عظمت در اخلاق

خشونت و تند خویی و فقدان روح انعطاف و گذشت، رهبر را با مشکلات زیاد و سرانجام با شکست روبرو می سازد سرانجام مردم که هنوز مزه ی تربیت و انضباط را نچشیده اند، از دور او پراکنده شده و صحنه یاری را ترک می کنند؛ امیر مؤمنان در یکی از سخنان کوتاه خود می فرماید: «آلة الریاسة سعة الصدر؛ ابزار رهبری، گشادگی روح و روان است.»
پیامبر به تصریح قرآن از نظر نرمش و انعطاف، آنجا که باید رهبر از خود گذشت و نرمش نشان دهد در حد اعلای این شیوه ی اخلاقی بود، وحی الهی، یکی از علل پیروزی پیامبر را عطوفت و مهربانی او می شمرد و می فرماید: «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الأمر؛ در پرتو رحمت الهی، در برابر تندی آنها، نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند، از آنان در گذر، و درباره ی آنان طلب آمرزش کن و در کارها مشورت بنما.» (آل عمران/ 159)
قرآن در یکی از سوره های مکی، راه نفوذ در مردم و قیام به وظایف رهبری را چنین بیان می کند: «و لا تستوى الحسنة و لا السیئة ادفع بالتى هى أحسن فإذا الذى بینک و بینه عداوة کأنه ولى حمیم* و ما یلقئها إلا الذین صبروا و ما یلقئها إلا ذو حظ عظیم؛ هرگز بدی و نیکی یکسان نیست بدی را با نیکی دفع کن تا دشمنان سر سخت، بسان دوستان گرم و صمیمی شوند. به این شیوه اخلاقی افرادی نائل می شوند که دارای صبر و بردباری بوده و بهره ی عظیمی (از ایمان و تقوا) داشته باشند.» (فصلت/ 34- 35)
علت تأثیر این شیوه ی اخلاقی از این جهت است که افراد بدکار در انتظار انتقام و کیفرند، آنگاه که بر خلاف انتظارشان، بدی را با خوبی پاسخ شنیدند وجدان ملامت گر (نفس لوامه) آنان بیدار شده و از درون آنان را به باد انتقاد و سرزنش می گیرد، در این موقع است که جای عداوتها و کینه ها را، کم کم مهر و محبت و صفا و خلوص می گیرد. طبیعی است رهبر موقع شناس از این شیوه ی اخلاقی در موردی استفاده می کند که هنوز شخصیت انسانی آنان به کلی محو نشده و «نفس لوامه ی» آنان آسیب ندیده باشد و گرنه باید با آنان به صورت دیگر معامله کرد و به تعبیر رسول گرامی (ص) «ولا یقیم الناس إلا السیف؛ برخی از مردم به اندازه ای لجوج و بد سگال هستند که فقط زیر ضربات خرد کننده شمشیر، آدم می شوند و دست از کردار زشت خود بر می دارند.»
خداوند پیامبر خود را به عظمت اخلاقی می ستاید: «و إنک لعلی خلق عظیم؛ راستى كه تو را خويى والاست.» (قلم/ 4) با جمله ی اسمیه و تأکید، می فرماید: تو دارای اخلاق عظیمی هستی، وقتی خدای سبحان از چیزی به عظمت یاد کند، معلوم می شود که از عظمت فوق العاده ای برخوردار است چون او هرچیزی را به عظمت نمی ستا ید؛ بسیاری از موارد را با صفت "ضعف" یا "قلت" یاد می کند، سراسر دنیا را اندک می شمرد: «متاع الدنیا قلیل؛ متاع دنیا اندک است.» (نساء/ 77) و از دسیسه های شیطان به عنوان: «إن کید الشیطان کان ضعیفا؛ نيرنگ شيطان [در نهايت] ضعيف است.» (نساء/ 76) سخن می گوید؛ اما وقتی از خلق رسول خدا (ص) نام می برد می فرما ید: ای پیامبر تو واجد همه ی ملکات نفسانی در حد اعلا هستی!
دید باطلی است که انسان چون کفار قریش، عظمت را در سایه ی ثروت بداند، آنها که گفتند: «لو لا نزل هذا القران علی رجل من القریتین عظیم؛ گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن] دو شهر فرود نيامده است.» (زخرف/ 31) فلان ثروتمند ساکن مکه یا مدینه یا طائف را عظیم می دانستند، عظمت به خلق است نه مال، و رسول اکرم (ص) از این خلق عظیم برخوردار است.
مراتب عطوفت و مهربانی رسول گرامی (ص) در فتح مکه به روشنی تجلی نمود، آنگاه که بر مردم مکه که سالیان درازی او را اذیت کرده و نبردهای خونینی بر ضد او به راه انداخته بودند، دست یافت (در چنین شرایطی) رو به آنان کرد و گفت: «ما ذا تقولون؟ و ماذا تظنون؛ چه می گویید و چه درباره ی من می اندیشید؟» مردم اسیر و بهت زده ناگهان به یاد جوانمردی و بزرگواری و خلق عظیم او افتادند و همگی گفتند: «لا نظن إلا خیرا أخ کریم و ابن أخ کریم؛ جز نیکی درباره ی تو نمی اندیشیم، تو را برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار خود می دانیم.» در این لحظه موجی از رحمت سراسر مردم مکه را فرا گرفت رو به همگان کرد و فرمود: «لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو أرحم الراحمین؛ امروز سرزنشی بر شما نیست، خدا همگان را می بخشد او بخشاینده است.» سپس افزود؛ و با این که رسالت مرا تکذیب کردید و مرا از خانه ام بیرون ساختید ولی با این همه، من بند بردگی از گردن شما باز می کنم و اعلام می کنم که: «إذهبوا و أنتم الطلقاء؛ بروید! همه ی شما آزاد شده هستید.»
خوی زیبا و عطوفت انسان دوستی پیامبر پیوسته زبانزد جهانیان در طول قرون بوده و سرایندگان اسلامی که به مدح و ثنای او پرداخته اند، غالبا بر این شیوه ی اخلاقی او تکیه کرده اند؛ ابوعبدالله شرف الدین بوصیری متوفای 694 که از مشاهیر شعرا و ادبای قرن هفتم است، در مدح حضرت صاحب رسالت قصیده ی معروفی به نام «قصیده ی برده» دارد و در آن بر این شیوه ی اخلاقی اشاره می کند و می گوید:
فاق النبیین فی خلق و فی خلق *** ولم یدانوه فی علم ولا کرم
أکرم بخلق نبی وإنه خلق *** بالحسن مشتمل بالبشر متسم
«بر تمام پیامبران از نظر آفرینش و خوی برتری یافت و هیچ کدام در دانش و کرم به او نمی رسند چه زیبا آفرینشی و چه زیبا اخلاقی است که با زیبایی آمیخته و تبسمی بر لب دارد.»
حقا که راست و درست گفته اند: «حسنت جمیع خصاله؛ او با خصال بس زیبا آفریده شده است.» او با اخلاق زیبا و پسندیده ی خود تحقق بخش خطاب قرآنی است که به او دستور می دهد که: «و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین* فإن عصوک فقل إنى برى ء مما تعملون؛ بالهای رحمت خود را بر مؤمنان فرود آور، و اگر کافران به مخالفت با تو برخاستند، بگو من از کارهای شما بیزارم.» (شعراء/ 215- 216)


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 58

  2. جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 7 صفحه 345

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/110449