مراحل تربیت دینی از نظر آیات و روایات

مراحل رشد

انسان در طول زندگی مراحلی را از رشد می پیماید و به تناسب هر مرحله و ویژگی های آن، تربیت خاصی را می طلبد. روان شناسان، کارشناسان تعلیم و تربیت، دانشمندان علوم اجتماعی، فیزیولوژیست ها با نگرش های متفاوت به تقسیم دوران رشد و تکامل انسان از کودکی تا کهولت پرداخته اند. برخی کارشناسان تعلیم و تربیت این مراحل را بدین گونه ذکر کرده اند:
1ـ مرحله شیرخوارگی از تولد تا تقریبا 2 سالگی
2ـ مرحله دایگی یا پرستاری میان 2 تا 5 سالگی
3ـ مرحله کودکستانی میان 5 تا 7 سالگی
4ـ مرحله دبستانی میان 7 تا 12 سالگی (پایان کودکی)
5 ـ مرحله دبیرستانی (دوره اول) از 12 تا 15 سالگی (آغاز نوجوانی)
6 ـ مرحله دبیرستانی (دوره دوم) از 15 تا 18 سالگی
7ـ مرحله دانشگاهی از 18 تا 22 سالگی (جوانی)
8 ـ مرحله بعد از تحصیل، دوران تشکیل خانواده (دکتر شعاری نژاد، روانشناسی رشد، صص 25 - 21)
در منابع اسلامی نیز مراحل رشد و تربیت انسان در ابعاد مختلف جسمانی و روحانی و مادی و معنوی مورد توجه قرار گرفته است. قرآن کریم مراحل آفرینش انسان را از نقطه آغازین خلقت او یعنی هنگامی که خاک به صورت گیاه درآید و به مواد غذایی و سپس خون و نطفه مبدل گردد تا هنگامی که در عالم جنین به صورت علقه و مضغه و... درآید و آماده افاضه روح شود، متذکر می گردد که طی این مراحل، تربیت تکوینی الهی او را همراهی می کند و پس از ولادت به بیان سه مرحله رشد یعنی «کودکی، جوانی و بزرگسالی» می پردازد که در اینجا پای مسئولیت تربیت انسان به میان می آید: «هو الذی خلقکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم یخرجکم طفلا ثم لتبلغوا أشدکم ثم لتکونوا شیوخا؛ اوست خداوندی که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه و آن گاه از علقه تا آن که به صورت کودکی درآورد تا به مرحله رشد برسید و رهسپار دوران پیری شوید.» (غافر/ 67)
در مناسبتی دیگر به بیان گرایش های طبیعی و غریزی انسان در مراحل مختلف رشد پرداخته و می فرماید: «أعلموا انما الحیوة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد؛ بدانید که زندگی دنیا، بازی، سرگرمی، آرایش، مفاخره و افزون طلبی در ثروت و فرزندان است.» (حدید/ 20) این ها خصلت های طبیعی و غریزی انسان است که در نظام تربیت اسلامی تعدیل و هدایت می شوند و بدیهی است که در کنار این ها استعدادهای متعالی و گرایش های معنوی است که شخصیت حقیقی انسان را تشکیل می دهد و به شیوه متعال و هماهنگ در تربیت اسلامی مورد توجه است. علامه طباطبائی، از قول شیخ بهائی آورده که پنج مطلب یاد شده در آیه کریمه به پنج مرحله سال های عمر انسان مربوط است. بدین ترتیب: «لعب» برای دوران کودکی، «لهو» دوران نوجوانی، «زینت» دوران جوانی، «تفاخر» دوران بزرگسالی، «تکاثر» دوران پیری. (المیزان، ج 19، ص 164)

مراحل تربیت دینی

در مراحل یاد شده و برای شکل گیری شخصیت تکامل یافته انسان، اسلام رهنمودهای گسترده ای دارد که از آن جمله است: ازدواج مشروع و آداب آن، توصیه های دوران بارداری، شیرخوارگی، حضانت تا رعایت موازین دیگر پرورشی در هر یک از مراحل که هر کدام فصلی را از تربیت اسلامی تشکیل می دهد و در خصوص مراحل تربیت و ویژگی های هر یک روایات بسیاری نیز وجود دارد. از جمله پیامبر اکرم (ص) برای انسان تا بیست و یک سالگی سه دوره هفت ساله قائل شده اند: دوره «آقائی» که کودک فرمانروایی می کند، دوره «فرمانبرداری» که نوجوان باید مطیع مربیان باشد و دوره «وزارت» که جوان مورد مشورت قرار می گیرد: «الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین.» (وسائل الشیعه، ج 15، ص 194 و مکارم الاخلاق، ص 15) با دقت در ویژگی های این سه مرحله، ظرافت و جذابیت این سخن، مشخص می گردد. هفت سال نخستین، مرحله «خود مداری» است. دورانی که کودک می بایست آزاد باشد رشد نماید و مسئولیتی متوجه او نگردد. از این رو در روایات آمده است که: «هفت سال کودک را برای بازی رها سازید.»
هفت سال دوم، مرحله پذیرش است که نوجوان به مرحله تصمیم گیری نرسیده و زمینه فکری «انضمامی» دارد و به شکل دادن و کنترل و هدایت محتاج است. از این رو اطاعت از مربیان برای وی به طور جدی مطرح می گردد. هفت سال سوم، مرحله شکوفایی فکری و «خود مدیری» است که در این مرحله عواملی چون مشورت کردن و تبادل افکار می تواند در رشد عقلی جوان نقش مؤثر ایفا کند. امام صادق (ع) نیز با اشاره به سه دوره هفت ساله می فرماید: «الغلام یلعب سبع سنین و یتعلم الکتاب سبع سنین و یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین؛ کودک هفت سال به بازی بپردازد و هفت سال به فراگیری خواندن و نوشتن و هفت سال به تعلیم حلال و حرام.» (وسائل الشیعه، ج 15، ص 194)

کودکی و تربیت

برای تربیت این مرحله (کودکی) توصیه هایی در اسلام وجود دارد. از آن جمله: نام گذاری و اذان و اقامه گفتن، مراقبت های لازم در آغاز کودکی چون: رضاع، حضانت، بهداشت، تغذیه و به طور کلی پرورش بدنی و عطوفت و محبت، بازی و سرگرمی، احترام به شخصیت کودک، به کارگیری روش کودکانه و بالاخره تربیت متناسب دینی و اخلاقی و عقلی و عاطفی در ابعاد معنوی که با مراجعه به متون اسلامی، وسعت و دقت توصیه های تربیتی اسلام را در هریک از مراحل رشد می توان یافت. (وسائل الشیعه، ج 15 ابواب احکام الاولاد) پاره ای از این موارد عبارتند از:
علی (ع) می فرماید: «ان یحسن اسمه و یحسن أدبه و یعلمه القرآن؛ حق فرزند بر پدر آن است که نام نیک برای او انتخاب کند، ادب شایسته بیاموزد و تعلیم قرآن دهد.» (نهج البلاغه، حکمت 399، ص 433) و حق پدر بر فرزند این است که او را فرمان برد جز در معاصی الهی. امام صادق (ع)، از قول پیامبر اکرم (ص) نقل فرموده: «من لم یرحم صغیرا و لم یوقر کبیرا فلیس منا؛ کسی که نسبت به کودک مهربانی نکند و برای بزرگسال احترام قائل نشود از ما نیست.» (مصباح الشریعه، ص 69) و نیز پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «أکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یغفر لکم» (مکارم الاخلاق، ص 225 و وسائل الشیعه، ج 15، ص 195)
نیز می فرماید: «من کان عنده صبی فلیتصاب له؛ کسی که با کودک معاشر است باید با او روش کودکانه پیش گیرد.» (وسائل الشیعه، ج 15، ص 203) و امیرالمؤمنین (ع) از تعلیم شنا و تیراندازی به فرزندان سخن گفته اند: «علموا أولادکم السباحة و الرمایة» (همان، ص 194) سیره رهبران دین نیز مشتمل بر شواهد عینی از رفتار عطوفت آمیز و هدایتگر با کودکان است. پیامبر اکرم (ص) کودکان را مورد تفقد قرار می داده و به آنان سلام می کردند و محبت می نمودند. علی (ع) همان گونه که درباره ایتام توصیه می فرمود: «الله الله فی الایتام فلاتغبوا افواههم ولایضیعوا بحضرتکم؛ خدا را خدا را، نسبت به یتیمان مبادا گهگاه گرسنه بمانند و در نظر شما تحقیر شوند.» (نهج البلاغه، نامه 47، ص 321) در عمل نیز با کودکان بی سرپرست می نشست و با آنان زبان کودکانه می گشود و آن ها را با بازی سرگرم می ساخت تا از عقده های روحی آنان کاسته شود.

اهمیت تربیت در کودکی
سال های نخستین عمر مناسب ترین موقعیت برای تربیت است، زیرا فطرت دست نخورده و زمینه پذیرش کاملا مساعد است. در این مرحله مسئولیت تربیت و مراقبت های رفتاری، بیش از هرکس برعهده پدر و مادر است. قرآن کریم با اشاره به این مطلب می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن مردم و سنگهاست‏ حفظ كنيد.» (تحریم/ 6) که در روایات به امر و نهی تفسیر شده است و اولیا باید اهل و فرزندان خود را از آن چه سرانجامش آتش دوزخ است حفظ و حراست کنند و در تعلیم و تربیت آنان بکوشند و معلم و مربی صالح برگزینند. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «خیر ما ورث الآباء الابناء الادب؛ بهترین میراث پدران برای فرزندانشان ادب است.» (تصنیف غررالحکم، ص 407) امام حسین (ع) یکی از کودکان خود را نزد معلم فرستاد، همین که کودک «سوره حمد» را فراگرفت و آن را نزد پدر خواند، امام (ع) به عنوان تشویق از معلم جوائز گران بهایی به وی داده و فرمودند: «در برابر آن چه معلم به فرزند من آموخته، کاری درخور انجام نداده ام.»

پرورش فطرت ایمانی و اخلاقی کودکان

در این مرحله، پرورش فطرت ایمانی و اخلاقی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. زیرا بساطت، سادگی و عصمت کودکانه با زمینه فطری که دارد، در سازندگی آتیه او نقش حساسی ایفا می کند. امام صادق (ع) می فرماید حضرت موسی (ع) در مناجات با پروردگار عرض کرد: «بهترین اعمال کدام است؟» خداوند خطاب فرمود: «محبت به کودکان، زیرا آنان بر فطرت توحید آفریده شده اند.» (بحارالانوار، ج 104، ص 97) در اسلام برای دوران کودکی و نوجوانی و قبل از بلوغ به عبادات تمرینی توصیه شده است تا کودکان با آداب و شرایع و اخلاق و تعهدپذیری آشنا گردند و در مرحله تکلیف دچار مشکل نباشند.
امام صادق (عل) فرمود: «انا نأمر صبیاننا بالصلوة اذا کانوا بنی خمس سنین فمروا صبیانکم بالصلوة اذا کانوا أبناء سبع سنین؛ ما فرزندانمان را در پنج سالگی به نماز وامی داریم، اما شما در هفت سالگی آن ها را امر به نماز کنید.» (سنن النبی، ص 157) و نیز فرمود: ««بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئة؛ پیش از آن که منحرفین به سراغ فرزندان شما بیایند، حدیث ما را برای آنان باز گویید.» (وسائل الشیعه، ج 15، ص 196) پرورش فطرت توحیدی، از دید فلاسفه و دانشمندان نیز پوشیده نمانده است. دکتر کارل در این باره می نویسد: «برای کودکان سخن از الهیات گفتن بی فایده است ولی بایستی بر وفق اندرز کانت از آغاز زندگی، خداوند را چون پدری مهربان، توانا و نامریی به ایشان معرفی کرد که مشمول عنایات او هستند و می توانند با نیایش به سوی او رو کنند. واقع ترین طریقه ستایش خداوندی تمکین از اراده اوست و اراده خداوندی بر این جاری است که زندگی کودک نیز چون بالغ مشی صحیح داشته باشد.» (راه و رسم زندگی، ص 169)

نوجوانی و تربیت

نوجوانی مرحله ای از رشد و بلوغ است که با تحولاتی در جسم و روان همراه می باشد. روان شناسان و مربیان برای این مرحله سه ویژگی ذکر کرده اند:
1ـ خود مدیری و خودکفائی;
2ـ توان قضاوت و تشخیص خوب و بد و باید و نباید;
3ـ توان اراده و قصد. (دکتر مظلومی، با تربیت مکتبی آشنا شویم، ص 10)
در این مرحله غرائز و احساسات رو به اوج گیریند، قوا و استعدادها به جنب و جوش می آیند، عقل در آستان رشد نسبی است. تضاد میان هیجان های عاطفی و غریزی خواسته ها و تجمل و شخصیت از یک سو و گرایش های عقلی و علمی و انتظارات و مسئولیت های اجتماعی از سوی دیگر، مرحله جدیدی را پیش روی نوجوان می گشاید. روح استقلال طلبی، تصمیم گیری و کاوشگری از ویژگی های این مرحله است که آن را «خود مدیری» نامیده اند، نوجوان می خواهد روی پای خود بایستد، از حالت کودکان و دنباله روی به در آید، به تقلید بسنده نکند و برای علامت سؤال هایی که در ذهن دارد، پاسخی قانع کننده بیابد، همچنین خطر هیجان های غریزی و سقوط اخلاقی و تصمیم گیری های حاد و تأثیرپذیری و خطر انحراف از ویژگی هایی است که با بلوغ رخ می نماید. لذا می توان تربیت این دوره را یکی از دشوارترین و در عین حال ظریف ترین مراحل تربیت به شمار آورد.
پرورش عقل و ادراک، نظارت بر اخلاق و رفتار، کنترل و هدایت غرایز و پاسخ گویی مناسب به احساسات و خواسته های روانی و بدنی نوجوان، مهارت های خاصی را می طلبد. کتاب و مدرسه، فیلم و سینما، رادیو و تلویزیون، قصه و داستان و به طور کلی عوامل شکل دهنده فکری و روحی و محیط های تربیتی اجتماعی در این مرحله فوق العاده حساس و سرنوشت سازند. چیزی که بر مشکل تربیتی نوجوان می افزاید آسیب های اخلاقی است که از فضای فرهنگی و اجتماعی دامن گیر نسل نو شده است و جوامع انسانی، به ویژه کشورهای پیشرفته را با دشواری های جدی روبرو ساخته است. تضاد و تنش میان پیشرفت های علمی و تمدن جدید و فطرت اخلاقی، در عصر کنونی چیزی است که در گفتار تحلیل گران غربی به طور گسترده دیده می شود.
«پیری» ارزش های اخلاقی را در دگرگونی اجتماعی فرد و آینده نوع انسانی و تمدن کنونی بیان کرده، تأکید می کند که در عصر ما، نوجوان در عالمی زندگی می کند که حقایق علمی ظاهرا تباین و مخالفت شدیدی با ارزش های اخلاقی دارند. از این رو فرد می کوشد که در میان عقلی که عاطفه او را خشکانده و عاطفه ای که از عقل او عقب افتاده است نزدیکی برقرار سازد. در روش ها و مسلک های خود پی فرهنگ و تمدنی می گردد که عقل او را تقریبا به درجه عالی و نهایتش برساند و به عیش و عشرت زیر سایه تحول مادی جدید بپردازد. در حالی که اخلاق او را به این پایه علمی نمی رساند و امور جهان هرگز رو به راه نخواهد شد مگر هنگامی که شخص احتیاج خود را به پیشرفت اخلاقی جهانی دریابد همان طور که احتیاج به پیشرفت علمی را درک می کند. (دکتر شعاری نژاد، روانشناسی رشد، ص 354) و همین هاست که نظام های تربیتی جدید را زیر سؤال برده و سرنوشت نسل بشر را با بحران روبرو ساخته است و این خود تأکید دیگری بر ضرورت رجعت به دین و پیروی از راه انبیاء است که چهره کامل و زنده آن در مکتب تربیتی اسلام تبلور دارد.

جوان و تربیت پذیری

یکی از ویژگی های دوره جوانی، برخورد منطقی با قضایا است. در این مرحله، ضمن آن که قوا و غرایز از شور و هیجان برخوردارند، جوان منطقی تر با قضایا برخورد می کند، به مرشد و مربی بیشتر احساس نیاز می نماید و می کوشد شخصیت علمی و فکری خود را بالا برد و برای خود الگویی بیابد. از این رو، در برنامه های تربیتی اسلام، به جوانان عنایت بسیار شده و استفاده صحیح از زمینه های فطری، ایمانی، عقلی و عاطفی آنان، مورد توجه قرار گرفته است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «پنج چیز را غنیمت شمارید پیش از آن که از دست برود. یکی از این پنج چیز جوانی است: "و شبابک قبل هرمک".» همچنین می فرماید: «ما من شئ احب الی الله من شاب تائب؛ چیزی نزد خدا پسندیده تر از جوان توبه کار نیست.» (میزان الحکمه، ج 5، ص 9) علی (ع) در نامه تربیتی خود به فرزندش امام حسن (ع) می نویسد: ««و انما قلب الحدث کالارض الخالیة ما ألقی فیها من شئ شئ قبلته. فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لبک لتستقبل بجد رأیک من الامر ما قد کفاک اهل التجارب بغیته و تجربته؛ دل جوان همچون زمین ناکشته است، هرچه در آن افکنند بپذیرد. پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آن که دلت سخت شود و خردت هوایی دیگر گیرد تا با رأی قاطع روی به کاری آری و از آنچه خداوندان تجربت در پی آن بودند و آزمودند بهره برداری.» (نهج البلاغه، نامه 31، ص 297)
امام باقر (ع) فرمود: «لوأتیت بشاب من شباب الشیعة لایتفقه لادبته؛ اگر جوانی از جوانان شیعه را که به فقه آشنا نیست نزد من آرند به تأدیب وی خواهم پرداخت.» (میزان الحکمة، ج 5، ص 8) امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام «احول» فرمود: مردم کوفه از این امر (ولایت) چگونه استقبال می کنند؟ پاسخ داد: «خیلی کم.» فرمود: «علیک بالاحداث» و در روایت دیگر: «علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کل خیر؛ بر تو باد به جوانان، چرا که آنان نسبت به هر کار نیکی شتاب بیشتری دارند.» (بحارالانوار، ج 23، ص 236)
امام کاظم (ع) فرمود: «من تعلم فی شبابه کان بمنزلة الرسم فی الحجر؛ آموختن در جوانی، مانند نقش در سنگ پابرجا است.» (سفینة البحار، ماده شبب) پیامبر اکرم (ص) مسئولیت های ارشادی، آموزشی و اجرایی را به جوانان می داد و از نیروهای مؤمن و پرتلاش در جهت ترویج و توسعه اسلام و اداره جامعه اسلامی یاری می جست. «مصعب ابن عمیر» را که جوانی شایسته بود جهت ترویج اسلام به مدینه فرستاد تا قرآن و تعالیم دین را به مردم بیاموزد و او از عهده این مسئولیت به خوبی برآمد. «معاذبن جبل» را برای تعلیم و تربیت مردم مکه مأمور ساخت. «اسامة بن زید» را به فرماندهی سپاه عظیم اسلام در جنگ با رومیان گماشت و همگان را به اطاعت وی مأمور ساخت.
حضرت امام خمینی با توجه به نقش سازنده جوانان در نظام اجتماعی و ضرورت تربیت و خودسازی در این دوران می فرمایند: «قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه های فساد در آن ضعیف می باشد، لیکن هرچه سن بالا رود ریشه گناه در قلب قوی تر و محکم تر می گردد تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست. چنان که در روایت است قلب انسان ابتدا مانند آینه صاف و نورانی است و هر گناهی که از انسان سربزند یک نقطه سیاه در آن ظاهر می گردد و هرچه گناه بیشتر شود نقطه های سیاه بر روی قلب فزونی می یابد تا جایی که قلب را سیاه کند.» (جهاد اکبر، ص 61)
به طور خلاصه نظام تربیتی اسلام نسبت به جوانان و تربیت آنان اهتمام فراوان ورزیده و استفاده کامل و صحیح از زمینه های مساعد روانی و صفای نفس و قوای جوانی را مورد تأکید قرار داده است.

تربیت بزرگسالان
در تعلیم و تربیت جدید، معمولا از کودکی و نوجوانی و جوانی سخن می گویند و تربیت بزرگسالان کمتر عنوان می شود. حال با پذیرش این مطلب که دوران کودکی و نوجوانی و جوانی مساعدترین دوره تربیت می باشد، اما باید توجه داشت که اسلام تمام دوران عمر را عرصه گاه تعلیم و تربیت و تهذیب اخلاق می داند و به انسان اجازه نمی دهد در راه رشد و تکامل لحظه ای را از دست دهد و با روح یأس، تسلیم عوامل و شرایط گمراه کننده باشد. از این رو راهبردهای تربیتی اسلام به مقطعی خاص منحصر نیست بلکه تمام مراحل زندگی انسان را شامل است; مثلا: تکالیف شرعی به ویژه نماز که عامل مهمی در خودسازی می باشد تا پایان عمر با انسان ملازم است. هرچند تربیت در بزرگسالی مشکل تر از گذشته است اما در هر حال باب تربیت و انسان سازی هیچ گاه بسته نیست. همان گونه که پیامبر اکرم (ص) به تربیت نسلی پرداختند که در جهل و خرافه، شرک جاهلیت ریشه کرده بود اما از همین مردم امتی شایسته و چهره هایی برجسته تربیت نمودند. البته در این دوران انسان بیش از آن که چشم به راه مربیان بنشیند می بایست خود مربی خود باشد و از واعظ درونی بیش از واعظ بیرونی بهره گیرد.


منابع :

  1. جمعى از مؤلفان- آيين تزكيه- فصل هفتم مراحل و محيط تربيت صفحه 236 به بعد

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/110242