عوامل تخفیف و تشدید عذاب دوزخی از منظر قرآن در روایات

فارسی 2869 نمایش |

از واضح ترین و روشن ترین آیات قرآن که جهنم و بهشت را از هم جدا می کند، و جهنمیان و بهشتیان را نیز از هم متمایز می کند، و ربط بین اعمال و پاداش آن را چه از نظر نیکی و چه از نظر زشتی می فهماند؛ آیات 34 تا 41، از سوره نازعات است: «فإذا جائت الطامة الکبری* یوم یتذکر الانسان ما سعی* و برزت الجحیم لمن یری* فأما من طغی* و اثر الحیوة الدنیا* فإن الجحیم هی المأوی* و أما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی* فإن الجنة هی المأوی؛ پس چون آن واقعه بزرگ (و حادثه روز قیامت) پدید آید؛ روزی که انسان آنچه را بجا آورده است به یاد می آورد، و جحیم و آتش عظیم و انبوه برای بینندگان ظاهر می گردد. و بنابراین هر کس طغیان و سرکشی و تمرد و تجاوز کرده باشد، و حیات دنیا و زندگی حیوانی و وهمی و شهوی را (بر حیات آخرت و زندگی عقلانی و معنوی و روحی) ترجیح داده و آنرا انتخاب نموده باشد، مأوی و منزل او دوزخ است. و هر کس از مقام و منزلت و ربوبیت پروردگارش، در خوف و هراس بوده و نفس خود را از هوی و میل به شهوات بازداشته است، مأوی و منزل او بهشت است.»
و بر همین اصل و قاعده، هر کس توجهش به دنیا کمتر باشد، و از آن بیشتر اعراض بنماید، و به اعمال خیر بیشتر مشغول شود، طبعا از آتش دورتر است، گرچه مشرک باشد؛ زیرا که نفس عمل خیر فی حد نفسه موجب تخفیف عذاب است.
راوندی در «نوادر» خود، با اسنادش، از امام موسی کاظم (ع) از پدرانش (ع) آورده است که: «قال رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم: إن أهون أهل النار عذابا ابن جذعان. فقیل: یا رسول الله! و ما بال ابن جذعان أهون أهل النار عذابا؟ قال: إنه کان یطعم الطعام؛ رسول خدا (ص) فرمودند: از اهل آتش، آن که عذابش از همه آسانتر است ابن جذعان است. گفته شد: ای رسول خدا! ابن جذعان چه کرده است که عذابش از همه آسان تر است؟ حضرت فرمود: چون عادت او این بود که مردم را غذا می داد و اطعام می نمود.» (بحارالانوار)

سبک بودن عذاب کافران خیر
کلینی از حضرت باقر (ع) روایت کرده است که یک مرد مؤمنی در تحت قدرت و سلطنت حاکم جبار و مملکت جائری بود که به حقوق او تعدی می شد، و مورد اهانت قرار می گرفت؛ لذا از آنجا به «دارالشرک» فرار کرد و در منزل یکی از مشرکان وارد شد. آن مرد مشرک، او را تحت حمایت خود قرار داد، و با او مهربانی نمود و میهمان نوازی کرد. چون وقت مرگ آن مرد مشرک فرا رسید، خداوند عزوجل به او وحی فرستاد: به عزت و جلال خودم سوگند که اگر در بهشت من جایی برای تو بود، تو را در آنجا سکنی می دادم، ولیکن بهشت من بر هرکسی که در حال شرک بمیرد حرام است! ولیکن خطاب به آتش نمود که: ای آتش! او را حرکت مده، و آزار مرسان و ناراحت مکن! و صبح و شب، رزق و روزی او را برایش می آوردند. راوی حدیث (عبیدالله وصافی) گوید: من پرسیدم: آیا رزق و روزی او را از بهشت می آوردند؟ حضرت فرمود: از آن جایی که خداوند خواسته است. راه بهشت، صراط مستقیم نفس است به سوی مقام فعلیت و کمال عرفان الهی؛ و راه جهنم، اعوجاج و انحراف از این راه است به هر شکل و به هر گونه که باشد. و بنابراین، مردم یا باید در تشخیص این راه خود به درجه عقل و ادراک و تفقه در دین برسند، و یا باید به متابعت از ولی کامل و فقیه نبیه از خود برون آمده و به حرم خدا واردشده، این راه را بپیمایند. راه سوم دیگر نیست؛ راه سوم دوزخ است و کجروی و انحراف و بطلان و هلاکت.
«و قالوا لو کنا نسمع أو نعقل ما کنا فی أصحاب السعیر* فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعیر؛ (و دوزخیان در روز بازپسین اعتراف نموده) و می گویند: اگر ما در دنیا یا گوش به سخنان می دادیم و یا خودمان دارای عقل و اندیشه مستقل بودیم، البته از اهل سعیر دوزخ نبودیم! پس ایشان به گناه خود معترف شدند (که یا باید خودشان مستقلا راه را بیابند و به دنبال خدا بروند و رفع حجاب های ظلمانی و نورانی کنند، و یا باید تحت پیروی و اطاعت درآمده و از تقلید صرف دست برندارند) و بنابراین هلاکت و نابودی و محو و سقوط باد بر اهل سعیر دوزخ.» (ملک/ 10 و 11)
حجاب از خدا و در نسیان و غفلت به سر بردن از یاد خدا، دارای صور و اشکالی است؛ درجه شدید دارد و درجه ضعیف، و ما بینهما متوسطات. و هر درجه خاص از این حجاب و محرومیت از لقای خدا نیز دارای مظاهر و مجالی متفاوت است.

منـابـع

محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی 10- صفحه 367-370

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد