جستجو

قصیده ابن حسام در مدح حضرت زهرا علیهاسلام

محمد بن حسام الدین خوسفی از شاعران مشهور قرن نهم، شاعر مقتدر طبع و عالم بلند همت که عمر خود را به مدح خانواده پیغمبر گذراند، و مردمان را برای ناله ستایش نگفت چنانکه گوید:
شکم چون به یک نان توان کرد سیر *** مکش منت سفره اردشیر
سراینده خاوران نامه و دیوان او مرکب از قصیده ها و ترجیع بندها و مخمس ها و دیگر انواع شعر است. متوفی به سال هشتصد و هفتاد و پنج هجری قمری.
چنین گفت آدم علیه السلام *** که شد باغ رضوان مقیمش مقام
که با روی صافی و با رای صاف *** زهر جانبی می نمودم طواف
یکی خانه در چشمم آمد ز دور *** برونش منور ز خوبی و نور
ز تابش گرفته رخ مه نقاب *** ز نورش منـــــور رخ آفتاب
کسی خواستم تا بپرسیم بسی *** بسی بنگریدم ندیدم کسی
سوی آسمان کردم آنگه نگاه *** که ای آفریننده مهر و ماه
ضمیر صفی از تو دارد صفا *** صفا بخشم از صفوت مصطفی!
دلم صافی از صفوت ماه کن *** ز اسرار این خانه آگاه کن
ز بالا صدائی رسیدم به گوش *** که یا ای صفی آنچه بتوان بگوش!
دعایی ز دانش بیاموزمت *** چراغی ز صفوت برافروزمت
بگو ای صفی با صفای تمام *** به حق محـــمد علیه السلام
به حق علی صاحب ذوالـــفقار *** سپهدار دین شاه دلدل سوار
به حــــق حسین و به حــــق حسن *** که هستنــــد شایستــه ذوالـــمنن
بـــه خاتون صحرای روز قیام *** سلام علیهم علیهم سلام
کز اسرار این نکته دلگشای *** صفی را ز صفوت صفایی نمای
صفی چون بکرد این دعا از صفا *** درودی فرستاد بر مصطفی
در خانه هم در زمان باز شد *** صفی از صفایش سر انداز شد
یک تخت در چشمش آمد ز دور *** سراپای آن تخت روشن ز نور
نشسته بر آن تخت مر دختری *** چو خورشید تابان بلند اختری
یکی تاج بر سر منـــور ز نور *** ز انــوار او حــوریــان را سرور
یکی طوق دیگر به گردن درش *** به خوبی چنان چون بود در خورش
دو گوهر به گوش اندر آویخته *** ز هر گوهری نوری انگیختــه
صفی گفت یا رب نمی دانمش *** عنایت بخطی که بر خوانمش
خطاب آمد او را که از وی سوال *** بکن تا بدانی تو بر حسب و حال
بدو گفت من دخت پیغمبرم *** بـــه این فـــر فرخندگی درخورم
همان تاج بر فرق من باب من *** دو دانه جواهر حسین و حسن
همان طوق در گردن من علی است *** ولی خدا و خدایش ولی است
چنین گفت آدم که ای کردگار *** در ین بار گه بنده راهست بار
مرا هیچ از اینها نصیبی دهند *** از ین خستگیها طـــبیبی دهند
خطابی به گوش آمدش کای صفی *** دلت در وفاهای عالم وفی
که اینها به پاکی چو ظاهر شوند *** به عالم به پشت تو ظاهر شوند
صفی گفت با حرمت این احترام *** مرا تا قیام قیامت تمام

منابع

  • سیدجعفر شهیدی- زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها- صفحه 228-231

کلید واژه ها

شعرا محمد بن حسام الدین خوسفی شعر مدح حضرت فاطمه (س) ادبیات اسلامی

مطالب مرتبط

نمونه ای از اشعار ابن یمین در ستایش حضرت زهرا علیهاسلام نمونه ای از اشعار خواجوی کرمانی در ستایش حضرت زهرا علیهاسلام شعر ناصر خسرو در مدح حضرت زهرا علیهاسلام ترکیب بند عبدالرزاق اصفهانی در مدح پیامبر اکرم شعر صاحب بن عباد در مدح حضرت علی علیه السلام شعر خواجه نصیرالدین طوسی در ستایش امام علی علیه السلام سروده شیخ بهاء الدین عاملی در ثنای حضرت مهدی علیه السلام

اطلاعات بیشتر

نمونه ای از اشعار ابن یمین در ستایش حضرت زهرا علیهاسلام

ابزار ها