اینکه چه علل و انگیز هائی در پدید آمدن حسادت موثر است و چه زمینه ها و مراحلی باعث رشد و تکوین آن می شود، سوالی است که در پاسخ آن جنبه های مختلف ذیل را باید مطرح کرد:
1- تولد جدید: کودکی در خانه ای مایه شادابی و نشاط والدین است. محبت پدر و مادر را قبضه کرده و آنها را تحت تصرف فکری خود دارد. ناگهان می بیند فرد دیگری وارد خانه شده و به کانون محبت و نوازش او دستبرد زده و مادر را در قبضه خود گرفته است. ترس از دست دادن محبت، زندگی او را فلج ساخته و به اقداماتی دست می زند که آن را از میان بردارد و دوباره به وضع و شرایط اول برگردد، ولی عملا درمی یابد که او از میان برداشتنی نیست و توجه دیگران هم به سوی او جلب شده است و این احساس خطر در گام اول است.
2- توجه به موضع گیری والدین: او در طی روزها می بیند که پدر وارد خانه شده و نخست از نوزاد احوال می پرسد، یا یک سره به کنار بستر او رفته و وضع و موقعیت او را جستجو می کند، گریه کودک را می شنود و مادر را با دستپاچگی به سوی او روان می بیند. اینکه پدر و مادر به او توجهی نکرده و همه توجهات خود را به نوزاد معطوف می دارند آزرده خاطر و خشمگین می شود و ناراحت از این است که چرا او گل سر سبد خانواده شده و چه ویژگی در اوست که پدر و مادر به او توجه دارند.
3- احساس تبعیض و حقارت: احساس تبعیض در او ریشه دار شده و رفتار ظالمانه والدین را برای خود نوعی لطمه به رشد شخصیت می پندارد. او عملا می یابد که والدین او نوزاد را بر او ترجیح می دهند و این خود عامل احساس حقارت است. این احساس حقارت به هنگامی تشدید می شود که ببیند پدر و مادر مخصوصا در حضور مهمانان فقط از او حرف می زنند و تنها از او تعریف و تمجید می کنند و توقعی در او پدید می آید که از او هم حرفی به میان آید و زمانیکه خود را از این بابت فراموش شده بحساب آورد ترس و نگرانی بر او از هر حیث غالب خواهد شد.
4- احساس مانع در سر راه: خطر به هنگامی دو چندان می شود که او در سر راه خود احساس مانع کند. والدین به خاطر کودک جدید نگذارند که او سرو صدا کند و یا او را در کارها به بازی نگیرند. اگر بخواهد در کار نوزاد مداخله ای بکند راه را بر روی او می بندند. همچنین زمانی که می بیند چیزی را از او دریغ داشته اند و به نوزاد داده اند خشمش بیشتر و حسادتش بیشتر می شود. در محبت والدین دچار تردید و نسبت به آنها دچار سوء ظن می شود. اگر مثلا درسی می خواند و از خواهر یا برادرش عقب می ماند تقصیرها را متوجه او می کند.
5- ابراز حسادت: به هنگامی که همه کوشش ها و شیوه ها برای فائق آمدن بر مشکل به بن بست بخورد در آن صورت حسادت خود را علنی کرده و با اقداماتی سعی دارد او را از میان بردارد. بهانه تراشی می کند، سرو صدا راه می اندازد، خود را به مریضی می زند، از او شکایت می کند و... در این حالات کودکان افرادی موذی و خطرناک می شوند، سعی دارند به نحوی آزار و اذیت کنند. نوزاد و یا محسود خود را نیشگون بگیرند، در خفا او را کتک بزنند و حتی گاهی خطرات فوق العاده ای را پدید آورند. عامل کلی حسادت موقعیت خانوادگی است. اگر کودک به واقع خود را در محیط خانواده محفوظ و محترم بداند دچار چنین وسوسه ای نخواهد شد، و اگر پدر و مادر به همان میزان به او نیز توجه کنند دیگر نگرانی و دشواری در این زمینه نخواهد بود.
عوامل تشدید:
عواملی هستند که زمینه ساز تشدید حسادت کودکانند و والدین و مربیان در این زمینه باید هشیار باشند آن عوامل بسیار و برخی از آنها عبارتند از: توجه، بوسیدن بسیار نوزاد در حضور کودک، عدم تحمل کودک در موارد دشوار، سلطه زیاد والدین، اختلافات خانوادگی، تهدید به ترک کودک در صورت نافرمانی، برتری دادن نوزاد بر کودک، سرزنش ها در حین مقایسه سختگری در برآوردن توقع مشروع، توقع زیادی از کودک، ستودن نقاط مثبت کودک و اعضای بدن خردسال، ایجاد ناکامی جدید، محرومیت های پردامنه...
موارد فوق و دیگر مواردی که در این زمینه قابل ذکرند طبعا از روی عمد واقع نمی شود، و بدیننظر این هشداری است برای والدین و مربیان که مراقبت های لازم را در این رابطه داشته باشند و کاری نکنند که وضع کودک از بد بدتر شود.