تأثیر تیرگی درون انسان بر بینش وی

فارسی 4209 نمایش |

باید بدانیم همانطور که در بیرون خود روشنایی و تاریکی می بینیم و بیرون وجودمان تاریک یا روشن می شود، در درون و ضمیر خود نیز روشنایی و تاریکی احساس می کنیم. ضمیر بعضی روشن است و گویی در آن چراغی نصب شده است و به عکس ضمیر بعضی تاریک است در اثر خاموشی چراغ باطن؛ و این قطعا حقیقتی است. افراد روشن ضمیر اولین چیزی که دارند این است که بهتر از دیگران خوبیها و بدیها را احساس می کنند، عیبها و نقصها را می بینند و اعتراف می نمایند. ولی افرادی که درونی تاریک دارند، واضح ترین و بزرگترین عیب خود را نمی بینند و منحصر به این نیست. نکته ای را فیلسوفان توجه کرده اند و آن اینکه انسان بیرون خودش را از آئینه و عینک وجود خودش می بیند. ما یکدیگر یا جهان را با عینک وجود خودمان می بینیم. اگر این عینک، سفید و بی غبار باشد اشیاء و جهان را همانطور که هست سفید و روشن می بینیم و اگر تیره و سیاه باشد جهان را تیره و سیاه می بینیم و این نکته بسیار جالب است. مولوی می گوید:
چون تو برگردی و برگردت سرت *** خانه را گردنده بیند منظرت
امتحان کن، دور خودت بچرخ، بعد بایست، می بینی تمام اطرافت می چرخد، در حالیکه اینطور نیست بلکه سر تو می چرخد. اگر انسان باتقوا و روشن و پاک و صاف باشد، کوچک را کوچک، سفید را سفید و سیاه را سیاه خواهد دید. اگر چه این مطلب یک مقدار شوخی است ولی یادم هست خطیب بسیار فاضل و مبرز مرحوم اشراقی قمی از خطبای تقریبا درجه اول ایران که هم فاضل بود و هم سخنور، یک وقتی در قم بالای منبر، افتاده بود تو دنده انتقاد از قمیها. (خیلی انسان معتقد و خوبی هم بود) می خواست بگوید این مردم عوام قم ما خیلی خرافاتی هستند و از جمله می گفت قمیها به گربه سیاه خیلی احترام می گذارند و فکر می کنند که گربه سیاه از ما بهتران است لذا وقتی گربه سیاه می آید فورا از بهترین غذاهاشان و گوشت خالص برایش می اندازند. بر عکس برای گربه های دیگر اهمیتی قائل نیستند. آن مقداری هم که باید شرعا به او داد به آنها نمی دهند، لذا همه گربه های دیگر در قم منقرض شده اند و فقط گربه سیاه ها مانده اند. هر چه نگاه می کنی در این شهر گربه سیاه می بینی، آن هم چاق و چله.
از منبر آمد پائین. طلبه خیلی خوشمزه ای بود خرم آبادی. اتفاقا مرحوم اشراقی عینک سیاه به چشمش زده بود. وقتی آمد نشست، آن طلبه به همان زبان خرم آبادی و خیلی ساده و لطیف گفت: قربانت! ما که تو این شهر گربه سیاه نمی بینیم، تو عینک سیاه به چشمت زده ای همه گربه ها را سیاه می بینی. خیلی مرحوم اشراقی خندید. حالا حساب این است: آدم عینک سیاه که به چشمش بزند -اگر چه آن داستان شوخی بود- همه گربه ها را سیاه می بیند. قرآن می گوید: تقوا داشته باشید تا عینک درونتان سفید باشد و جهان را همچنانکه هست ببینید.

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 3- صفحه 22-24

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد