پیشگویی پیامبر(ص) نسبت به خوارج

فارسی 1334 نمایش |

در زمان پیامبر(ص) شخصی به نام حرقوص بن زهیر تمیمی بود که او را ذوالخویصره یا ذوالثدیه (چون  به جای دست چپ، برآمدگی پستان مانندی داشته که در آن هفت موی دراز روییده بود.) می گفتند. روزی پیامبر مشغول تقسیم صدقاتی بود که حضرت امیر علیه السلام از یمن به مدینه فرستاد بود. آن حضرت گاهی به عنوان تألیف قلوب به بعضی سهم  بیشتری می داد. ذوالخویصره پیش آمد و به پیامبر گفت: ای محمد! از خدا بترس و به عدالت عمل کن. پیامبر (ص) فرمود: «اگر من خدا را معصیت کنم، چه کسی از او فرمان می برد؟! خداوند مرا امین وحی خود در روی زمین قرارد داده، شما مرا امین نمی دانید؟!» بعد پیامبر به اصحاب  فرمود: «همانا از صنف این مرد گروهی هستند که قرآن می خوانند، ولی قرآن از گلوهایشان نمی گذرد ( و به دلشان نمی رسد). از اسلام بیرون می روند همچنان که تیر از نشانه می گذرد. با مسلمانان می جنگند و آنها را می کشند، ولی متعرض کفار نمی شوند. او را یارانی است که شما نماز و روزه و اعمال خود را مقابل نماز و روزه و اعمال آنها کوچک می شمرید. در زمانی که مسلمانان دو دسته شوند( اشاره به جنگ صفین) اینها خروج می کنند. وسط سرشان را می تراشند. اینان بدترین مردمند و گروهی که از آن دو دسته بر حق هستند، اینها را می کشند. تعمق (زیاده روی و وسواس در دین دارند.)

پیشگویی دیگر پیامبر(ص) درباره خوارج این بود که به اصحابشان فرموده بودند: شما با سه طایفه می جنگید. ابوسعید خدری می گوید: پیامبر ما را  به جنگ ناکثین و قاسطین  و مارقین فرمان داد. پرسیدم: ای رسول خدا! در رکاب چه کسی؟ پیامبر (ص) فرمودند: «در رکاب علی بن ابی طالب که عمار یاسر هم همراه اوست.»

ابو ایوب انصاری در جنگ صفین حاضر بود. پس از توقف جنگ به کوفه رفت. علقمه و اسود او را ملاقات کردند و به او گفتند: خداوند تو را به نزول  پیامبر (ص) به خانه ات گرامی داشته، حالا شمشیرت را آورده ای و اهل لااله الا الله ( مسلمان ها) را می کشی؟! ابو ایوب انصاری گفت: پیشرو به اهلش دروغ نمی گوید، پیامبر (ص) ما را فرمان داد با سه گروه در رکاب علی بجنگیم؛ ناکثین، قاسطین و مارقین. نا کثین( کسانی که پس از بیعت با حضرت امیر (ع) پیمان و عهد خود را شکستند ) اهل جمل بودند که با آنها  جنگیدیم. قاسطین ( ستمکاران) اهل صفین بودند که از جنگ با آنها آمده ام و اما مارقین ( از دین خارج شوندگان) اهل طرفات و سعفات و نخیلات و نهروان هستند که نمی دانم اینها کیانند و کجایند. ولی حتما با آنها می جنگیم ان شاء الله.

پیشگویی دیگر پیامبر(ص) این بود که: روزی اصحاب از عبادت و دینداری ذوالثدیه در حضور آن حضرت تعریف می کردند. در همین موقع او به طرف آنها آمد. اصحاب گفتند: این است آنکه از او تعریف می کردیم. پیامبر فرمودند: «شما از کسی تعریف می کنید که در چهره اش علامتی از شیطان است.» آن مرد از جایی که پیامبر و اصحاب نشسته بودند، گذشته و سلام نکرد. پیامبر او را ندا کرده از او پرسیدند: تو را به خدا قسم وقتی بر جمع ما می گذشتی، در دل نگفتی در این جمع بهتر از من نیست؟! گفت: آری. سپس او رفت نماز بخواند. پیامبر(ص) فرمودند: چه کسی این مرد را ( که خود را از پیامبر بهتر می داند و بدین سبب کافر شده است ) می کشد؟ ابوبکر گفت: من. و به قصد کشتن وی روانه شد. هنگامی  که به او رسید، او را دید نماز می خواند. گفت: سبحان الله! کسی را که نماز می خواند، بکشم؟! در حالی که پیامبر از کشتن نمازگزاران نهی کرده است. برگشت پیامبر(ص) فرمودند: چه کردی؟ ابوبکر گفت: دوست نداشتم او را در حال نماز بکشم و شما از کشتن نمازگزاران نهی کرده اید. پیامبر دوباره به اصحاب فرمودند: چه کسی این مرد را می کشد؟ عمر گفت: من. و به این قصد روانه شد، دید در حال سجده است. گفت: ابوبکر از من بهتر می دانست و او را نکشت؛ من هم او را نمی کشم. برگشت. پیامبر(ص) فرمودند: چه کردی؟ عمر گفت: او را دیدم که پیشانی اش را برای خدا بر زمین نهاده بود. دوست نداشتم  او را بکشم. پیامبر باز فرمودند: چه کسی آن مرد را می کشد؟ علی علیه السلام عرضه داشت: من. پیامبر فرمودند: اگر به او برسی تو او را می کشی. علی رفت. وقتی به آنجا رسید، مرد رفته بود، حضرت برگشت. پیامبر  پرسیدند: چه کردی؟ عرض کرد: رفته بود. پیامبر(ص) فرمودند: اگر کشته می شد در امت من اختلاف نمی افکند. چون ذوالثدیه از جمله کسانی بود که در مقابل حضرت امیر علیه السلام جبهه گیری جنگ نهروان را علیه آن حضرت بر پا نمودند.

منـابـع

سید مرتضی عسکری- نقش ائمه (ع) در احیای دین- از صفحه 532 تا 534

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد