چند دیدگاه در رابطه با حقیقت نفخ صور

قرآن انسانها را به یکى از مظاهر قدرت و چیرگى مطلق خدا راهنمایى مى کند، و آن وقتى است که در صور مى دمند و بر اثر آن تمام آفریدگان در کمتر از یک چشم برهم زدن بیهوش مى شوند، و کسى به هوش نمى ماند مگر بعضى از مردم که فرشتگان آنها را از آن دمیدن محافظت مى کنند و شاید شهیدان در میان ایشان باشند.
«و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الأرض إلا من شاء الله ثم نفخ فیه أخرى فإذا هم قیام ینظرون؛ و در صور دمیده شود. پس هر که در آسمان ها و هر که در زمین است جز آن ها که او بخواهد بیهوش مى شوند. و بار دیگر در آن دمیده شود، ناگهان از جاى برمى خیزند و مى نگرند.» (زمر/ 68)
یکی از مهمترین وقایع مربوط به قیامت واقعه نفخ صور است که درباره ی آن در کتب تفسیری و عقاید، مباحث زیادی مطرح شده است که از جمله این مطالب مربوط به تبیین حقیقت نفخ صور است. در واقع به لحاظ معنای لغوی نفخ صور به معنای دمیدن در شیپور و مانند آن است که خداوند در قرآن کریم وعده داده است قیامت با آن به وقوع می پیوندد و برای آن دو نفخه بیان کرده است نفخه اول که همه موجودات آسمان و زمین را می میراند (نفخ إماته) و نفخه دیگری که همه را زنده کرده و در قیامت حاضر می کند (نفخ إحیاء) اما حقیقت صور به چه معناست و منظور از دمیدن در آن چیست؟
آیا این تعبیر یک تعبیر حقیقی است و اسرافیل که از فرشتگان مقرب الهی می باشد با یک شیپور مثل شیپورهای معمولی قیامت را برپا می کند؟ یا این که حقیقت صور اسرافیل که برای ما ناشناخته است و در قالب این کلمات به نوعی بیان تشبیهی است برای ما توضیح داده شده است؟ یا مطلب به گونه ای دیگر است؟
بایستی گفت در این رابطه چند دیدگاه وجود دارد:
الف: برخی در این رابطه به ظاهر آیات اکتفا کرده و می گویند نفخه صور به همان معنای ظاهری اش به دست حضرت اسرافیل واقع می شود (نهایتا اندازه و شکل این شیپور با شیپورهای معمولی متفاوت است همچنان که در روایات هم این مطلب آمده است) اما چگونگی آن بر ما پوشیده است و دلیلی نداریم که بگوییم شیپوری (به معنای عرفی و مادی آن) در کار نخواهد بود و یا منظور قرآن در این زمینه چیز دیگری است.
ب: دیدگاه اول در این رابطه می گوید این تعبیر قرآن صرفا تعبیری مجازیست و خداوند در قرآن دنیا و عالم هستی را به یک قافله و یا لشکر تشبیه کرده که به امر خداوند می میرند و زنده می شوند همان گونه که دمیدن شیپور در این دنیا همین کار را می کند.
ایشان می گویند تعبیر قرآن تعبیر کنایى زیبایی است از حوادث ناگهانی و همزمان، زیرا "نفخ" به معنی دمیدن و "صور" به معنی "شیپور" یا شاخ میان تهی است که معمولا براى حرکت قافله یا لشکر، یا براى توقف آنها به صدا در می آوردند، البته آهنگ این دو با هم متفاوت بود، شیپور توقف، قافله را یک جا متوقف می کرد، و شیپور حرکت، اعلام شروع حرکت قافله بود.
این تعبیر ضمنا بیانگر سهولت امر است و نشان می دهد که خداوند بزرگ با یک فرمان که به سادگی دمیدن در یک شیپور است اهل آسمان و زمین را می میراند و با یک فرمان که آنهم شبیه به "شیپور رحیل و حرکت" است همه را زنده می کند.
ج: دیدگاه دیگری که در این رابطه وجود دارد معتقد است کلمات قرآن در این رابطه تعابیری مجازی و کنایی نیستند و به بیان دیگر استعمال نفخ صور برای وقایع زمان قیامت یک استعمال حقیقی است.
این دسته برای گفتار و دیدگاه خود ابتدا مقدمه ای مطرح می کنند، ایشان می گویند: ما وقتی الفاظ و کلمات برای معانی به کار می بریم در واقع چه کار می کنیم؟
ایشان مطلب خود را با این سؤال و پاسخ خود به آن آغاز می کنند، این دسته در ادامه می گویند در پاسخ این سؤال دو گونه می توان صحبت کرد یک حالت این است که بگوییم وقتی ما کلماتی را برای یک معنایی به کار بردیم یعنی مثلا به چیزی که نور افشانی می کند گفتیم چراغ خصوصیات آن چیز را هم در واقع در نظر گرفته ایم و با توجه به آن خصوصیات به آن گفته ایم چراغ به گونه ای که اگر آن خصوصیات در کار نباشد دیگر نتوان به آن چیز چراغ گفت حتی اگر نور افشانی کند.
اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم مثل این که در قدیم به وسیله ای که فتیله ای را از درون مایع قابل اشتعالی عبور داده و روشنایی ایجاد می کرده چراغ می گفته اند اگر به سؤال بالا بدین شکل پاسخ داده شود باید بگوییم اگر وسیله ای نور افشانی کند ولی درون آن از فتیله و مایع قابل اشتعال خبری نباشد به آن چراغ نمی توان گفت چرا که ما وقتی به آن وسیله چراغ می گفتیم این خصوصیات را نیز در نظر گرفته بودیم.
این در حالی است که پاسخ دیگری نیز برای این سؤال قابل فرض است و آن این که در نام گذاری و به کار بردن کلمات درباره اشیاء و مفاهیم حقیقت آن اشیاء مد نظر ماست نه خصوصیات آن از قبیل جنس شکل رنگ وسعت و... با این فرض اگر زمانی وسیله ای مثل لامپ اختراع شد که نور افشانی می کند هرچند فتیله و... ندارد اما حقیقت چراغ را دارد و می توان به آن چراغ گفت.
با این مقدمه این دسته می گویند اینکه شیپور هایی که ما تا کنون دیده ایم دارای خصوصیاتی بوده اند که زنده کردن و میراندن از آن ها بر نمی آید و یا دمیدن حضرت اسرافیل در آن ها معنا نمی دهد به معنا نیست که وسیله در اختیار حضرت اسرافیل باشد که همان کار شیپور را بکند اما توانایی میراندن و زنده کردن موجودات را هم داشته باشد.
آیة الله جوادی آملی نیز در تفسیر موضوعی خود به این مطلب و این که در صورتی که دیدگاه ما در رابطه با وضع الفاظ (به کاربرد کلمات) هر یک از این دو نظر باشد نتیجه متفاوت خواهد بود و دیدگاه دوم را صحیح می شمرند ایشان می فرمایند: «اگر این شیپور از جنس نور باشد و ارواح انسان ها در آن قرار گیرد، بنابراین، که الفاظ برای معانی ابتدایی و محسوس وضع شده است (پاسخ اول) باید نام شیپور بر آن از باب تشبیه باشد، ولی بنابر مبنای صحیح که الفاظ برای ارواح و اهداف معانی وضع شده، و هیچ کدام از مصادیق خاص در زمان ها در این امر دخالت ندارد، اطلاق آن بر وسیله نوری از سنخ حقیقت است، نه مجاز مرسل با تشبیه.» (نقل با کمی تصرف)
د: دیدگاه بعدی در این رابطه با توجه به تعابیر دیگری که در قرآن از نفخ صور شده است به بررسی حقیقت نفخ صور پرداخته و آن را عبارت از کلمه محیی و ممیت الهی دانسته است.
توضیح آن که عرفا برای خداوند تبارک و تعالی اسماء و صفاتی قائل هستند به این نحو که تجلی و ظهور حضرت حق در عالم هستی تحت یکی از اسماء و صفات او خواهد بود مثلا صفت رازقیت الهی با روزی دادن به موجودات تجلی میابد و...
از سوی دیگر برخی موجودات عالم هستی که مخلوق و ساخته دست آن حقیقت کامل وجود هستند ممکن است به گونه ای خلق شده باشند که مظهر صفات الهی باشند یعنی با اذن خدا همان افعال را انجام دهند اما در راستای اراده الهی، مثل فرشتگانی که در قرآن به آن ها تدبیر کنندگان امر گفته شده است «فالمدبرات أمرا؛ آنهایى سوگند که امور را تدبیر مى کنند.» (نازعات/ 5) یا این که برخی مخلوقات دیگر در مسیر کمال خود می توانند به مرتبه ای برسند که خداوند یک یا چند صفت خود را به او افاضه کند به گونه ای که با اذن خداوند بتواند همان افعال حضرت حق را انجام دهند و مظهر آن اسم وصفت الهی شوند مانند حضرت عیسی (ع) که مظهر صفت محیی (زنده کننده) خدا بود و با اذن خداوند مرده را زنده می کرد و یا به اشیاء بی جان جان می بخشید
«أنی قد جئتکم بآیة من ربکم أنی أخلق لکم من الطین کهیئة الطیر فأنفخ فیه فیکون طیرا بإذن الله و أبرئ الأکمه و الأبرص و أحی الموتى بإذن الله؛ من به سوى شما آمدم با معجزه اى از ناحیه پروردگارتان، و آن این است که از گل برایتان چیزى به شکل مرغ مى سازم، سپس در آن مى دمم بلادرنگ و به اذن خدا مرغى مى شود و نیز کور مادر زاد و برص را شفا مى دهم و مرده را به اذن خدا زنده مى کنم.» (آل عمران/ 49)
با این مقدمه این دیدگاه می گوید: از صور در بعضی از آیات قرآن به الفاظ دیگری نیز تعبیر شده است ،یک جا از آن به "ندای منادی" تعبیر می کند: «و استمع یوم یناد المناد من مکان قریب* یوم یسمعون الصیحة بالحق ذ'لک یوم الخروج؛ گوش کن در آن روزی که منادی از فاصله نزدیکی ندا می کند. در آن روزی که صیحه آسمانی را به حق می شنوند آن روز، روز خروج است، در آن روز از قبرها خارج می شوند.» (ق/ 41- 42)
"نداء" دارای معنای اصیلی است، و گوش فرا دادن به آن نیز دارای حقیقت و واقعیتی است. کسی می تواند استماع کند و از سماع ندا بهره مند شود که زنده باشد؛ مرده که نمی تواند استماع کند و چیزی را بشنود. و از طرفی می دانیم که این ندا به مردمان مرده می شود و به واسطه آن زنده می گردند.
از اینجا به دست می آید که ندا همان کلمه ی إحیاء است، و اسرافیل به واسطه ی اسم محیی که زنده کننده است ندا در می دهد، و آن حیات و زندگی عین استماع و شنیدن است.
پس در آن صوری که دمیده می شود و مردم می میرند، کلمه ی ممیت است و در آن صوری که دمیده می شود و مردم زنده می شوند کلمه محیی است که به دست اسرافیل صورت می گیرد. «هو الذی یحی و یمیت فإذا قضی'أمرا فإنما یقول له کن فیکون؛ اوست خدائی که زنده می کند و می میراند؛ پس زمانی که بخواهد امری را اجرا کند فقط می گوید به او: باش! پس او خواهد بود.» (غافر/ 68) اراده خدا بر احیای موجودات، احیای آن هاست؛ و اراده ی خدا بر اماته موجودات اماته آنهاست.
نکته: برخی از مفسرین اساسا صور را به معنای شیپور نگرفته اند بلکه احتمال داده اند صور جمع صورت باشد و گفته اند در قیامت اسرافیل در صورت ها می دمد نه در شیپور (کلمه صورت در عربی دو جمع مکسر دارد هم به صورت صور و هم به صورت صور).
به عبارت ساده تر همان طور که در آیات قرآن گفته شده است خداوند در رحم مادر جنین را صورت بندی می کند و بعد از صورت بندی در آن می دمند و آن صورت حیات می گیرد و زنده می شود و حرکت می کند؛ در زمان قیامت هم خداوند عزوجل در میان قبر، مردگان را صورت بندی می نماید و در آن صورت ها می دمد و آنان را زنده می کند؛ پس صور جمع صورت است نه به معنای شیپور.
یا اینکه می توان گفت: صورت هائی که در عالم برزخ متعلق به افرادی است که از دنیا رفته اند و آن افراد دارای صورت های برزخی هستند، در آن صورت ها دمیده می شود و آدم ها زنده می گردند. بنابراین احتمال، صور به معنای شیپور و اعلام و اعلان مرگ و زندگی نیست.
در ارزشیابی این مطلب باید گفت: این احتمال نمی تواند صحیح باشد. زیرا اولا مخالف ظواهر آیات قرآن بلکه صریح آیات است، چون در نفخه اول صورت هائی نیست که در آن بدمند زیرا صورت هایی که ایشان گفته اند مربوط به بعد از مرگ است ولی در نفخه اول فرض بر این است که همه می میرند و هنوز صورتی در کار نیست و این با گفته ایشان تنافی دارد. و ثانیا این احتمال منافات دارد با مفرد آوردن ضمیر در قول خدای تعالی "ثم نفخ فیه أخری"، چرا که در صورت صحت این احتمال باید گفته می شد: ثم نفخ فیها اخری یعنی در آن «صورت ها» دمیده می شود. و ثالثا این احتمال ایجاب می کند که نصوص صریحه ی صحیحه ی وارده از ائمه معصومین (ع) را که در آن صور به معنای شیپور است بدون جهت و بدون دلیل رد کنیم.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏19 صفحه 537

  2. عبدالله جوادی آملی- معاد در قرآن- جلد 4 صفحه 292

  3. سید محمدحسین حسینی طهرانی- معاد شناسی- جلد 4 صفحه 139- 140

  4. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏11 صفحه 521

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/112723