شناخت ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و تاریخی چین به عنوان پر جمعیتترین کشور جهان، به آسانی صورت نمیگیرد. مطالعه پدیدههای مرتبط با علوم انسانی، حتی در جوامع کوچک، به خاطر پیچیدگیهای فراوان روابط انسانی، سخت و دشوار است. پیچیدگیهایی که با بزرگتر شدن جامعه مورد مطالعه، بیشتر و بغرنجتر میشوند و انتزاع ویژگیهای مشترک را برای اندیشمندان مشکل میسازند. مطالعه در مورد مذهب چین، از این دسته مقولات است. آمار غیر رسمی حاکی از حضور 100 میلیون بودایی، 20 میلیون مسلمان و 20 میلیون مسیحی در چین است؛ بقیه نیز عمدتا دائوئیسم هستند. غیر از مسلمانان و مسیحیان که بر اساس آموزههای دینی خود، نمایش نسبتا روشنی از زندگی مذهبی ارائه میدهند، شناخت انگارههای مذهبی در زندگی سایر مردم، شامل پیروان دائو و بودا، و کسانی که خود را پیرو مذهب خاصی قلمداد نمیکنند، به تحقیق و پژوهش گسترده نیازمند است.
زمینههای مطالعه مذهب در چین
مذهب در چین عمدتا از سه منبع و مأخذ (SAN JIAO) گرفته شده است که عبارتند از: کنفسیونیسم، دائوئیسم و بودیسم. نشانههای تاریخی و همچنین مذهب عمومی امروزی، بر اهمیت این سه عامل موثر در فرهنگ چین تأکید دارند. Shiqian Li از اساتید قرن ششم چین گفته است: «بودیسم خورشید است، دائوئیسم ماه است و کنفسونیسم پنج ستارهاند». او سه مکتب را به اجرام آسمانی تشبیه کرده و میگوید هر چند آنها از هم جدایند، اما با هم و مرتبط به هم هستند. بعضی اساتید دیگر بر وحدت هر سه مکتب تأکید میکند. یک ضربالمثل چینی مشهور با ذکر نمادهایی که سه مکتب را از هم جدا میکند شروع میشود اما در پایان نتیجه میگیرد که آنها اصولا یکی هستند: «سه مکتب: طلا و سیماب دائوئیسم، آثار مقدس بودیسم، فضیلتهای انسانی و درستکارانه کنفسیونیسم، هر سه در واقع یک مکتب هستند.» اصطلاحات دیگری در میان چینیها رواج داشته است: «سه مکتب یک مکتب هستند»، «سه مکتب به یک چیز باز میگردند»، «سه مکتب در یک بدن قرار دارند»، «سه مکتب در یکی ممزوج میشوند». مذهب در چین مخلوط و امتزاجی از این سه مقوله است و با شناخت این سه مکتب میتوان تصویری از زندگی مذهبی در چین پیدا کرد. پس از شناخت اصول و مبانی این سه مکتب، بررسی دو نهاد مهم "خانواده" و "سیستم اداری"، به شناخت مذهب این کشور کمک زیاد میکند. زیرا این دو نهاد تأثیر زیادی در شکلگیری ذهنیت مذهبی در میان مردم این کشور داشتهاند. برای شناخت مذهب باید مواردی را که در هیچ یک از مکاتب کنفسیونیسم، بودیسم و تائوئیسم جایی ندارد، شناسایی و کنار گذاشت. مواردی از قبیل سوزاندن عود برای درگذشتگان، تشییع جنازه، مشاوره با پیشگویان، باور به ارواح، باور به الگوی مقابله نیروهای نور و تاریکی، تأثیر حاکمان در جهان هستی، گرایش به نگاه خدا همچون نگاه به مقامات رسمی دولتی، ترجیح ایجاد موازنه در آرامش و تحرک و... لااقل به یکی از مکاتب سه گانه تعلق دارند. تأکید بر هر سه مکتب، عاملی بوده که تنوع زندگی مذهبی را در چین مستدام ساخته است. گفتگو بر سر وحدت این سه مکتب، حتی اگر به نفع تحمل و نظم اجتماعی جهتگیری شده و پیام یک مذهب و نه سه مذهب را داشته باشد، باعث مطرح شدن نظراتی مبنی بر اینکه مذهب در چین نه یک مکتب است و نه سه مکتب شده است. یک مشکل الگوی مذهبی در چین این است که سعی کرده سه پدیده متفاوت را هم سطح توصیف کند. کنفسیونیسم، ایدئولوژی سیاسی و نظام ارزشهاست. دائوئیسم به زندگی و به نظامخدایان، نگاه همزمان دارد. بودیسم تکنیکهایی را آموزش میدهد که انسان به رستگاری و نجات برسد. بنابراین استفاده از واژه «آموزهها» برای اشاره به این سه مقوله جدای از هم گیج کننده است.
شناخت مذهب در چین بر اساس مطالعه مذهب عمومی
راه دیگر مطالعه مذهب در چین آن است که بر بخشهایی از زندگی مذهبی مردم تکیه نمود که همه جامعه، صرف نظر از وابستگی یا عدم وابستگی به یکی از سه مکتب، به آنها پایبند هستند. این نوع مذهب عمومی بسیار قابل توجه هستند. البته عنوان مذهب عمومی مشکلات خاص خود را به دنبال دارد. «مذهب عمومی» در معنی اول، اشاره به شکلی از مذهب دارد که همه چینیها، صرفنظر از موقعیت اقتصادی و اجتماعی و میزان تحصیلات و منطقه محل زندگی و عنوان مذهبی، به آن پابندند. در این معنی «مذهب عمومی» مذهبی است که مردم عموما در همه سطوح اجتماعی در آن سهیم اند. سه مثال که همگی به قرن اول تاریخ مشترک بر میگردد کمک میکند تا این معنی مذهب عمومی روشنتر شود.
شیوه خاص تشییع جنازه و مراسم یادبود در چین
مثال اول «مذهب عمومی» شیوه خاص تشییع جنازه و مراسم یادبود در چین است. به دنبال مرگ یک فرد و تلاش بینتیجه برای بازگرداندن روح او، جسد آماده دفن کردن میشود. اعضای خانواده برای عزادارای اولیه دعوت میشوند. فامیلهای نزدیک موظفند که فامیلهای دور را دعوت کنند. برنامههایی در خانه فرد در گذشته اجرا میشود. بعد از چند روز، تابوت در جمع مردم به قبرستان حمل میشود. در آخرین مرحله تشییع، روح آسمانی در یک جعبه چوبی جای میگیرد که ابتدا در خانه و سپس در اطاق خانوادگی نگهداری میشود. خانواده به گردهمایی خود ادامه میدهند، دعا میخوانند و غذا، اندکی پول و اسنادی برای خدایان خدایانی که بر جهان مردگان احاطه دارند میفرستند.
جشنهای سال نو
مثال دوم «مذهب عمومی» جشنهای سال نو است که به عنوان گذرگاهی، نه تنها در زندگی افراد و خانوادهها، بلکه در گردش سالیانه جهان مطرح است. جشنهای چین، مانند اکثر تمدنها، تابع تقویم قمری است که به 12 ماه 30 روزه تقسیم شده است. دو مناسبت بر جسته «ماه کامل» در شب پانزددهم و «ماه نو» در شب سیام در هر قسمت قرار دارد. هر چند سال، یک ماه به تقویم اضافه میشود تا در تقویم قمری و شمسی هماهنگی ایجاد شود. خانوادهها معمولا 10 روز قبل از پایان ماه دوازدهم سال، جشن سال نو را آغاز میکنند. در روز بیست و سوم، اعضای خانواده، خدای خانه (Zao jun) که بر تختی در آشپزخانه، ناظر بر همه امورات خانه است را اعزام میکنند تا به بالاترین خدای آسمان یعنی «امپراتور Jade (Yuhuang dadi گزارش دهد. در دو روز آخر سال، درهای خانه بسته میشوند و مردم در مقابل مجسمههای خدایانی که در خانه نگهداری میکنند، یا جعبههای چوبی ارواح درگذشتگان خود، به دعا و نیایش میپردازند. بعد از خوردن یک نوبت غذای مفصل که نشانه سلامت و طول عمر و خوش اقبالی است، هر عضو کوچک خانواده در مقابل بزرگ خانواده و همسرش به سجده میافتد. در روز اول ماه جدید، درها باز میشوند و خانواده با استراحت و ملاقات دوستان از تعطیلات لذت میبرند. جشن سال نو در نیمه ماه (ماه کامل) به پایان میرسد که معمولا با آویختن چراغهایی جشن گرفته میشود.
مراسم مشورت با واسطه ارواح در خانه یا در معبد
سومین مثال «مذهب عمومی»، مراسم مشورت با واسطه ارواح در خانه یا در معبد کوچک است. مشتریها از یک واسطه درخواست میکنند (در غرب به این واسطه Shamans گفته میشود اما در چین اسامی متعددی دارند) تا مشکلاتی از قبیل بیماری اعضای خانواده، کابوسها، تسخیر شدن توسط روح سرگردان یا پلید و یا بعضی بداقبالیهای دیگر را حل کند. شخص واسطه در طول معالجه معمولا به حالت خلسه وارد میشود و یک خدای خالص در او حلول میکند. آن موجود آسمانی از دهان واسطه صحبت میکند؛ بعضی وقتها به شکل مبدل اما کامل و گاهی به شکل صدا از طریق حرکات یا با نوشتن نشانهها و طرحهایی بر روی خاک که نیاز به توضیح و بیان رموز توسط مدیر یا مترجم یا شخص واسطه دارد. روح آسمانی معمولا مشکل را شناسایی کرده و نسخهای را از میان معالجات متعدد ممکن، صادر میکند. برای رفع بیماری، ممکن است یک داروی گیاهی یا هدیه به یک روح خاص تجوزیر شود. برای موارد جدیتر، خود روح آسمانی که در جلد واسطه ظاهر شده، با شیطان یا دیوی که باعث مشکل شده به جنگی سخت میپردازد. همه این داستان در مقابل اعضای خانواده و حتی همسایگان اجرا میشود. واسطه خود از قشر حاشیهای جامعه (مانند پیرزنان ازدواج نکرده، جوانان در معرض بیماری)، است. روح آسمانی که در جلد آنها ظاهر میشود، به صورت نمادین، بخشی از مذهب عمومی است و پیامهای آنها معمولا تأکید کننده و نه سئوال کننده از اخلاق سنتی است. بعضی مطالب مورد نظر که انتظار می رود به این شیوه، از بحث درباره مذهب عمومی مشخص شود، منوط به این است که این سه نمونه، کجا و توسط چه کسانی انجام میشود. تشییع جنازه و مراسم یادبود معمولا در خانه، قبرستان یا سالنی خانوادگی انجام میشود. آنها دو زمان بندی دارند: یکی مربوط به تاریخ دقیق فوت فرد میباشد (هر هفت روز بعد از مرگ، صد روز بعد از مرگ و...) و زمان بندی دیگر مربوط به گذر زمان و تقویمی است که به هیچ فردی منحصر نشده است (مثلا یکبار در سال). از منظر جامعهشناسانه، نهاد فعال در این برنامهها اولا خانواده است (سازمانی پیچیده که در امتداد زمان به چندین نسل قبل برمیگردد و به یک جد مشترک میرسد) و در ثانی جامعه که تا حدی تحت تأثیر مصیبت قرار گرفته است. در جشن سال نو نیز گروههای خانوادگی هسته اصلی برگزاری مراسم هستند. در «مشورت با واسطه»، زمینههای اجتماعی دیگری نیز مطرح است. هر چند معالجه از طریق یک نمایش اجتماعی صورت میگیرد، اما بیماری پدیدهای شخصی است. بعضی از این مراسم، توسط گروههای کوچک مذهبی که خود را وقف یک خدای خاص کردهاند انجام می گیرد. عضویت در این گروههای کوچک مذهبی یک انتخاب شخصی است.
تفاوت مذهب عمومی چین سنتی و مذاهب جوامع پیشرفته
این پاسخها از آن جهت اهمیت دارند که بین مذهب عمومی چین سنتی و مذاهب جوامع پیشرفته و سکولار که در آنها مذهب عمدتا با دکترین و باور به خدا و عبادتگاه تعریف میشود، تمایز ایجاد میکند. هیچکدام از این نمونههای «مذهب عمومی» در ابتدا بر این اساس که ضرورتا کسانی را شامل نشود، تعریف نشدهاند. مردم بدون تعهد به اعتقاد به وجود روح خاصی، در تشییع جنازه شرکت میکنند و اعتقاد به واقعیت هر خدای خاص، فرد را از عبادت خدایان دیگر باز نمیدارد. هیچکدام از اشکال این گونه مذهب با بندهای وابستگی مشخص نشدهاند. خلاصه اینکه در اینجا خانواده، معبد و زیارتگاه وجود دارد نه کلیسا به عنوان یک نظام منسجم اعتقادات و اعمال دینی با خدای مشخص. حتی جوامعی که از معبد یک خدای خاص حمایت میکنند، میتوانند خدای آن را تغییر دهند؛ بسته به آنکه چه کسی تصمیم بگیرد عطر و گل اهدا کند یا سایر خدمات را در طول ماه انجام دهد. در چین برای این گونه کارها، متخصصینی وجود دارد اما شغل مقدس آنها تمام وقت نیست و به ندرت آن گونه که در مذاهب سازمانیافته رایج است، برای آن نظریه پردازی میشود. هنر این متخصصین بیشتر دانش یا توانایی انجام یک تکنیک است. معابد توسط یک کمیته اداره میشود اما ریاست این کمیته به طور دورهای بر عهده سران خانوادههای سرشناس است. مذهب عمومی معمولا به ما میگوید که مذهب چین به چه چیزهایی شباهت دارد و کمتر میگوید که مذهب چین چه چیزی است. مذهب عمومی مقوله گستردهای است که نمیتواند کمک زیادی به فهم جزئیات مذهب جامعه بکند؛ به همین جهت بسیاری از اساتید از ورود به این مقوله اجتناب میکنند و دوست دارند به مقولههای محدودتری مانند مذهب خانوادگی، آیینهای تشییع و تدفین، جشنهای فصلی، معالجه و افسانهشناسی بپردازند. مذهب عمومی همچنین باعث مخفی شدن مطالب متنوع زیادی میشود. کسی که درباره مذهب عمومی صحبت میکند، از کلماتی مانند معروف، استاندارد، سنتی، معمولا، اغلب و... استفاده میکند بدون آنکه به افراد مشخص، زمان و مکانی خاص و یا برداشت خاص از ارتدکسی (راست دینی) اشاره کند. گاهی برای خلاصی از درگیری بین مذاهب، از سوی اقلیتها بحث مذهب عمومی دامن زده میشود؛ مثلا بسیاری از کسانی که در چین درباره مذاهب عمومی بحث کردهاند، از فرهنگ غیر «هان» بودهاند. هدف آنها این بوده که بگویند چین کشوری با فرهنگ غالب «هان» و تعدادی اقلیت نیست، بلکه منطقهای متشکل از چند فرهنگ در هم آمیخته تأثیرگذار بر یکدیگر است.
مذهب طبقات پایین جامعه در مقابل نخبگان
مذهب عمومی در معنی دوم خود، به مذهب طبقات پایین جامعه در مقابل نخبگان اشاره دارد. تقسیم جامعه به طبقات پایین و نخبگان، از قدیم رایج بوده است. مثلا XUNZI نظریهپرداز باستانی چینی درباره منافع جهانی و اجتماعی و احساسی مراسم یادبود بحث میکند. به نظر او برگزاری مراسم یادبود برای مردگان به مردم کمک میکند که غم و آرزو را متوازن کنند و نظمی طبیعی برای جهان به ارمغان میآورد. به نظر XUNZI، طبقات اجتماعی مختلف، قربانی کردن را به گونههای مختلف تفسیر میکنند. به نظر وی انسانهای بزرگ منش کسانی هستند که با فضائلشان به شرافت رسیدهاند نه با تولدشان. آنها دائما به این فکر هستند عملی انجام دهند که از هر جهت اخلاقی تلقی شود؛ در مقابل، مردم عادی، اخلاقی یا ضد اخلاقی نیستند، آنها بدون اخذ تصمیمی آگاهانه، معتقدند که در مراسمی که خطاب به خدایان یا ارواح مردگان اجرا میشود، ارواح واقعا وجود دارند. هر دو طبقه در فعالیت مشابه شرکت میکنند اما تفاسیر کاملا متفاوتی از آن دارند. تقسیم مذهب و سنتهای چینی به دو بخش عامیانه و نخبگان، دستاوردهای خاص خود را دارد و به محققان کمک میکند درباره موضوعاتی مانند: «آیا گزینش مذهب از سوی همه افراد یک گونه است؟»، «آیا میتوان مذهب دیگران را بدون توجه به جایگاه اجتماعی آنها شناخت؟»، «تفاوت در شیوههای تفسیر اعمال مذهبی چگونه است؟» بحث کنند. صاحب نظران علوم اجتماعی، طی چهل پنجاه سال اخیر، گرایش آشکاری به مطالعه در مورد مذهب طبقات پایین مردم چین نشان دادهاند تا از دایره فهمی از مذهب که توسط نخبگان برای قرون متمادی ارائه شده بود رهایی یابند.
(ادامه دارد...).