جایگاه حقوق انسان در قرآن

فارسی 1762 نمایش |

در قرآن کریم آیات زیادی وجود دارد که از انسان به عظمت یاد شده است. ائمه هدی (ع) که قرآن ناطق و مفسران آن هستند در تفسیر این آیات بیاناتی دارند که حاکی از جایگاه رفیع حقوق انسانی است، به برخی از این آیات اشاره می شود.

1- محور بودن انسان در رسالت الهی
در نصوص دینی به این نکته تصریح شده است که انسان محور رسالت الهی و پدیده ای آسمانی است و آسیای هستی بر مدار وی می گردد. از نگاه اسلام، انسان موجودی است که برای هدف متعالی خلق شده و خالق نظام هستی ربوبیت و هدایت او را بر عهده گرفته است: «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ گفتیم همگی از آن (مقام) فرود آیید پس اگر از جانب من شما را هدایتی رسد آنان که پیروی کنند برای ایشان بیمی نیست و غمگین نباشند.» (بقره/ 38) خداوند در مسیر ربوبیت و هدایت خویش خلافت را در زمین به او اعطا نمود: «اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه؛ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت.» (بقره/ 30)
این شایستگی و لیاقت برای انسان آمده است که مقام رسالت الهی را عهده دار گردد هرچند او با اعمال خویش از این رسالت الهی و آسمانی فاصله می گیرد و خود را از اوج عزت به حضیض ذلت می رساند: «هو الذی جعلکم خلائف فی الارض فمن کفر فعلیه کفره و لا یزید الکافرین عند ربهم الا مقتا و لا یزید الکافرین کفرهم الا خسارا؛ اوست آن كس كه شما را در اين سرزمين جانشين گردانيد پس هر كس كفر ورزد كفرش به زيان اوست و كافران را كفرشان جز دشمنى نزد پروردگارشان نمى‏ افزايد و كافران را كفرشان غير از زيان نمى ‏افزايد.» (فاطر/ 39) انزال کتابها و ارسال رسولان برای احیای همین مقام است و حقوق بشر زمانی تحقق عینی و خارجی پیدا می کند که انسان در این مسیر گام بر دارد.

2- مسجود ملائکه
فرشتگان الهی که مفطور بر خیر مطلقند و در طاعت کامل به سر می برند مکلف به تکریم و تعظیم انسان شده اند: «اذ قال ربک للملائکه انی خالق بشرا من طین* فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین* فسجد الملائکه کلهم اجمعون؛ آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفريد. پس چون او را [كاملا] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجده ‏كنان براى او [به خاك] بيفتيد. پس همه فرشتگان يكسره سجده كردند.» (ص/ 71- 73 و حجر/ 28- 31) این عزت و عظمت برای موجودی به نام انسان مقدر شده که ملائکه الهی مامور به تعظیم و تکریم او شدند. فرشتگان مکلف به تعظیم شدند و انسان به اذن پروردگار مستحق چنین عظمتی است.

3- فضیلت انسان
در اسلام، انسان تنها موجودی است که خلعت کرامت بر قامت او نهاده شد: «و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا؛ و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده‏هاى خود برترى آشكار داديم.» (اسرا/ 70) آدمی مرکب از جسم و روح و مجهز به صفات عقل، نفس و جسم مادی است.
ترکیب این صفات، موجب استحقاق بسیاری از حقوق و باعث تجمع کثیری از فضائل برای او شده است، چنان که او می تواند با بهره گیری از عقل، علوم زیادی را تحصیل و با استفاده از لطافت روح و آلوده نکردن آن به پلیدی گناه، مدارج کمالهای معنوی را به دست آورده و به وسیله جسم مادی از غرایز و امیال و شهوات که بسیاری از حیوانات با او مشترکند، برخوردار شود و با اجتماع و تعدیل این اوصاف، فضیلت انسانی را کسب کند. انسانیت انسان جز با تعادل قوای ادراکی و تحریکی و صفات مختلفه محقق نمی شود: «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم؛ به راستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم.» (تین/ 4)

4- انسان خلیفه الهی
پیش از این گفته شد که انسان خلیفه خدا در زمین است: ظرفیت آدمی، خلافت الهی است و محتوای این ظرف، حدود و احکام الهی و اقامه شریعت آسمانی است. بسیاری از مفسران از جمله طبری و قرطبی گفته اند: غرض از خلافت اقامه قسط و عدل و رفع خلاف میان مردم است. انسان با این هدف قدرت تعمیر زمین را داراست؛ یعنی خداوند او را از مکنت و قدرتی برخوردار ساخته که با احیای حقوق خویش می تواند زمین را عمارت کند؛ اما غالبا انسانها از این قدرت استفاده نکرده و به دنبال حقوق خویش نمی روند: «و لقد مکناکم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش قلیلا ما تشکرون؛ و قطعا شما را در زمين قدرت عمل داديم و براى شما در آن وسايل معيشت نهاديم [اما] چه كم سپاسگزارى مى‏ كنيد.» (اعراف/ 10)
انسان خلافت را در زمین بر عهده گرفت تا در مسیر اطاعت از خداوند عدالت را میان خلق اقامه کند. وقتی خود از این حق بهره نمی گیرد آثار آن در تعدی و تجاوزهایی بارز می شود که از او نمود می کند.

5- کرامت عقلی انسان
عقل بزرگ ترین نعمت الهی و مهم ترین ابزار معرفت انسانی است. حیات حقیقی انسان همان حیات معقول است و در صورت عدم استفاده از ابزار عقل تردی نیست که زندگی انسان به مرحله حیات حیوانی تنزل می یابد: «ان شر الدواب عند الله الصم البکم الذین لا یعقلون؛ قطعا بدترين جنبندگان نزد خدا كران و لالانى‏ هستند كه نمى ‏انديشند.» (انفال/ 22) انسان چون در مسیر زندگی خویش از عوامل مهم انسانی غفلت می ورزد، نظام حیاتیش در دنیا از قوانین حیات حیوانی، پست تر و پلیدتر می گردد: «و لقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون؛ و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريده ‏ايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى‏ كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى‏ بينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمى ‏شنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه‏ترند [آرى] آنها همان غافل ‏مانده اند.» (اعراف/ 179) مسئولیت و مکلف بودن انسان در پرتو همین عوامل انسانی معنا پیدا می کند: «و لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا؛ و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد.» (اسرا/ 36)
این حق مسلم انسانی است که صاحب ارزشی ترین حیات در نظام طبیعت باشد. این حق جز در سایه استفاده از علم و عمل صالح که یکی محصول عقل نظری و دیگری ثمره عقل عملی است تحصیل نمی شود: «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون؛ هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه ‏اى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى ‏دادند پاداش خواهيم داد.» (نحل/ 97)
موارد مذکور نمودی از جایگاه حقوقی انسان است، چون انسان در نظام هستی از برترین موقعیت برخوردار است، بیشترین حقوق در اسلام برای او منظور شده است.

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- حق و تکلیف در اسلام- صفحه 283-286

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها