ضرورت تحصیل علم و دانش
پیامبر اکرم (ص) درباره وجوب کسب علم و دانش احادیث زیادی فرموده اند. در یکی از این احادیث می فرمایند: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم؛ جستجو و طلب علم بر هر مسلمان واجب است.»
این حدیث هیچ استثنائی ندارد، حتی از لحاظ زن و مرد هم استثنائی ندارد، چون مسلم یعنی مسلمان؛ خواه مرد باشد و خواه زن. به علاوه اینکه در بعضی از نقلهای کتب تشیع که در بحارالانوار نقل می کند، کلمه "و مسلمه" هم تصریح و اضافه شده است. این حدیث می فرماید: "فریضه علم یک فریضه عمومی است، اختصاص به طبقه ای یا صنفی یا جنسی ندارد. ممکن است یک چیز مثلا بر جوانان فرض باشد نه بر پیران، بر حاکم فرض باشد و نه بر رعیت، یا بر رعیت فرض باشد نه بر حاکم، وظیفه مرد باشد نه وظیفه زن؛ مانند جهاد و نماز جمعه که فقط بر مردان فرض است، بر زنان فرض نیست، اما این فریضه که نامش فریضه علم است بر هر مسلمانی فرض است و هیچگونه اختصاصی ندارد."
حدیث دیگر اینکه: «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد؛ در همه عمر، از گهواره تا گور، در جستجو و طلب علم باشید.» یعنی علم فصل و زمان معین ندارد، در هر زمانی باید از این فرصت استفاده کرد. فردوسی اشاره به همین حدیث می کند و می گوید:
به گفتار پیغمبر راستگوی *** زگهواره تا گور دانش بجوی
همان طوری که حدیث اول از لحاظ افراد و از لحاظ جنس و صنف و طبقه، اختصاص و محدودیت را برداشت و این فریضه را از آن نظر تعمیم داد، این حدیث از لحاظ وقت و زمان توسعه و تعمیم می دهد. ممکن است فریضه و تکلیفی از لحاظ زمان محدودیت داشته باشد و نشود در هر زمانی به او پرداخت. مثلا روزه وقت و زمانش معین است و آن ماه رمضان است، و حتی نماز از لحاظ ساعت شبانه روز وقت معینی دارد و فقط در ساعات معین باید انجام گیرد. حج واجب است اما در همه وقت نمی شود آن را به جا آورد، موسم معین دارد و آن ماه ذی الحجه است. ولی فریضه علم محدود به هیچ وقت، هیچ زمان و هیچ سن و سال نیست و اگر وقت روزه، ماه رمضان و وقت حج، ماه ذی الحجه و وقت نماز ظهر مثلا از ظهر تا نزدیک غروب است، وقت تحصیل علم از گهواره تا گور است.
حدیث سوم این که پیامبر فرمود: «اطلبوا العلم و لو بالصین؛ یعنی علم را جستجو و تحصیل کنید و به دست آوردید ولو در چین.» (بحارالانوار/ ج 1 ص 180) یعنی ولو اینکه تحصیل علم، مستلزم این باشد که به دورترین نقاط جهان مانند چین سفر کنید. ظاهرا علت اینکه نام چین برده شده این است که در آن روز از چین به عنوان دورترین نقاط جهان که مردم آن روز می توانستند به آنجاها بروند نام برده می شده، و یا علت این است که در آن زمان چین به عنوان یک مهد علمی و صنعتی معروف بوده است.
این حدیث می گوید تحصیل علم، جا و مکان معین ندارد، همان طوری که وقت و زمان معین هم ندارد. ممکن است یک تکلیف و فریضه از لحاظ جا و مکان محدودیت داشته باشد، نشود آن را در همه جا انجام داد. مثلا اعمال حج از لحاظ محل و مکان هم مقید و محدود است. مسلمانان حتما باید اعمال حج را در مکه، در همان سرزمینی که توحید و اسلام از آنجا طلوع کرد و به سایر جهانیان رسید، در اطراف خانه ای که به دست حضرت ابراهیم (ع) و فرزند پاک نهادش حضرت اسماعیل (ع) بنا شد، انجام یابد. مسلمانان نمی توانند با هم توافق کنند و نقطه دیگری را برای اعمال حج انتخاب کنند. پس این تکلیف از این نظر محدودیت دارد، اما در انجام فریضه علم هیچ نقطه معین در نظر گرفته نشده، هر جا که علم هست آنجا جای تحصیل و به دست آوردن است، می خواهد مکه باشد یا مدینه، مصر باشد یا سوریه یا عراق، یا دورترین نقاط جهان، می خواهد در مشرق باشد یا مغرب.
ارزش و فضیلت تحصیل علم
یک سلسله احادیث داریم در باب فضیلت مهاجرت و مسافرت برای علم به نقاط دوردست. حتی آیه زیر به مهاجرت و مسافرت در طلب علم تفسیر شده است: «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله؛ و هر کس از خانه خود به سوی خدا و پیامبرش برای هجرت خارج شود و در راه بمیرد، اجرش با خداست.»(نساء/ 100)
در یکی از احادیث معتبر ما وارد شده است: «لو علمتم ما فی طلب العلم لطلبتموه و لو بسفک المهج و خوض اللجج؛ اگر می دانستید در نتیجه طلب و تحصیل علم به چه سعادتهائی می رسید، به دنبال آن می رفتید ولو به اینکه خون شما در این راه ریخته شود و یا مستلزم این باشد که به دریاها وارد شوید و اقیانوسها بپیمائید.» (بحار/ ج 2 ص 177)
در حدیث چهارم که جمله ای از رسول اکرم است، روایت شده است که: «الحکمة ضاله المؤمن یأخذها اینما وجدها» یا به این تعبیر: «کلمة الحکمة ضالة المؤمن فحیث وجدها فهو احق بها؛ حکمت گمشده مؤمن است، و هر کس که چیزی گم کرده است، آن را در هر نقطه که پیدا کند معطل نمی شود و برمی دارد.»(بحار الانوار/ ج2 ص 99) "حکمت" یعنی سخن و مطلب محکم و متقن و منطقی و درست، یعنی دریافت حقیقت. هر قانون و قاعده ای که با حقیقت وفق دهد و ساخته وهم و تخیلات نباشد "حکمت" است.
امام علی (ع) می فرماید: «الحکمة ضالة المؤمن فاطلبوها و لو عند المشرک تکونوا احق بها و اهله؛ حکمت گمشده مؤمن است؛ پس او را بجوئید و بیابید، هر چند نزد یک نفر مشرک باشد. شما که مؤمن هستید، به آن علم و حکمت سزاوارترید و شایسته آن می باشید.»
از همان حضرت نقل شده است: «الحکمة ضالة المؤمن فخذ الحکمة ولو من اهل النفاق؛ حکمت گمشده مؤمن است؛ آن را بگیر ولو از اهل انفاق.» (نهج البلاغه/ حکمت 80)
باز هم از این تعبیرات زیاد داریم. خلاصه همه اینها این است که در فرا گرفتن علم، یگانه شرط این است که آن علم درست و صحیح و مطابق با واقع و حقیقت باشد. شما به آن کسی که علم و حکمت را از او فرا می گیرید کار نداشته باشید. بلی یک وقت هست که آدمی در درست بودن و صحیح بودن مطلب تردید دارد. در اینگونه موارد کسانی که اهل تشخیص نیستند نباید به سخن هر کس گوش کنند، باید دقت کنند که تحت تأثیر و تلقین چه کسی هستند. اگر در این جهت دقت نکنند بسا هست که از آن راه گمراه شوند. ولی یک وقت هست که معلوم است که حرف طرف درست است، مثلا واقعا یک کشف علمی در طب یا در علوم طبیعی یا غیر اینها است و مسلم است که درست است.
می فرماید در این صورت بروید یاد بگیرید. در احادیث ما از زبان حضرت عیسی (ع) نقل شده که فرمود: «خذوا الحق من اهل الباطل و لا تأخذوا الباطل من اهل الحق، کونوا نقاد الکلام؛ حق را بگیرید و بپذیرید ولو از اهل باطل، اما باطل را هرگز نگیرید و نپذیرید ولو از اهل حق. خودتان صراف سخن و سخن شناس باشید.» (بحار الانوار/ ج 2 ص 96)
به هر حال این سلسله احادیث، قید و محدودیت را در باب علم از لحاظ صرف ارتباط، یعنی از لحاظ کسانی که یک نفر مسلمان علم خود را از آنها فرا می گیرد برداشته است؛ زیرا ممکن است یک وظیفه ای از این نظر محدود باشد. مثلا نماز جماعت را باید به یک نفر اقتدا کرد، اما شرط دارد؛ شرطش این است که مسلمان باشد، مؤمن باشد، عادل باشد. اما در تعلیم و تعلم هیچ یک از این شرطها منظور نشده است.