الهه ها در ایران باستان

میترا و وارونا از خدایان کهن هندوها

میترا و وارونا از خدایان کهن هندوها هستند و گاهى آنها را بزرگترین خدایان خوانده با اورانوس (Uranos) یونانیان برابر می دانند. میترا، خداوند آبها و دریاها نیز هست و یکى از صفات او اود- دام (Ud-dama) یعنى محاصره کننده است و همسر او وارونى (Varuni) الهه شراب است و در اساطیر گاهى با نامهاى چون سورا (Sura) یا ماد (Mada) نیز خوانده مى شود.

رابطه میترا و گاوکشى در تأویلات اساطیری
در تأویلات اساطیری، به ویژه با وجود مشابهاتى در اوستا و منابع پهلوى و آئین مهر بین میترا و گاوکشى رابطه اى مى توان دید. خدایان در صدد برآمدند گاو مقدس را که وهجرگا آفریده بود از بین ببرند و سرانجام همین کار را کردند. کشته شدن گاو مقدس و جارى شدن خون او بر روى زمین موجب رستاخیز طبیعت و به وجود آمدن انواع جانوران و گیاهان شد. بعدها در پرده هاى نقاشى در مهراب(مهرآب - دریا پنجرهاى که به طرف آفتاب باز مى شد و مؤمنان به طرف خورشید اهورامزدا را پرستش مى کردند (به معناى مکانى به طرف خورشید) همهٔ مهرابه ها با تغییراتى جزئی، قربانى کردن گاو را ترسیم کردند.
غار با سقف نیلگون و تزئین ستاره ای، کنایه از آسمان و کل جهان بود و به همین جهت محل ورود و حواشى غار را با گل و گیاه تزئین می کردند و جریان آبى را به داخل مهرابه جهت شستشو برمی گرداندند. همین امر باعث شد که در فصل بهار قربانى گاو انجام شود و چنین تفسیر گردید که اگر خون گاو بر روى مزارع و دشتها و بیشه زارها بریزد، طراوت و فراوانى در طبیعت از سر گرفته مى شود. دم گام داراى نقش موثرى است، زیرا خوشه هاى گندم از آن تولید مى شود.
پس از رستاخیز بهار و گذر تابستان و پائیز، ناگهان زمستان همه چیز را تباه مى کرد، سبزى و طراوت و شادابى و زندگى طبیعت خاموش و راکد مى ماند، اما با طلیعهٔ بهار، قتل گاو منجر به آفرینش دوبارهٔ زندگى بر روى زمین مى شد. در بابل، سومر، چین، ژاپن، سوریه، روم، یونان، مصر، هند و جاهائى دیگر این روایت و همانند آن موجود بود. و به تدریج کشتن گوسفند و بز و خروس باب شد. به موجب بندهش و برخى دیگر از منابع پهلوى چون زمینه خرد، جاماسپنامه و دینکرد، اهریمن به نخستین آفریدهٔ اهورامزدا در نبرد میان خیر و شر دست یافت و گاو کشته شد، آنگاه از خون و پیکر آن انواع گیاهان و جانوران در پهنهٔ زمین به وجود آمد و آنگاه که اهریمن در صدد برآمد که نطفهٔ گاو را از بین ببرد، نطفه به کرهٔ ماه انتقال یافت، به همین سبب رویش گیاه و ازدیاد نسل جانوران با ماه پیوند یافت.
این روایات از ایران به اروپا رفت و رازها و ابهامات تازه اى بر آن افزوده گشته گاوکشى و گوسفندکشى در آنجا رونق گرفت. میثر یا مهر نیز در اوایل بهار زندگى جدیدى به خود می گیرد. کشته شدن گاو به دست او منجر به تجدید حیات در طبیعت مى شود و سپس در آغاز زمستان ناگهان ناپدید شده سوار بر ارابه خود به آسمان بالا می رود. موردى که جاى بسى شگفتى است، زایش میترا است، چون وى از پاره سنگى زاده مى شود. لیکن لوحى یافت شده که میترا را در حال زایش از یک درخت نشان می دهد. او ابتدا در شکم درخت جاى دارد اما بعد شاخه اى شکفته میترا مانند گلى از آن تولد می شود.

کیش میترایی و آئین مسیحیت

افسانه هاى آتتیس (Attis) و آدونیس (Adonis) و ازیریس (Osiris) شباهت تامى با اسطورهٔ میترا دارند. غسل تعمید مسیحیان، ظرف آب متبرک در کلیسا، سقاخانه ها و حوضچه هائى که در مدخل مساجد و تکیه ها برپا می کردند همه از یادگارهاى کیش میترا است، زیرا که در مهر یشت به روشنى از غسل و شستشو در آئین میترا یاد شده است. آئین مسیحیت از کیش میترا متولد شد. همانطورى که در مهرابه ها چشمه آب جارى بود، مسیحیان نیز روى بدنهٔ تابوتهاى آنها صحنهٔ جارى شدن آب از چشمه به وسیلهٔ موسى کلیم را حک مى کردند. (در سفر خروج باب هفده آیه هاى ۷-۳ چنین آمده که یهودیان پس از خروج از مصر دچار بى آبى شده و با موسى معارضه کردند. موسى به خدا متوسل شد که این قوم مرا سنگسار خواهند کرد، اندیشه اى بساز. خدا گفت عصایت را به صخرهٔ هوریب (Horib) بزن تا آب روان شود و موسى چنین کرد. بعد قدیسان ادیان رواتى در معجزهٔ بیرون آوردن آب از زمین یا سنگ ساختند و این کار از معجزات به شمار آمد.)
در نقشها و تابلوهائى که یافت شده، مرشد مهری، یا مغان میترا، در حال تعمید مؤمنان مشاهده می شود. علت اصلى اهمیت فوق العاده اى که براى شستشو در رم قایل می شدند همین اعتقاد به میترا بود. ماهى نیز یکى از نشانه هاى مسیحى بود که در قرون ابتدائى براى شناسائى همچون رمزى از آن بهره می جستند. این نیز چون غسل تعمید، نشان و رسمى بوده از کیش میترا. در یکى از مهرابه هاى اروپا، برابر پاى میترا یک ماهى نقش شده و این رمز و نشان مسیحیت، نشانه اى است از کیش میترا. بسیارى از رموز و اسرار میترا بر خلاف آنچه مشهور شده، اصل و بنیان ایرانى خود را حفظ کرده است. آنچه امروزه به نام غسل تعمید میان مسیحیان متداول است مانند بسیارى از مراسم و آداب دیگر، از آریاها اقتباس شده است.
ناگفته نماند که این عمل در زمان اقتباس در میان اقوام آریا بسیار کهنه و زمان گرفته بود. در هند، تبت، روم، یونان و مصر نیز که بعدها غسل تعمید رایج شد، این آئین را از ایرانی ها گرفته بودند. در تبت، چون چند سالى از تولد کودک مى گذشت، طى مراسمى در معبد و در برابر آتش به غسل تعمید او اقدام مى شد. به نام نامى خورشید کودک را در حالی که سرودهاى مقدس مى خواندند سه بار زیر آب فرو برده بر او اسمى می نهادند و علامت صلیب را بر سینهٔ تعمید یافتگان نقش مى کردند. نکتهٔ مشترک آن بود که در این مراسم به نام خورشید، به خداى خورشید متوسل مى شدند.
غسل تعمید فقط در ایام کودکى انجام نمی شد، بلکه در سنین بلوغ نیز جوانان را غسل تعمید مى دادند تا از گناهان و آلودگی ها برى شوند و این غسل حکم آن را داشت که تولید مجدد یافته باشند. میان زرتشتی هاى قدیم و ایرانیان پیش از اشوزرتشت نیز غسل تعمید کودکان در مهرابه ها و آتشکده ها مرسوم بود. در مهرابه ها برابر آتش، به نام خداى خورشید، کودکان توسط مغان در آب فرو برده شده پس از آن نامگذارى می گردیدند. اساس تثلیث مسیحیت نیز مبتنى است بر تثلیثهائى که از هندوان و ایرانیان گرفته شده است.

تثلیث میترائى

تثلیث میترائى عبارت است از: میترا و کوتس (Kotes) و کوتوپاتس (Kotopates). کوتوس و کوتوپاتس که به اسم کوت (Kot) و کوتوپات (Kotopat0 نامیده مى شوند نقش دو جوانى که هنگام تولد میترا از صخره در آنجا حضور دارند. مهرپرستان این دو جوان را دو شبان مى دانند. در بیشتر نقش هائى که از میترا یافت شده این دو شبان حضور دارند که یکى از آنها در طرف راست میترا و دیگرى طرف چپ او است و هر کدام مشعلى در دست دارند. مشعل کوت به سوى آسمان افراشته شده و کنایه از طلوع آفتاب است و مشعل کوتوپات به سوى زمین سرازیر است که کنایه از غروب آفتاب می باشد و خود میترا در میان خورشید به هنگامى که میان آسمان مى درخشد. در متون اوستائى و منابع پهلوی، میترا ایزدى است که در رویداد قیامت و مسأله سنجش اعمال در روز واپسین و داورى در کار ارواح دخالت دارد. چنانکه در مهر یشت وى داور ارواح مردگان خوانده شده است.
در اوستا، میترا و خورشید به هم بسیار نزدیک هستند. وظیفهٔ میترا پس از قربانى کردن گاو در روى زمین تمام شده آمادهٔ معراج و بالا رفتن به آسمان مى شود. اما پیش از آنکه به معراج برود مجلسى براى شام ترتیب می دهد که شام آخر نامیده شده و در واقع به شکرانهٔ پیروزى میترا و تودیع او با یاران انجام گرفته است. مسیحیان به طور کلى همهٔ مراسم و آداب میترائیسم را به خود منتسب ساختند. مراسم عشاء ربانى و شام مقدس، که در آن عیسى مسیح با حواریون خود شام خورد و پس از آن به صلیب کشیده شد و به آسمان صعود فرمود، همه و همه از مراسم میترائیسم گرفته شده است.

هفت مقام روحانى

هفت مقام روحانى به ترتیب عبارتند از: نخست مقام کلاغ (Corax) که آن را پیک نیز مى گویند، دوم مقام کریفیوس (Cryfios) یا کریپتوس (Cryptus) که به معناى پنهان و پوشیده است، سوم مقام سرباز (Miles)، چهارم مقام شیر (Leo) پنجم مقام پارسى (Persis-Perses)، ششم مقام خورشید (Heloodromus)، هفتم مقام پدر (Pater) یا پدر پدران (Pater - Patrum). چون پیروان میترا از زبان یونانى هم استفاده مى کردند در نامگذارى این هفت مقام نیز زبان یونانى را به کار گرفته اند. میترا پس از کشتن گاو و ضیافت مقدس، با گردونهٔ آفتاب به آسمان صعود کرد که به زعم آریائیان هنگام رستاخیز به عنوان یک ناجى یا سوشیانت به زمین باز خواهد گشت.
در کیش مانى نیز میترا نجات بخش جهان در رستاخیز پیش از اشتعال جهان معرفى شده است. میترا در آسمان هادى ارواح مؤمنان است. ارواح بایستى از هفت سپهر بگذرند تا سرانجام در فلک هشتم منزه و پاک به وسیلهٔ اهورامزدا وارد نور محض شوند. براى مؤمنان رسیدن به مقام والا مستلزم آن بود تا هفت دورهٔ تصفیه و تزکیه را بگذرانند. کسانی که از مرحلهٔ ششم گذشته به مقام هفتم مى رسیدند بسیار اندک بودند، ولى اینان بودند که به وسیلهٔ خود اهورامزدا و میترا در فروغ جاودانى و آخرین پایهٔ آسمانى جاى می گرفتند.
مقام اول، مقام خدمتکاران مهرابه بوده است. کسانى که می خواستند در زمرهٔ پیروان درآیند، زیر نظر پدر مقدس به جرگهٔ مؤمنان پذیرفته می شدند.
مقام دوم، کریفیوس بود که برخى از پژوهندگان آن را مقام کرکس معرفى کرده اند. باید این مقام را مقام پوشیدگان دانست. در تصوف و عرفان اسلامى ایران، این مرحله یکى از درجات سلوک است که به اتحاد خالق و مخلوق اسلامى ایران، این مرحله یکى از زنان را در آئین راهى نیست.
سومین مقام، منصب سرباز است. در متن اوستائى مهر یشت، میترا خداى شکست ناپذیر جنگ است و سربازان و جنگاوران در آوردگاه از او یارى مى جویند و میترا نیز به سرعت به یارى آنها مى شتابد. جنگاوران مهر آئین، همواره پیروزى را از آن خود مى دانستند. در بندهاى اولیه مهر یشت مى توان به مقام سرباز و روابط او با میترا و چگونگى حمایت میترا از وى پى برد. علامت و نشان سرباز، کوله پشتى و کلاه خود و نیزه است. سربازان میترا در دو جبهه مشغول جنگ بودند. اول جنگهاى معمولى بود که براى نگهدارى کشور و گسترش آن صورت مىگرفت. آنچه مهمتر بود جنگ و ستیز با نیروهاى شر و اهریمنى بود.
چهارمین مقام، منصب شیر بود. در پرده هاى نقاشى و سنگ برجسته هاى منقوش، نقش شیر فراوان است و همین عمل سبب شد که بعد از اسلام، به ویژه در زمان سلجوقیان، علامت شیر و خورشید بر پرچمها نقش بست، در این پرده ها کسانى که به مقام چهارم رسیده اند گاه در حال خدمتگزارى و گاه در حال اهداى هدایا به حضور میترا نشان داده شده اند. این طبقه نیز ناگزیر از گذراندن آزمایش هائى بودند که البته دیگر تحمل ریاضات و شکنجه هاى بدنى نبود، بلکه باید به ورزیدگى هاى روانی، شایستگى اخلاقی، وحدت ذهنى و خلاصه فهم اسرار دست مى یافتند. روایات رمزى میترائی، حاکى از آن است که در واپسین روز از عمر جهان، آتش سوزى بزرگى رخ خواهد داد. در این آتش سوزى ناپاکان خواهند سوخت و پاکان مثل اینکه در چشمهاى شستشو می کنند، آسایش خواهند داشت.
پنجمین مقام، مقام پارسى بوده است که گذشته از وجوه رمزی، کنایهاى است که با طبیعت و روئیدن گیاهان پیوند دارد و میان پیروان کیش میترا، نشان آزادى و آزادگى بوده است.
ششمین مقام، منصب خورشید است، سل خداى خورشید در میان رومیان و هلیوس خداى خورشید در اساطیر یونان باستان است.
مقام هفتم، والاترین و عالی ترین مرحلهٔ تشرف براى یک سالک میترائى بوده، این مقام را مقام پتر یا پدر و پدرپدران مى نامیدند. پدران در حقیقت عالى ترین مناصب را در آئین میترائى داشتند و همین لقب را عیسویان از مراسم میترائى اقتباس کردند و به خود نسبت دادند. هفت منصب روحانى و هفت مقام براى تکمیل و ارتقاء مدارج در میان فرقهٔ باطنیه یا اسماعیلیان تقلیدى از همین بنیان میترائى بود. میان صوفیه نیز هفت وادى سلوک بر اساس همین هفت مرحلهٔ میترائى بنا شد.


منابع :

  1. ابراهیم پورداوود- اوستا- یشتها- صفحه ۴۰۱

  2. هاشم رضی- آئین مهر میترائیسم- صفحه ۸۰

  3. امیرحسین خنجی- پیدایش ایران

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/113451