شجره زقوم در حدیث پیامبر اکرم

فارسی 3510 نمایش |

این درخت زقوم آن طورکه از روایت وارده در تفسیر منسوب به حضرت امام حسن عسگری (ع) بر می آید، در مقابل و در برابر درخت طوبی است. آن از نقطه نظر پاکی و پاکیزگی و طراوت و طهارت و قداست و خیر و برکت و رحمت، و همان طور که گفتیم اصلش ولایت است؛ و این از نقطه نظر کثافت و قذارت و نجاست و ذلت و نکبت و سختی و مشقت و از بین رفتن رحمت، و بنابراین اصلش بعد از ولایت و سعادت است، و بنابراین شجره زقوم درخت شقاوت است. هر کس به هر مقدار از شک و شرک و قذارت باطن، و از شقاوت و آثار آن از خیانت و جنایت و تعدی و ظلم و تکبر و استکبار بهرمند باشد، به همان قدر از شاخه های این درخت در دلش رخنه کرده، و از ریشه هایش به همان مقدار در کانون قلبش ریشه دوانیده است.

هر گناهی، آویزان شدن به یکی از شاخه های درخت زقوم است
در تفسیر منسوب به حضرت امام حسن عسگری (ع)، در ضمن حدیث طویلی که از حضرت رسول الله (ص) بیان می کنند، می رسند به اینجا که سپس رسول الله (ص) فرمودند: و سوگند به آن کسی که به حق مرا مبعوث به نبوت گردانید، هر کس در این روز (روز اول ماه شعبان) دست به هر یک از درهای شر و عصیان زند و هر گناهی مرتکب شود، خود را به شاخه ای از شاخه های آن آویزان نموده است، و آن شاخه او را به آتش خواهد رسانید. و پس از این فرمودند: و بنابراین، هر کس در نماز فریضه خود کوتاهی کند و آنرا ضایع گذارد، به شاخه ای از شاخه های زقوم خود را آویزان کرده و آن شاخه او را به آتش می رساند. و هر کس در این روز در نزد او شخص ضعیف الحالی بیاید که از حالات و امور خود شکوه و گلایه کند، و او توانائی داشته باشد که بدون ضرری که به خودش برسد حالات و امور او را تغییر دهد، و کسی دیگر هم نبوده باشد که نائب از او و یا قائم مقام او در این امر گردد، و با این حال، آن ضعیف الحال را به حال خود گذارد که حقش و امورش ضایع و خراب بماند و در سختی و مشکلات بسر برد و دستی از او نگیرد؛ در اینصورت به شاخه ای از درخت زقوم خود را آویزان کرده است. و هر کس در نزد او شخص خطاکاری بیاید و از خطای خود معذرت طلبد و او نپذیرد، و سپس در عقوبت آن خطاکار تخفیفی ندهد بلکه زیاده عقوبت کند، به شاخه ای از شاخه های آن آویزان شده است. و هر کس بین مردی و زنش را بهم بزند، و یا بین پدری و فرزندش را، و یا برادری با برادرش را، و یا نزدیکی با رحم نزدیک خود را، یا بین دو همسایه، و یا بین دو شریک و خلیط و مصاحب را، و یا بین دو نفر اجنبی را بهم بزند و ایجاد فساد و جدائی کند، به شاخه ای از شاخه های آن آویزان شده است. و هر کس بر بدهکاری سخت بگیرد و بداند که او قادر بر اداء دیون خود نیست، و در اینصورت ناراحتی و نگرانی و غضب آن بدهکار را زیاد کند، به شاخه ای از شاخه های آن آویزان شده است. و هر کس بر عهده او نسبت به کسی، دینی و قرضی باشد، و با مماطله و بهانه آوری کاری کند که او خسته شود و از دین خود بگذرد، به شاخه ای از شاخه های آن آویزان شده است. و هر کس بر یتیمی جفا کند، و او را آزار برساند، و مال او را بخورد، به شاخه ای از شاخه های آن آویزان شده است. و هر کس در آبروی برادر مؤمن خود خللی وارد سازد و آنرا لکه دار کند، و فحش دهد و ناسزا گوید، و مردم را بر این امر بگمارد و ترغیب کند، به شاخه ای از آن آویزان شده است. و هر کس تغنی کند، و با آوازهای حرام و موسیقی که انسان را بر معصیت و گناه بر می انگیزد مشغول شود، به شاخه ای از آن آویزان شده است. و هر کس بنشیند و زشتی های کردار خود را که در جنگها کرده است، و انواع ظلمی که به بندگان خدا نموده است بشمارد و بدانها افتخار و مباهات کند، به شاخه ای از شاخه های آن آویزان شده است. و هر کس همسایه او مریض شود، و از روی بی اعتنائی و عدم اهمیت و استخفاف به شأن او ترک عیادت او را کند، به شاخه ای از آن آویزان شده است. و هر کس همسایه او بمیرد، و از روی حقارت و پست شمردن مقام و حق او در تشییع جنازه اش کوتاهی کند، به شاخه ای از آن آویزان شده است. و هر کس نسبت به کسی که مصیبتی بر او وارد شده است إعراض کند، و از روی کوچک شمردن او و عیب دار کردن او جفا نموده و از دلجوئی و استمالت خودداری کند، به شاخه ای از آن آویزان شده است. و هر کس مخالفت پدر و مادر خود را و یا یکی از آنها را بنماید، و از شفقت و مهربانی و احسان درباره آنها دریغ کند، و یا بدانها استخفاف کند، به شاخه ای از آن آویزان شده است. و هر کس خودش سابقا عاق پدر و مادرش بوده و آنها را تا این روز راضی نکرده است، و تمکن از استرضاء داشته و کوتاهی کرده است، به شاخه ای از آن آویزان شده است.
و بنا بر همین نهج و همین منوال، هر کس هر فعلی از أفعال شر را بجای آورده است، به شاخه ای از آن آویزان شده است. و سوگند به آن خداوندی که مرا به حق به نبوت برانگیخته است، تمام کسانی که به شاخه های درخت زقوم آویزان شده اند، آن شاخه ها آنها را تا قعر جحیم و دوزخ پائین خواهد برد («بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 167 و 168).
بنابراین جهنم محل صدور و ورود قبائح است، و هر کس به هر مقدار و به هر صورت از زشتیها، چه در مرحله عقائد، و چه در مرحله ملکات و اخلاق و صفات، و چه در مرحله اعمال و رفتار، و حتی در مرحله مجرد نیت و خواسته های درونی؛ اگر با خود قبح و زشتی و شرک و عناد و کجروی و انحراف از حق داشته باشد، در صورتیکه در مراحل و منازل بین راه تا قیامت، از مصائب دنیویه، و سکرات مرگ، و عذاب قبر، و روز رستاخیز، و توبه و شفاعت، و غیرها پاک نشود باید با آتش قرین و توأم باشد و لذا درهای جهنم هر کدام نمایشگر یک نوع انحراف و تعدی در یکی از این مراحل است.

منـابـع

سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی- ج10 صفحه 339-335

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد