عقیده به جبر در مکتب خلفا
فارسی 633 نمایش |مسلمانان معتقد به جبر می گویند:
1. هر وجودی در جهان آفریده شده باری تعالی می باشد. از آن جمله افعال و کارهای بندگان خداست. این عقیده را مکتب خلفا ایمان به « قدر» می نامند. یعنی ایمان داشتن به اینکه هر خیر و شری کار خداوند است و خداوند آن را همچنان که واقع می شود، مقدر فرموده است. در نتیجه این عقیده، ایمان به جبر است.
در ریشه یابی این عقیده، به این حقیقت پی می بریم که حکومت های مکتب خلافت، به خصوص بنی امیه، مروج آن بوده اند. اینک یک شاهد بر این مدعا: آنگاه که ذراری پیامبر را دربند اسیری به دارالاماره کوفه، نزد ابن زیاد بردند، ابن زیاد در خطابش به حضرت زینب گفت: حمد خدا را که شما را کشت و دروغ شما را ظاهر ساخت. حضرت زینب در جوابش فرمود: حمد خدا را که ما را به محمد (ص) گرامی داشت و ما را مطهر فرمود ] اشاره به آیه "إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا" [ ( سوره احزاب / آیه 33) و آنچنان که تو می گویی، نیست... ابن زیاد گفت: کار خدا را به خاندان خود چگونه دیدی؟ زینب فرمود: خداوند شهادت را بر ایشان مقرر فرموده بود. ایشان نیز به شهادتگاه خود رفتند. و خداوند تو را با ایشان برای محاکمه جمع خواهد کرد.
در همان مجلس، ابن زیاد از حضرت سجاد علیه السلام پرسید: چه نام داری؟ آن حضرت فرمود: علی بن الحسین. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟! حضرت در جوابش فرمود: برادری داشتم که نام او نیز علی بود؛ مردم او را کشتند. ابن زیاد گفت: چنین نیست، خدا او را کشت. حضرت سجاد آیات زیر را تلاوت فرمود:
"الله یتوفی الأنفس حین موتها" ( سوره زمر/آیه 42)، «خداوند جان ها را به هنگام مرگ آنها می گیرد»؛
"و ما کان لنفس أن تموت إلا بإذن الله» ( سوره آل عمران / آیه 145)، «و هیچکس جز به اذن الهی نمی میرد.»
و پس از آن، ابن زیاد در مسجد کوفه خطبه ای خواند و در آن گفت: خداوند حسین بن علی و یارانش را کشت. و نیز یزید در مجلس خلافت به حضرت سجاد علیه السلام گفت: پدرت حق مرا ندانست و در حکومت با من منازعه کرد. خدا هم به او کرد آنچه را که دیدی. حضرت سجاد علیه السلام نیز با همان آیه قرآن او را پاسخ گفت.
در این گفتگو، ابن زیاد کشتار ذریه پیامبر را به خدا نسبت می دهد و حضرت زینب علیهما السلام و حضرت سجاد علیه السلام، آن کشتار را به بندگان خدا نسبت می دهند. محدثان مکتب خلفا نیز در تأیید این پندار، احادیثی از پیامبر روایت کرده اند. از آن جمله روایتی است که از عبدالله بن عمر روایت کرده اند.
به عبدالله بن عمر گفتند قاریان قرآنی هستند کوشا در طلب علم، و می پندارند که هیچ تقدیری از سوی خدا در کار نیست؛ بلکه هر چه که هست همه را مردم خود انجام می دهند. عبدالله در پاسخ گفت: من از آنها بیزارم. آنگاه از پدرش، حدیثی از قول پیامبر (ص) نقل کرد که در آخر آن آمده است: «به قدر خیر و شر، ایمان داشته باشید»، یعنی هر چه که از جانب بندگان خدا انجام می شود، چه خیر و چه شر، همه را خداوند مقدر فرموده است. مختصرتر این حدیت را ابوهریره نیز روایت کرده است.
در کتاب القدر صحیح مسلم از حدیث یکم تا نهم آن خلاصه اش آنست که: آنگاه که جنین در شکم مادر است، خداوند به ملائکه دستور می دهد روزی و اخلاق و سیمای او را بنویسند، و نیز بنویسند از اهل سعادت است یا شقاوت. هیچ انسانی نیست، مگر آنکه در شکم مادر، جای او در بهشت یا جهنم مشخص می گردد. همچنین آنچه خداوند در آن هنگام برای بنی آدم نوشت، تغییر ناپذیر است، یعنی از همان رحم مادر، جهنمی و یا بهشتی بودن فرزند آدم معین می شود و قابل تغییر و تبدیل هم نمی باشد.
منـابـع
سید مرتضی عسکری- نقش ائمه (ع) در احیای دین- از صفحه 431 تا 435
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها