کتاب تهافت الفلاسفه

English فارسی 12177 نمایش |

کتابی است در رد فلاسفه یونان و اسلام (مخصوصا فارابی و ابن سینا) به زبان عربی! تهافت الفلاسفه را تناقض گویی فیلسوفان نیز گویند. مؤلف در این کتاب با انگیزه های اعتقادی، به شدت از فلاسفه انتقاد کرده و آنها را به زعم خودش، مورد سرزنش قرار می دهد و در چندین مورد تناقضات اقوال فلاسفه را روشن و بعضی از آنها را مستلزم کفر می شمرد.

معرفی اجمالی نویسنده کتاب:
ابوحامد محمد بن محمد... طوسی، معروف به زین الدین و ملقب به حجة الاسلام و با شهرت امام محمد غزالی، یکی از علما و متفکرین بزرگ اسلام و فقهای شافعی و اشعری مذهب است. او در سال 450 هـ ق، در قریه ای در شهر طوس بدنیا آمد. پدرش مردی درویش و عابد بود، به دلیل هوش و استعداد فراوانش، خیلی زود مقدمات علوم دینی را فرا گرفت و بعد از مرگ پدر نزد وصی او احمدبن محمد راذکانی و امام ابونصر اسماعیلی، فقه را آموخت سپس به نیشابور رفت و در حوزه علمیه (امام الحرمین، فقیه مشهور شافعی) که آن زمان مرکز بزرگ علمی بود، شاگرد شد و توانست در زمان حیات استادش، خیلی زود جزو علما و محققین عارف مسلک در آید و تألیف را شروع کند. وی به اصرار پسر خواجه نظام الملک (وزیر معروف الب ارسلان و ملکشاه سلجوقی) و به درخواست سلطان سنجر به مدرسه نظامیه نیشابور رفت و مورد احترام و تائید زیاد قرار گرفت و با عده ای از فضلائی که در خدمت وزیر بودند، مباحثه و مناظراتی داشت و بر همه غالب شد و از این رو، شهرتش بسیار زیاد گشت. امام غزالی قبلا در سال 484 هـ ق، در حالی که 34 ساله بود، به تدریس در مدرسه نظامیه بغداد که بزرگترین دانشگاه آن عصر بود، دعوت شد و تدریس را شروع کرد و این در حالی بود که 300 نفر از فضلا و علمای وقت، در محضر درسش حاضر می شدند. وی بعد از مدتی دچار بحران روحی شد و در اثر روح حقیقت طلبی اش با بزرگان مذاهب دیگر مأنوس و با عقاید آنها آشنا شد. کم کم میل به انزوا و خلوت و دوری از مقامات دنیوی و جاه طلبی پیدا کرد و به همین علت، خود را از قیل و قال مدرسه کنار کشید و منزوی شد و به زهد و تصوف متمایل گشت، سپس به حج رفت و در برگشت مجددا در مسجد اموی در دمشق شروع به تدریس کرد. غزالی بیشتر عمر و اوقاتش را به فکر و ذکر و عبادت مشغول بود. مدتها هم در بیت المقدس، به همین منوال گذراند تا سرانجام در سال 500 ق به طوس برگشت. تا آخر عمر نیز در کنار خانه اش، مدرسه ای برای طلاب علم و خانقاهی برای صوفیه تشکیل داد و اوقاتش را در این اماکن تقسیم نمود و همانجا به تدریس و ریاضت و عبادت مشغول بود. ابوحامد غزالی، حدود سال 505 یا 507 هـ ق در طوس از دنیا رفت و همانجا در "طایران طوس" مدفون شد.

ساختار و تقسیم بندی کتاب:
این کتاب شامل 4 مقدمه، 20 مسئله و 1 خاتمه است.
مقدمه اول: در این باب است که رئیس فلاسفه، ارسطوست، او که آراء فلاسفه را به نیکی تلخیص کرد.
مقدمه دوم: اینکه بعضی از آراء فلاسفه با «دین» سر و کاری ندارد و مربوط به علوم طبیعی است ولی بعضی از آراء آنها، متعرض دین می شود مانند (قول به قدم عالم) و اینجاست که باید توقف کرد.
مقدمه سوم: در بیان تناقض گویی فیلسوفان است.
مقدمه چهارم: در بیان این نکته که تمسک فیلسوفان به ریاضیات و منطق، به نسبت با اصول دین ضروری نیست.
قسمت بعدی کتاب، مسائل بیست گانه ای که غزالی به نظر خود، فیلسوفان را در آن مسائل تعجیر یا تکفیر کرده است:
1- اتصال خدا با عالم (این شامل چهار مسئله اول کتاب است)،
2- یگانگی خدا و عجز فلاسفه از اثبات آن (مسئله 5 کتاب)،
3- صفات خدا (از مسئله ششم تا دوازدهم کتاب را شامل است)،
4- علم خدا به جزئیات (مسئله 13 کتاب)،
5- مسائل فلکی و طبیعی (مسائل 14 تا 16 کتاب)،
6- سببیت مسئله 17 کتاب،
7- نفس انسانی مسئله 18 و 19 کتاب،
8- بعث اجساد و حشر ارواح مسئله 20 کتاب.
امام محمد غزالی در پایان کتاب که کمتر از یک صفحه است، فلاسفه را در 3 مسئله تکفیر می کند: 1- قدم عالم، 2- علم نداشتن خدا به جزئیات 3- انکار بعث اجساد و حشر ارواح. او می گوید: این سه عقیده، کفر صریح است و هیچیک از فرقه های اسلامی بدین امور اعتقاد ندارند.

چاپ و نشر کتاب:
این کتاب از طریق ترجمه "عبری" در مغرب زمین شناخته شد. چاپ آن در بیروت در سال 1927 میلادی شده است.

منـابـع

دکتر علی اصغر حلبی- تهافت التهافت

غلامحسین مصاحب- دائرة المعارف فارسی

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها