کیفیت دفاع و انتخاب منطقه ی نظامی

قریش روز چهارشنبه دوازدهم ماه شوال سال سوم هجرت در چند کیلومتری مدینه، اردو زد. و پیامبر روز جمعه از مدینه بیرون آمد و روز شنبه (نیمه ی شوال) رویارویی رخ داد. به هنگام تصمیم در کیفیت دفاع، در میان یاران پیامبر (ص) اختلاف رخ داد، گروهی که در رأس آنان «عبدالله بن ابی» بود اصرار ورزیدند که همگی در مدینه بمانند و زنان از بالای بامها و مردان در مدخل یا در داخل شهر از آن دفاع کنند، در حالی که جوانان، و از میان سالخوردگان دشمن بروند و در بیرون شهر از خود دفاع کنند.
وقتى خبر این لشگرکشى قریش به رسول خدا (ص) رسید اصحاب خود را جمع نموده، بر جهاد در راه خدا تشویقشان کرد، عبدالله بن ابى بن سلول (رئیس منافقین) عرضه داشت «یا رسول الله از مدینه بیرون مرو تا دشمن به داخل مدینه بیاید و ما در کوچه و پس کوچه هاى شهر بر آنها حمله ور شویم، خانه هاى خود را سنگر کنیم، و در نتیجه افراد ضعیف و زنان و بردگان هم از زن و مردشان همه نیروى ما شوند، و در سر هر کوچه و بر بالاى بامها عرصه را بر دشمن تنگ کنیم، چون "من تجربه کرده ام" هیچ دشمنى بر ما در خانه ها و قلعه هایمان حمله نکرد مگر آنکه از ما شکست خورد، و سابقه ندارد که ما از آنها شکست خورده باشیم و هیچگاه نشد که از خانه به طرف دشمن درآئیم و پیروز شده باشیم، بلکه دشمن بر ما پیروز شده است.»
سعد بن عباده و چند نفر دیگر از اوس به پا خاسته، عرضه داشتند: «یا رسول الله آن روز که ما مشرک بودیم احدى از عرب به ما طمع نبست، چگونه امروز طمع به بندد با این که تو در بین مایى؟ نه، به خدا سوگند هرگز پیشنهاد عبدالله را نمى پذیریم، و آرام نمى گیریم تا آنکه به سوى دشمن برویم، و با آنان کارزار کنیم، و چرا نکنیم، اگر کسى از ما کشته شود شهید است، و اگر نشود در راه خدا جهاد کرده است.»
رسول خدا (ص) رأى او را پذیرفت، و با چند نفر از اصحاب خود از مدینه بیرون رفت، تا محل مناسبى براى جنگ تهیه کند، هم چنان که قرآن کریم فرمود: «و إذ غدوت من أهلک؛ و [یاد آر] آن گاه که [در جنگ احد] بامدادان از نزد کسان خود بیرون شدى.» (آل عمران/ 121)
نادیده گرفتن نظریه ی رئیس نفاق، سبب شد که او با سیصد تن از خزرجیان از نیمه ی راه از منطقه ای به نام «بواط» به مدینه باز گردد، بازگشت این گروه اثر سوئی در افراد دیگر نهاد زیرا به گواهی قرآن در این لحظات دو گروه دیگر نیز تصمیم گرفتند که از ارتش اسلام جدا شوند و راه مدینه را در پیش گیرند چنانکه می فرماید: «إذ همت طائفتان منکم أن تفشلا و الله ولیهما و على الله فلیتوکل المؤمنون؛ آن گاه که دو گروه از شما خواستند سستى کنند، در حالى که خدا یارشان بود. و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.» (آل عمران/ 122)
از اینکه قرآن، خدا را ولی آن دو طایفه می خواند، می توان گفت: این دو گروه منافق نبودند، بلکه از نظر ایمان افراد ناتوانی بودند که در برابر نسیم مخالف می لرزید، و گاهی می لغزیدند.


منابع :

  1. جعفر سبحانی- منشور جاوید- صفحه 377

  2. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏4 صفحه 14

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/110064