از جمله شفیعان، اعمال صالحه است و از جمله شفعاء عمل صالح است که خود به خود دستگیری می کند و موجب رفع خطایا و گناهان می گردد. «إلا من تاب و ءامن و عمل عملا صـ'لحا فأولـ'´نءک یبدل الله سیـاتهم حسنـات و کان الله غفورا رحیما؛ مگر کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد؛ پس خداوند زشتی ها و بدی های چنین کسانی را به نیکی ها و خوبی ها تبدیل می کند و خداوند غفور و مهربان است» (فرقان/ 70) معلوم است که تبدیل سیئه به حسنه، شفاعت است و ما در همین بحث شفاعت آوردیم که حقیقت شفاعت همان تبدیل سیئه به حسنه است، به جهت نزدیکی و قربی که بین شافع و بین مشفوع له است؛ و روایات وارده در شفاعت قرآن یک معنای کلی را در شفاعت اعمال حسنه و صالحه می رساند.
از اینجاست که می بینیم در اخبار و آثار، قضایا و داستان های عجیبی درباره آمرزش گناهان به واسطه عمل خیری چون رحمت آوردن به زیر دست و عفو از خطاکار و استمالت و دلجویی از یتیم و دل شکسته و مریض و یا اطعام غذا به شخص گرسنه و آشامیدن آب به شخص تشنه و غیرها آمده است. یعنی آن عمل که حقا انسان بدون هیچ غرض و امید پاداش و اجری، صرفا برای خدا و برای احیای نفس و یا دفع ظلم از ستمگری به جای آورد، این اعمال که از روی صفای باطن سر می زند و هیچکس اطلاع ندارد و به جا و به موقع در محل خود می نشیند؛ مانند رعد و برق خرمن گناهان را آتش می زند و همانند نور الهی، حجاب های نفسانیه را کنار می زند و بالاخص برای سالکان راه خدا چنان مؤثر و مفید و سریع است که حدی بر آن متصور نیست. چه بسیاری از محجوبان که سال های دراز در هجران به سر برده اند، به واسطه صرف آب دادن به دست مادر در هوای سرد زمستان و یا پذیرایی از او در مواقع مرض و شدت و تحمل آزارها و گفتارهای درشت و زننده او، به مقامات و درجاتی رسیده اند.