در باب ارزش، از لحاظ اقتصاد اخلاقی، این مسئله مهم پیش می آید که اگر ملاک ارزش آن چنان که علمای کلاسیک گفته اند و سوسیالیست ها مخصوصا مارکسیست ها آن را دنبال کرده اند کار باشد، و ارزش هر چیزی عبارت باشد از مقدار کاری که در آن صرف شده، از چند جهت اشکال پیش می آید:
یکی این که چون هر چیزی یک ارزش واقعی دارد که عبارت است از مجموع کارهایی که روی آن صورت گرفته است و از آن جمله فعالیت های واسطه مبادله مثلا تاجر، پس فروختن خانه به زیادتر از ارزش واقعی، دزدی و استثمار است، و همچنین خانه ای که مقدار معینی کار برای ساختمان آن صورت گرفته است نمی تواند مجموعا مال الاجاره ای زائد بر ارزش کاری که در آن مصرف شده داشته باشد. خانه ای که فی المثل صد هزار تومان مصرف آن شده است، نمی تواند در ده سال تمام بهای خود را به دست آورد با یک چیز علاوه، و خود نیز نیمه جان سر پا باشد.
به هر حال روی این حساب، ارزش نمی تواند جنبه قراردادی داشته باشد، و رضایت ها در قراردادها غالبا نوعی اغفال و کلاه گذاری و کلاهبرداری است که اگر طرف بفهمد، اقدام نمی کند. علیهذا اشکال ارزش، بنابر اصل "ارزش=کار" در مطلق معاملات و اجاره ها ممکن است جریان پیدا کند و اختصاص به سرمایه به اصطلاح معمولی ندارد.
فقط دو چیز است که جواب این اشکال ممکن است باشد، یکی انکار اصل مطلب که ارزش صد در صد بسته به کار است، و ما کم و بیش در صفحات گذشته روی آن بحث کرده ایم، دوم این که با قبول اصل "ارزش = کار" مطلب دیگر قابل گفتگو است و آن این که کارها مطلقا عقیم نیستند، هر کاری اعم از کارهای جمادی یا حیاتی، مولد کار نو و ارزش نو است، چه در موردی که کارگر با کار مجسم هست، و چه نیست.
چنان که می دانیم اصطلاح عوامانه ای هست: "کارفرما کار می کند و کدبانو لاف می زند" (کارفرما یعنی ابزار کار). ابزار کار، مثل قیچی، خودکار می کند. کار لازم نیست که منحصر به صرف انرژی باشد، حتی لازم نیست در آن صرف انرژی شده باشد. کارخانه واقعا کار می کند و نیرو تبدیل به انرژی می کند، حرکت می کند. خانه ای که مستأجر در آن می نشیند، هر چند کار به معنی حرکت ندارد ولی فایده تدریجی دارد. پس برای این که شیء مولد ارزش باشد لازم نیست مولد کار باشد، بلکه باید قابل استفاده باشد. و ثانیا ارزش نقد یک شیء که پولش در جریان مبادله کار می کند، با ارزش تدریجی یک شیء متفاوت است. اگر خانه ای صد هزار تومان خرجش شده و الان هم نقد به همان قیمت می ارزد، دلیل نمی شود هنگامی که قیمت خانه در مدت پانصد ماه می خواهد پرداخت شود نیز همان صد هزار تومان باشد.
پس ولو این که این چنین ثروتی را مولد ندانیم ولی به حسب زمان، قابل نمو و رشد در شرایط خاصی می دانیم. اگر قبول کنیم که ارزش=کار است، و کار را نه مولد بدانیم و نه نامی و رشد کننده، باید بپذیریم که سرمایه داری از لحاظ اسلامی به هیچ شکلی قابل قبول نیست، ولی اگر یکی از سه اشکال فوق را پذیرفتیم، شاید بعضی از شکل های سرمایه داری از لحاظ اقتصاد اخلاقی قابل پذیرش باشد.