای! تو پاک و منزه هستی از آنکه بیهوده بیافرینی! پس ما را از عذاب آتش محفوظ و مصون بدار!» (آل عمران/ 191-190).
و مثل آیه: «و ما خلقنا السمآء و الارض و ما بینهما لـ'عبین* لو أردنا´ أن نتخذ لهوا لاتـخذنـ'ه من لدنآ إن کنا فـ'علین* بل نقذف بالحق علی البـ'طل فیدمغه فإذا هو زاهق و لکم الویل مما تصفون؛ و ما در خلقت آسمان و زمین و آنچه که در بین آنهاست، بازیگر نبوده ایم (به بازیچه نیافریده ایم)* اگر می خواستیم جهان هستی را بازیچه گرفته و کار بیهوده و عبثی کرده باشیم، میکردیم (و هیچکس را بر ما حق اعتراضی نبود؛ ولیکن آنچه آفریده ایم عین مصلحت و حکمت است)* و ما علاوه بر اینکه کار باطل نمی کنیم، همیشه حق را بر باطل می زنیم و غلبه میدهیم بطوریکه باطل را نابود و نیست میگرداند، پس باطل از بین میرود؛ و وای بر شما که خداوند را به کار باطل و بازیچه توصیف میکنید (انبیاء/ 16-18).
و از همه این آیات روشن تر و واضح تر آیه: «أنزل من السمآء مآء فسالت أودیة بقدرها فاحتمل السیل زبدا رابیا و مما یوقدون علیه فی النار ابتغآء حلیة أو متاع زبد مثله و کذالک یضرب الله الحق و البـ'طل فأما الزبد فیذهب جفآء و أما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض کذالک یضرب الله الامثال؛ خداوند آب را از آسمان فرو فرستاد، پس جاری شد و هر وادی و محلی به اندازه گنجایش خویش از آن بر گرفت. و در اثر جریان سیل بر روی آن کفی بالا آمد و روی آب را بپوشانید. و از آنچه را که مردم در آتش بر آن می دمند و آتش را بر آن مشتعل میکنند تا زینتی یا متاعی برای خود بسازند نیز یک چنین کفی بر روی آن پدیدار می شود؛ این طور خداوند حق را و باطل را به هم میزند و درهم می آمیزد، پس آن کف به بیهودگی از بین میرود و نیست و نابود میشود؛ ولی آنچه برای مردم مفید است و به آنها منفعت میرساند، در روی زمین باقی می ماند؛ و این طور خداوند مثل هائی میزند» (رعد/ 17).
یعنی باطل صورتی از باطل دارد و دوام ندارد؛ بلکه مسیر بر حق است و در باطن هر باطلی حقی است که پایدار است. و این مثل ها را خداوند میزند تا شما از جریان گذشت زمان و تغییرات عالم و مصائب و شدائد پی به حقی برید که پیوسته توأم با آن جریانات بوده و از آنها انفکاک ندارد؛ پس عالم حرکتش بسوی حق است .
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 9- صفحه 30-27
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها