معنا و مفهوم صبر

فارسی 8699 نمایش |

صبر در لغت به معناى حبس و بازداشتن است. هرگاه کسى خویشتن را از فعلى اختیارى باز دارد صبر کرده است. بنابراین صبر را در معناى عام آن مى توان اینگونه تعریف کرد: «بازداشتن خود از عملى که مانع رسیدن به هدف و یا موجب تأخیر در رسیدن به هدف مى شود». خواجه نصیر الدین طوسى در اوصاف الاشراف در تعریف صبر می گوید: «نگاهدارى نفس از بیتابى هنگام وقوع امری که مطلوب نیست». و راغب اصفهانی صبر، را اینگونه معنا می کند: «الصبر حبس النفس علی ما یقتضیه العقل والشرع أو عما تقتضیان حبسها عنه؛ صبر، خویشتن داری است بر انجام چیزی که عقل و شرع آنرا اقتضا می کنند، یا حفظ کردن خویش از چیزی که عقل و شرع خویشتن داری از آنرا اقتضا می کنند».

اسامی مختلف برای صبر
صبر لفظ عامی است که گاهی به سبب اختلاف مواردش، اسامی مختلفی پیدا می کند. و خداوند تمام اینها را صبر نامیده است و در آیه شریفه «و الصابرین فی البأساء و الضراء؛ و در سختی و زیان شکیبایانند» (بقره/ 177) بر این معنا اشاره کرده است. اگر صبر بر تحمل مصیبتى باشد فقط به آن صبر مى گویند، و در مقابل آن جزع قرار دارد که عبارت از آزاد گذاشتن انگیزه هوى در ناله کردن و بر صورت زدن و گریبان دریدن است. و اگر مقاومت در مقابل مقتضیات غنى و ثروت باشد حفظ نفس نامیده مى شود و ضدش را سرکشى و ناشکرى مى گویند. و اگر مقاومت در جنگ باشد شجاعت و ضدش ترس نامیده مى شود. و اگر در فرو بردن خشم باشد حلم و بردبارى و ضدش غضب نام دارد. و اگر در حادثه بیزارکننده اى باشد سعه صدر و ضدش بیزارى و ضیق صدر نام مى گیرد. و اگر در مخفی کردن راز باشد کتمان و صاحبش را کتوم -یعنى رازدار- و ضدش را پخش و اذاعه مى نامند. و اگر در ترک وسائل زائد زندگى باشد زهد و ضدش حرص نامیده مى شود. و اگر صبر بر کمبود بهره دنیوى باشد قناعت و ضدش شره نام مى گیرد. واژه استقامت نیز یکی از واژه هایی است که معنایی مشابه صبر دارد و این دو واژه در بسیاری از موارد، به یک معنا بکار می روند.

نگرشی انحرافی در مورد معنای صبر
معمولا صبر را به معنای تحمل ناگواری ها معنا می کنند. این تعبیر که به همین صورت نیز تا حدود زیادی آمیخته با ابهام و قابل توجیه ها و بیان های مخالف و متضاد است. هنگامی که در یک جامعه ستمکش و بی اراده و اسیر عوامل فساد و انحطاط، مطرح شود بزرگترین وسیله برای ستمگران و مفسدان و بزرگترین عامل و مشوق عقب ماندگی و انحطاط و فساد خواهد شد. وقتی به ملتی فقیر و عقب مانده که دستخوش هر گونه نابسامانی و پریشانی است یا به مردمی مظلوم که دچار هزاران ستم و نامردمی اند یا به جامعه ای که با فساد اخلاق و فقر سجایای انسانی روبرو است و یا هر فرد یا جمعی که به صورتی در منجلاب بدبختی ها و سیه روزی ها غوطه ور است گفته شود صبر کنید، اولیم نتیجه ای که از این موعظه گرفته می شود آنست که شربت تلخ و مهلک شرایط رویاروی، برای آنان قابل تحمل می گردد و نه فقط در صدد دگرگون کردن وضع و تدارک نجات خویش برنمی آیند بلکه با یادآوری پاداش موهومی که بر این بی تفاوتی و خونسردی مقرر شده است از وضع خود خرسند و خشنود نیز بوده، آنرا موفقیتی بزرگ می پندارند.
پیداست که رواج چنین روحیه ای در چنان جامعه ای تا چه اندازه به سود طبقات سودجو و ظالم و به زیان طبقات جورکش و مظلوم است. اما باید توجه داشت که صبر به معنی تحمل در برابر ظالم، و دست روی دست نهادن در برابر شکست ها نیست، معناى صبر این نیست که انسان خود را آماده هر مصیبتى نموده صورت خود را بگیرد تا هر کس خواست سیلیش بزند. نه، معناى صبر که یکى از فضایل و صفات ارزشمند است، این نیست که آدمى چون زمین مرده زیردست و پاى دیگران بیفتد مردم او را لگدکوب کنند، و مانند سنگ دم پا بازیچه اش قرار دهند، زیرا خداى سبحان آدمى را طورى خلق کرده که به حکم فطرتش خود را موظف مى داند هر مکروهى را از خود دفع نماید، و خدا هم او را به وسائل و ابزار دفاع مسلح نموده تا به قدر تواناییش از آنها استفاده کند، و چیزى را که این غریزه را باطل تعطیل سازد نمى توان فضیلت نام نهاد.
بلکه واژه صبر در لغت به معنی عزم و جزم برای انجام عمل است. بنابراین معنی درست بر ضد تحمل عجزآمیز است. پس صبر عبارت است از اینکه انسان در قلب خود استقامتى داشته باشد که بتواند کنترل نفس خود را -که استقامت امر حیات انسانى و جلوگیرى از اختلال آن بستگى به آن نظام دارد- در دست گرفته، دل خود را از تفرقه و نسیان تدبیر و خبط فکر و فساد رأى جلوگیرى کند. همچپنین اگر صبر را طبق دلالت صریح و بی شائبه آیات قرآن و روایات صادر از ائمه (ع) تفسیر کنیم نتیجه، درست به عکس و کاملا در جهت مخالف استنتاج رائج و متداول عامیانه می شود.
با این نگرش، صبر، به اهرمی تبدیل می شود که سنگین ترین موانع و بزرگترین مشکلات را با سهولت و توام با نتیجه گیری صددرصد مثبت، برطرف می سازد و در یک جامعه ی بدبخت، کلید همه خوشبختی ها و سپیدبختی ها به شمار می آید. همچنانکه در سوی دیگر، مانع و مزاحمی برای نیروهای شرآفرین و بدبختی آفرین محسوب می گردد. پس معنی حقیقی صبر مقاومت و استقامت در کوران های حوادث و در برابر گناهان و شداید بوده و باعث ایجاد روحیه قوی در راه اهداف عالیه انسانی و انجام وظیفه می شود. بر همین اساس قرآن می فرماید: «و ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مأتین؛ و هرگاه بیست نفر از شما با استقامت باشند، بر دویست نفر غلبه کنند» (انفال/ 65). اگر صبر در اسلام به معنی تحمل عجزآمیز بود، موجب ضعف می شد نه این که روحیه انسان را ده برابر نیرومندتر و مقاوم تر کند. در حقیقت صبر و مقاومت همان است که ملک الشعرا در اشعار معروف خود گوید:
جدا شد یکی چشمه از کوهسار *** به ره گشت ناگه به سنگی دچار
به نرمی چنین گفت با سنگ سخت *** کرم کرده راهی ده ای نیکبخت
گران سنگ تیره دل سخت سر *** زدش سیلی و گفت: دور ای پسر
نجنبیدم از سیل زور آزمای *** که ای تو که پیش تو جنبم زجای؟
نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد *** به کندن در استاد و ابرام کرد
بسی کند و کاوید و کوشش نمود *** کز آن سنگ خارا رهی برگشود
زکوشش به هر چیز خواهی رسید *** به هر چیز خواهی کماهی رسید
گرت پایداری است در کارها *** شود سهل، پیش تو دشوارها

توضیح مفهوم صبر
بنابر آنچه مجموعا از روایات به دست می آید، صبر را اینگونه میتوان تعریف کرد: مقاومت آدمی در راه تکامل، در برابر انگیزه های شرآفرین، فسادآفرین و انحطاط آفرین. برای مثال می توان فعالیت یک کوهنورد را در نظر گرفت. در راه رسیدن به قله بلند کوه، موانعی هست و این موانع چه از درون وجود آدمی و چه در خارج از هستی او، هر کدام به نوعی مزاحم و جلوگیر حرکت اویند: از درون، راحت طلبی و ترس و نومیدی و هوس های گوناگون، او را از رفتن باز می دارند و به صورت وسوسه هائی دامنگیر، انگیزه ی حرکت و صعود را در او می میرانند و از برون، سنگ و صخره و گرگ و دزد و خار و غیره... عملا پای او را از پیشروی باز می دارند. کسی که با مزاحم هائی از این قبیل روبرو است یا از شروع این راه خطرناک و پر دردسر و ادامه ی آن منصرف می گردد و یا در برابر آنها مقاومت ورزیده و هر مانعی را به کمک اراده و حوصله از سر می گذراند و به کار و راه خود ادامه می دهد... این دومی صبر است. انسان در دوران زندگی محدود خود در این جهان و در فاصله ی میان ولادت و مرگ، رهسپار راهی و راهپیما بسوی سرمنزلی است. او اساسا برای اینکه هر چه بیشتر خود را به آن سرمنزل نزدیک کند آفریده شده است. همه وظایف و تکالیفی که بر دوش انسان نهاده شده و وسیله ها و گامهای لازمی هستند که او را به آن هدف نزدیک می کنند. محیط و جامعه ی اسلامی که اولین و نزدیکترین هدف ادیان الهی و انبیای بزرگ، ساختن و پرداختن آن بود، میدان و فضای مناسبی برای پیمودن این راه و رسیدن به آن سرانجام است. آن هدف در عبارتی کوتاه تکامل و تعالی انسان است یعنی: گشوده شدن سرچشمه های استعداد در وجود او و هر چه بیشتر، رستگاری اش از ویژگیهای حیوانی و حیوان صفتی، و هر چه افزونتر آراستگی اش به ویژگیهای انسانی و خدائی همان چیزی که در آثار مذهبی با تعبیراتی از قبیل: متخلق شدن به اخلاق الهی، قرب به خدا و... معرفی شده است. در این راه که البته راهی دشوار و پرزحمت است موانع فراوانی وجود دارد. هر یک از این موانع به تنهائی کافی است که راهنورد قله ی کمال و تعالی را از ادامه ی راهش باز دارد. از درون، همه صفات و خصلت های پلید و ناموزون و از برون، همه ی نابسامانی های دنیای عینی و واقعی، سلسله ی خارراه ها و صخره ها و مانع ها را پدید می آورند. صبر یعنی: در برابر همه ی این مانع ها مقاومت ورزیدن و با اراده و عزمی استوار از آنها گذشتن و رهسپردن.
چنانکه گفتیم، همه ی تکالیف اسلامی، چه فردی و چه اجتماعی، وسیله ها و گامهائی در راه رسیدن به این مقصدند و بنابرین هر کدام به نوبه ی خود مقصدی نزدیک اند. برای کسی که به شهری دوردست سفر می کند و در بیابانها راه می سپرد، رسیدن به هر آبادی و هر منزل بین راه و پیش از شروع حرکت، دست یافتن به ساز و برگ سفر، هدفی نزدیک است. منتها، هدف و مقصدی که خود، مقدمه و وسیله ای است در راه آن هدف نهائی و اصلی. بلکه برداشتن هر گامی در عین آنکه وسیله ای برای حصول نتیجه ی نهائی است خود نتیجه ی چندین مقدمه ی دیگر و هدفی نزدیک محسوب می گردد. و مقصود از این سخن، آنکه برای رسیدن به هر یک از این هدف ها و مقصدهای نزدیک نیز شرط اساسی، دارا بودن صبر و به کار بردن این حربه ی قاطع و برا است. همانطور که در راه آن هدف نهائی، موانع فراوانی هست در راه هر یک از تکالیف و وظائف اسلامی نیز، که همه هدف هائی نزدیک و در عین حال، وسیله هائی برای هدف نهائی اند، موانع درونی و برونی بیشمار موجود است: از طرفی انگیزه های انحطاط آفرین درونی مانند: تنبلی، سهل انگاری، بی تفاوتی، خودپرستی، خودشگفتی، غرور، حرص، راحت طلبی، ریاست طلبی، شهرت طلبی، هوسهای جنسی، مال افزائی و دهها خصلت پلید و خسارت زای دیگر... و از سوی دیگر، اوضاع و شرایط نامساعد و مزاحم و جهت گیری های قهری و جبری که بر اثر شکلها و نظام های اجتماعی بر آدمیان تحمیل می شود، هر یک به نوعی وی را از انجام تکالیف سازنده اش، چه تکالیف فردی مانند عبادات و چه تکالیف عمومی مانند تلاش در راه اعلای کلمه حق، باز می دارند. آن چیزی که می تواند انجام هر تکلیفی و برداشتن هر گامی و سپردن هر راهی و رسیدن به هر نتیجه ای را تضمین کند مقاومت آدمی در برابر این موانع و گذشتن از فراز این مزاحم ها است یعنی: صبر.

منـابـع

سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه المیزان- ج‏ 11 صفحه 141-143

سید علی خامنه ای- گفتاری در باب صبر- صفحه 5-10

محمدی اشتهاردی- صبر و مقاومت در سیره پیشوایان- پاسدار اسلام- صفحه 274

محمود فتحعلی خانی- آموزه های بنیادین علم اخلاق اسلامی- ج 1 درس 22

سید عبدالله شبر- ترجمه‏ الاخلاق- صفحه 359-360

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد