معاداندیشی و اثرات اعتقاد به معاد در شناخت درمانی

معاداندیشی ضامن سعادت و رفاه و امنیت جوامع بشری است. هرگاه انسان ها معتقد باشند دارای حقیقتی هستند که با مرگ از بین نمی رود، بلکه آغاز زندگی جدیدی را تجربه خواهند کرد و بین زندگی این دنیای آن ها و حیات پس از مرگ رابطه ای وجود دارد و این رابطه از نوع علیت و عینیت است، نه قرارداد صرف، احساس مسئولیت و بیم از سرنوشت آن ها را از هر نوع احساس پوچی و تنهایی باز می دارد و امید به آینده درخشان موجبات آرامش خاطر و فکر آن ها را فراهم نموده، به یأس و نومیدی و فشارهای روانی پایان می دهد. به کارگیری معاداندیشی در جریان درمانگری و القا و آموزش مراجعان در چارچوب روش ها و فنون درمانگری شناختی، می تواند به تصحیح شناخت های غیرمنطقی و آشفته ساز مراجعان کمک کند. کسی که به این باور نسبت به معاد و جهان پس از مرگ رسیده باشد که این عالم دارای هدف است و انسان جزئی از این عالم است و مسئولیت ها و تکالیفی دارد که در سایه انجام آن ها به حیات جاویدان اخروی دست می یابد، هرگز دچار یأس و ناامیدی نمی شود. انسان با چنین آگاهی ها و باورهایی، دارای افق دید وسیعی می گردد و زندگی را محدود به زندگی دنیوی نمی داند، بلکه دنیا را به منزله مقدمه ای برای حیات اخروی می شمارد، از شکست ها مأیوس نمی شود، اضطراب جدایی پیدا نمی کند و احساس پوچی نمی نماید.

آثار اعتقاد به معاد
اعتقاد به معاد دارای آثار متعدد روانی و رفتاری است از جمله:

الف. بازدارندگی یا پیش گیری: آگاهی به این امر که پس از این زندگی در جهان مادی و عالم طبیعت، جهانی جاودانه و پایدار وجود دارد و بر اساس باورها و اعمالی که فرد در این جهان کسب کرده است، سر از سعادت و فلاح و یا شقاوت و عذاب دردناک قهر الهی درمی آورد، هر انسانی را به فکر فرو می برد که اگر واقعا چنین است، پس نمی توان بی تفاوت بود؛ بلکه باید به گونه ای زندگی کرد که سرانجام، برای پیمودن راه آخرت آمادگی های لازم را کسب نمود. انسان معتقد به معاد دچار ناامیدی و پوچی نمی شود، جهان را دارای هدف می داند و با روانی آرام می تواند به سوی هدفی متعالی حرکت کند.

ب. جهت گیری خاص: اعتقاد به معاد جهت گیری خاصی به انسان می بخشد. جهت اعمال و رفتارهای او رو به کسی است که مالک روز جزاست؛ پروردگار جهانیان و خالق هستی است. انسان با چنین باوری، در جهت او قرار می گیرد. این جهت گیری مستلزم تنظیم رفتار است. با این هدف و جهت گیری هر نوع رفتاری سازگار نیست، بلکه مقتضی رفتارهای خاصی است. ممکن نیست کسی هدفش تقرب به خدا باشد و در جهت شدن به سوی او گام برندارد و در عین حال، به رفتارهایی روی بیاورد یا افکار و احساساتی را در خود برانگیزد که بر خلاف این جهت گیری و در تعارض با چنین هدفی هستند. فضای خداخواهی و خداپرستی فضای اطمینان، آرامش و امنیت است، نه اضطراب و آشفتگی و اغتشاش و درگیری و تنش.

ج. توجه به مسئولیت و زدودن غفلت: از دیگر آثار آگاهی و باور به معاد، افزایش توجه به تکالیف و مسئولیت ها و زدودن غفلت و کم توجهی است. انسان باورمند به معاد می داند که روزی را در پیش دارد که باید حساب و کتاب پس بدهد و در برابر ریز و درشت اعمال و کردارش پاسخگو باشد: «لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصاها؛ هيچ [كار] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته جز اينكه همه را به حساب آورده است» (کهف/ 49) چنین باوری جایی برای غفلت و کم توجهی باقی نمی گذارد.

استفاده از معادباوری در مشاوره
با به کارگیری شناخت نسبت به معاد در جریان مشاوره و در چهارچوب روش ها و فنون مشاوره و درمانگری شناختی، می توان به تصحیح شناخت های غیرمنطقی و آشفته ساز مراجعان پرداخت. برای مثال، اگر مراجعی اظهار می دارد عزیزی را از دست داده است و گمان می کند دیگر دلیلی برای زیستن ندارد و تعجب می کند که چرا هر چه بلا و مصیبت است باید برای او باشد و از بداقبالی و سرنوشت شوم خویش گله می کند، مشاور می تواند با گفت وگو، به او نشان دهد که این افکار و باورها غیرمنطقی و ویرانگر هستند. این نگرش مصیبت و بلا برای همه هست و مرگ امری قطعی و همگانی است و علاوه بر این، مرگ به معنای تمام شدن عزیز از دست رفته نیست، بلکه به معنای آغازی دیگر برای اوست و افزونی درجات عالی کمال و قرب، از راه صبر بر بلاها یا مصیبت ها به دست می آید و تحمل مصایب را آسان می کند.


منابع :

  1. داود حسينی- مجله علمی و تخصصی معرفت شماره 87- مقاله شناخت ‏درمانی در منابع اسلامی

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/110229