لزوم وجود بیان پیامبر اکرم(ص) و معصوم (ع) در کنار قرآن با توجه به ‌آیه 44 سوره نحل

فارسی 1176 نمایش |

خداوند متعال در آیه 44 سوره مبارکه نحل می فرماید: «بالبیت والزبر وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون»، «]سوال کنید از آنان که اطلاع از[ دلایل روشن و کتب ]آسمانی پیشین[ دارند و ما این ذکر] قرآن[ را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی شاید ]درباره ی آن[ بیندیشند». آنچه از این آیه می فهمیم حجیت بیان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است، یعنی وقتی خدا به رسولش فرمود: «لتبین للناس»، تو باید قرآن را تبیین کنی، معلوم می شود بیان پیامبر حجت است چه در محکمات قرآن و چه در متشابهات آن. حتی اگر فرضا آیه ای معنای روشنی دارد و ما آن را می فهمیم ولی دیدیم بیانی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به طور قطع رسیده طور دیگری معنا کرده است آن را می گیریم و فهم خود را کنار می زنیم برای این که فهم ما حجت نیست ولی به حکم این آیه، به بیان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حجت است. مثلا در این آیه آمده است: «هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجا» (اعراف/189«خدا کسی است که شما را از یک نفر ]آدم[ آفریده و همسر او را هم از او قرار داده است». ما بر حسب فهم خود می گوییم «منها» یعنی از جنس او بوده یعنی همان طور که آدم انسان بوده بشر بوده همسر او حوا هم از جنس بشر بوده است، حال اگر دیدیم مثلا بیان از پیامبر رسیده که «منها» یعنی «فاضل طینته» یعنی از زیاد آمده ی طینت و ماده ی خلقت  آدم، حوا را آفریده است، در این صورت می گوییم معنای «منها» همین است اگرچه ما می فهمیم «منها» یعنی از جنس بشر قهرا فهم خود را کنار می گذاریم و می گوییم معنای قرآن همین است که پیامبر فرموده است، چون بیان او حجت است و کنایه و اخذ به آن لازم است، یعنی اگر بیان پیامبر کنار برود قرآن نمی تواند بشر را به حقایق برساند، زیرا اگر بنا بود قرآن کافی باشد نمی فرمود: «وانزلنا الیک  الذکر لتبین»، «ما قرآن را به نو نازل کردیم برای این که تو آن را تبیین کنی»، یعنی بیان تو باید ضمیمه ی قرآن بشود تا مردم از حقایق آن آگاه گردند. البته نمی خواهیم بگوییم که لازم است بیان رسول به همه ی آیات ضمیمه بشود تا مفهوم آن روشن گردد که اگر یک آیه ای مثلا دیدیم بیان پیامبر همراهش نیست در آن جمود کنیم و بگوییم ما چیزی از آن نمی فهمیم نه این را نمی خواهیم بگوییم بلکه منظور این است که به طور اجمال باید بیان پیامبر در کنار قرآن باشد. البته آنجا که مفهوم آیه روشن است و بیان مخالفی هم از رسول نرسیده همان را می گیریم، اما اگر آیه ای مفهوم و مقصود آن روشن نیست و از متشابهات قرآن است؛ طبیعی است که آنجا احتیاج به بیان مبین معصوم پیدا می کنیم و خدا فرموده است: «وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم». و اینگونه آیات هم در قرآن زیاد داریم که به دست آوردن مقاصد آنها نیاز به بیان مبین معصوم از خطا دارد و در غیر این صورت زمینه برای پیدایش مذاهب مختلف خواهد شد. همانگونه که اکنون چنین شده است و فرقه های مختلف در امت اسلامی به وجود آمده اند و همه هم خود را مستند به آیات قرآن می دانند و این برای همین است که در متشابهات قرآن به غیر مبین معصوم مراجعه کرده و رأی و نظر او را متبع دانسته اند و به گمراهی افتاده اند.

ضرورت تبیین آیات الاحکام

از باب نمونه عرض می شود از جمله آیاتی که حتما نیاز به مبین دارد و بدون آن نمی شود به مقاصد آنها پی برد، آیات الاحکام است یعنی آیاتی که احکام برنامه های عملی را ذکر می کنند از قبیل وجوب نماز روزه و حج و خمس و زکات و... که می فرماید: «واقیمو الصلاة و اتو الزکاه» (بقره/43)، «کتب علیکم الصیام» (بقره/183نماز بخوانید، روزه بگیرید، زکات بدهید، حج بجا آورید. اما آیه نماز چیست و اوقات و اجزاء و شرایطش کدام است، روزه چیست و شرایط و مبطلاتش چیست؟ حج یعنی چه؟ مناسک آن کدام است، اجناسی که مورد تعلق زکات قرار می گیرد چند چیز است و شرایطشان چیست؟ هیچ کدام اینها در ظاهر قرآن نیامده و نیاز به مبین منصوب از جانب نازل کننده ی قرآن دارند که فرموده است: «وانزلنا الیک  الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم»، «ما قرآن را بر تو ]ای رسول گرامی[ نازل کردیم برای این که تو محتویات آن را برای مردم بیان کنی».

حجت بودن بیان معصوم علیه السلام در تبیین حقایق قرآن کریم

پس به حکم این آیه، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مبین منصوب از جانب خدا برای بیان قرآن نازل شده ازجانب خداست، سپس به حکم حدیث ثقلین که حدیث منقول متواتر از رسول خدا است که فرموده است: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا»، «من از دنیا می روم و دو چیز گرانقدر و سنگین وزن از خود در میان شما امت اسلام باقی می گذارم، یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت من؛ تا وقتی که شما متمسک به این دو باشید و حقایق دینی خود را از این دو بگیرید هرگز گمراه نخواهید شد». بنابراین در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بیان خود آن حضرت در کنار قرآن باید باشد تا مجملات آن را تبیین نماید و پس از رحلت آن حضرت به حکم حدیث متواتر تقلین که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند بیان عترت و اهل بیت رسول باید در کنار قرآن قرار گیرد و محتویات آن را تبیین نماید و لذا ما شیعه ی امامیه به حکم این آیه ی کریمه (مورد بحث) به ضمیمه ی حدیث ثقلین که منقول متواتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است تنها بیان رسول خدا و بیان ائمه هدی علیهم السلام را در تبیین حقایق آسمانی قرآن حجت می دانیم و برای رأی و نظر احدی جز امام معصوم علیه السلام در بیان احکام دین ارزش قائل نمی شویم  و در زمان غیبت دوازدهمین امام معصوم ( عجل الله فرجه الشریف) به امر و دستور خود آن حضرت آقایان فقها را که با داشتن شرایط خاص، اهلیت استنباط احکام از قرآن و بیان عترت رسول خدا دارند مرجع خود می دانیم و طبق فتاوای آنها که برگرفته از آیات قرآن و سنت رسول خدا و ائمه ی هدی علیهم السلام عمل می کنیم که فرموده است: «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم»، در پیشامدهای زندگی به راویان حدیث ما رجوع کنید، چه آن که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنها هستم.»

منـابـع

سیدمحمد ضیاء آبادی – تفسیر سوره نحل – صفحه 179 و صفحه 184 تا 187

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها