نقش تقویم در اسطوره شناسی و دین شناسی آمریکا

در آمریکاى میانى در دوره پیش از ورود اسپانیایى ها، تقویم هم در اسطوره شناسى و هم در زندگى روزمره اقوام ساکن در آن جا نقش عمده اى ایفا مى کرد. «این اقوام تقویم را ابداع ایزدان زوج «اشوموکو Oxomoco» و «سیپاکتونال Cipactonal» مى دانستند. همچنین آنها دو نوع تقویم داشتند: یکى، تقویم خورشیدى که 365 روز داشت و داراى 18 ماه بیست روزه به اضافه پنج روز بود. این پنج روز را نحس و بدیمن مى دانستند. دیگرى، «تونالاماتل Tonalamatl» (کتابهاى مقدرات یا تقویم آیینى و مقدس)، که 260 روز داشت و از بیست ماه تشکیل مى شد. هر ماه یا به قولى هر هفته 13 روز داشت. آنها همچنین سال ناهید را داشتند که 584 روز بود. هر دوره، ماه، سال، روز، هفته و حتى ساعت هاى روز و شب ایزدان خاص خود را داشت و معمولا آغاز هر ماه جشن گرفته مى شد».

تقویم چرخان
مایاها با ترکیب دو تقویم خورشیدى که 365 روز داشت و «حاب haab» نامیده مى شد و تقویم مقدس که 260 روز داشت، به «دوره اى پنجاه و دوساله مى رسیدند که آن را تقویم «چرخان» یا مدور مى نامیدند و هر پنجاه و دو سال یک بارتکرار مى گشت. «مورلى Morely» براى نشان دادن این سیستم دو چرخ دندانه دار انتخاب کرده که یکى نشان دهنده سال خورشیدى است و سیصد و شصت و پنج دندانه دارد و دیگرى نشان دهنده سال مقدس است و داراى دویست و شصت دندانه مى باشد. همچنین این قوم متوجه شده بود که بین سال 365 روزه و گردش خورشید در یک سال تفاوتى وجود دارد و تقویم آنها دقیق تر از تقویمى بود که همان موقع در اروپا مورد استفاده قرار مى گرفت؛ یعنى کاملا دقیق تر از تقویم «یولیانى» و حتى دقیق تر از تقویم «گرگورى» بود که پس از آن مورد استفاده قرار گرفت. زیرا تقویم یولیانى 2500/365 روز و گرگورى 2425/365روز داشت، در حالى که تقویم مایا 2422/365 روز داشت». تقویم 260 روزه یکى از مهمترین دوره هاى زمانى بود که از بیست «نام ـ روز» متوالى و اعداد یک تا سیزده تشکیل مى شد؛ به عنوان مثال یک روز معین مانند «1تمساح» شامل دوبخش بود: عدد یک و «نام - روز» تمساح. به همین ترتیب 260 ترکیب مختلف از نام -روزها و اعداد وجود داشت و هیچ یک از نام ها در طول این دور 260 روزه تکرار نمى شد. در آمریکاى میانى باستان، افراد، خدایان و حتى دوره هاى جهانى غالبا با این دور تقویمى نامیده مى شد. از این رو فرمانرواى افسانه اى «تولان Tolan» موسوم به «توپیلتسین کتسال کواتل Topiltzin Quetzalcoatl» نیز «نى» یا به زبان آزتک «ناواتل سه آکاتل Nahuatl Ce Acatl» نامیده مى شد. همچنین اسامى بسیارى از خدایانى که در حماسه آفرینش مایاها موسوم به «پوپولووه Popol vuh» ازآنها سخن رفته، از تقویم260 روزه اخذ شده است.

تقویم تولا
علاوه بر تقویم هاى یاد شده، مایاها و همسایگان آنها در جنوب شرقى آمریکاى میانى، از یک نظام تقویمى دیگر نیز استفاده مى کردند. این نظام که به «دور بلند» معروف است، نوعى نظام بیست تایى است که بر شمارش ثابت روزها از یک رویداد اسطوره اى در سال 3114 ق. م استوار است. گرچه این نظام در قرن اول ق. م در میان اقوام دیگرى غیر از مایاها رایج بود، اما در دوران کلاسیک (300 ـ900 ب. م) مایا به عالى ترین سطح پیچیدگى و رواج رسید. صورت خلاصه شده اى از «دور بلند» حتى تا دوران استعمار نیز در میان قبایل سرزمین هاى سفلاى مایاى شمالى که به زبان یوکاتانى صحبت مى کردند، متداول بود. کارکرد تقویم در اندیشه مردمان آمریکاى میانى، تعریف فضا و زمان و ساماندهى این دو بود. هر یک از بیست «نام - روز» تقویم 260 روزه، معطوف به جهتى خاص بود که به صورتى پیوسته و خلاف جهت عقربه هاى ساعت، از شرق به سمت شمال، غرب، و نهایتا جنوب حرکت مى کرد. به همین ترتیب، سال 365 روزه نیز خلاف جهت حرکت عقربه هاى ساعت، به صورت پیوسته و سال به سال حرکت مى کرد». خداى مکزیکى مهم آتش وزمان «شیوتکوتکى Xiutecutli» در هیئت یک جنگجو در مرکز صحنه ایستاده است و چهار جریان خون او را حمایت مى کنند. به نظرمى رسد که منشاء این جریان هاى خون در نزدیکى چهار پرنده اى باشد که در گوشه هاى کنارى صفحه دیده مى شوند این جریان ها از دست، پا، تنه، و سر جدا شده «تسکاتلیپوکا Tezcatlipoca» یکى ازبزرگ ترین خدایان مکزیک مرکزى سرچشمه مى گیرند. گرچه از این قطعه اسطوره اى دقیق در منابع دیگر نشانى نیست، اما شیوتکوتلى در حکم آفرینش تقویم و چهار جهت است؛ یعنى تعریف زمان و مکان.

الگوى زمان ومکان در امریکاى مرکزى
خدایان، نام ـ روزها و پرندگان روبه چهارجهت دارند، وشیوتکوتلى در مرکز ایستاده است. در این جا ذکر این نکته ضرورى است که نظام هاى تقویمى آمریکاى میانى، صرفا براى مشخص کردن هفته هاى سیزده روزه، ماه هاى بیست روزه، سال هاى مبهم و سایر دوره هاى مربوط به واقعیات روزمره به کار گرفته نمى شد. از کارکردهاى دیگر این تقویم ها، متمایز کردن فواصلى بود که آکنده از قدرت هاى مقدس و غالبا خطرناک بود. مردم آمریکاى میانى به دقت آسمان را رصد مى کردند و از تقویم براى پیش بینى خسوف و کسوف، دورهاى سیاره زهره، حرکات آشکار منظومه ها و سایر رویدادهاى آسمان بهره مى گرفتند. از دیدگاه آنها، این رویدادها، حرکات مکانیکى و ذاتى این اجرام آسمانى نبود، بلکه فعالیت هاى خدایان و تکرار خلاصه رویدادهاى اسطوره اى از آغاز آفرینش به بعد بود. در میان مایاهاى یوکاتان در دوره پساکلاسیک ( 1250 ـ 900 م ) پایان سال مبهم 365 روزه، زمانى بسیار خطرناک بود و به نوشته یکى از صاحب منصبان استعمارى به نام «کانتاره دوژیت بلاشه» معادل با ویرانى و آفرینش دوباره جهان بود. از این رو بیشتر خیالات و تصوراتى که در آیین هاى سال نو یوکاتان وجود داشت، در اسطوره آفرینش مایا نیز ظاهر مى شود».

کارد قربانى در عقاید آزتک ها
مراسم قربانى شخصا توسط کاهن اعظم صورت مى گرفت. قربانى معمولا مردى سالم، قوى و نیرومند انتخاب مى شد. کاهن اعظم و زیر دستانش ابتدا اورادى را زمزمه کرده و سپس به وسیله دسته هم سرایان سرود قربانى خوانده مى شد. آن گاه کاهن اعظم با کاردى سنگى به وضع دردناک و فجیعى سر قربانى را مى برید. آن گاه بلافاصله با کاردى دیگر که به شکل مثلث بلندى از ورقه سنگى بود به سینه مرد نیمه جان با یک ضربت فرو مى کرد. غریو شادى و هلهله از جمعیت بر مى خاست. سپس کاهن اعظم با سایش دو تکه چوب ویژه، آتشى افروخته و یک تکه از آن چوب مشتعل را به شکاف سینه قربانى فرو کرده و پیشاپیش جمعیت که در حال حرکت بودند، قربانى را به معبد خاص مى بردند تا تقدیم خدایان شود. بنابراین در طى این مراسم آتش مقدسى که پس از پنجاه و دو سال براى مدت کمى خاموش شده بود، دوباره در آتشدان ها افروخته مى شد و این نشان زندگى دوباره محسوب مى گشت». قربانى کردن به عقیده آزتک ها به مفهوم همکارى ضرورى انسان و ایزدان بود. قربانیان در واقع پیکى بودند که آرمان هاى این قوم را به پیشگاه آفتاب مى بردند و این کار از روى سنگدلى و بد طینتى نبود. ایشان طى مراسم و مناسکى خاص همراه با جشن هاى مختلف براى ایزدان خود قربانى مى دادند، و شیوه قربانى کردن انسان بستگى به ایزدى داشت که این عمل به افتخار وى صورت مى گرفت.
دکتر کاسو در کتاب «مردمان آفتاب» درباره چگونگى قربانى کردن براى تسکاتلیپوکا (ایزد آفریننده) چنین روایت کرده است: «اسیرى را به عنوان مظهر ایزد بر مى گزیدند؛ کاهنان به وى آداب و رسوم دربارى و نواختن نى لبک را مى آموختند؛ خدمتکاران به خدمت وى گمارده مى شدند؛ او جامه خدایان را مى پوشید؛ از چپق زرین تنباکو دود مى کرد و همچون اشراف دسته گلى به دست مى گرفت و به گردش مى پرداخت و همه در برابر وى کرنش مى کردند؛ بیست روز قبل از مراسم جشن، لباس سرداران و جنگجویان دلیر را بر تنش مى پوشاندند؛ چهار دوشیزه که مظهر همسران ایزد تقدیر بودند به عقد ازدواج وى در مى آمدند؛ روز جشن به افتخارش رقص و میهمانى برپا مى شد و همه مدح وى را مى گفتند؛ همراه با همسرانش در یکى از زورق هاى سلطنتى به معبد کوچکى که در کرانه دریاچه اى بود مى رفت و در آن جا همسرانش وى را ترک مى کردند؛ او با نى لبک ها از پلکان معبد بالا مى رفت و سر هر پله اى یکى از نى لبک ها را که نشانه بزرگى گذشته اش بود مى شکست؛ در بالا، کاهنان جامه از بدنش بیرون مى آوردند؛ وى را بر قربانگاه مى خواباندند و قلب طپنده اش را بیرون مى کشیدند. «ساآگون» و قایع نگار فرانسیسى در تفسیر این مطلب مى نویسد که: «آنهایى که در زندگى از مکنت و خوشى بهره مندند باید در بینوایى و رنج آن را به پایان رسانند». نوع دیگر قربانى این بود که وى را در بلندى به چوبى مى بستند و آن قدر تیر به سویش رها مى کردند تا به هلاکت مى رسید؛ زیرا معتقد بودند که خون قربانیان موجب بارورى زمین و پیدایش آب مى شود. این نوع قربانى معمولا براى «شیپه توتک» (ایزد بهار) انجام مى گرفت. سر بریدن و به آتش افکندن نیز نوع دیگرى از قربانى کردن بود. اما کسانى را که در جنگ از خود شجاعت به خرج داده بودند به شیوه پهلوانى قربانى مى کردند. اسیر را مى بستند و وى براى دفاع به جاى سلاح، شمشیر چوبى که گلوله هایى از پر به آن بود در دست مى گرفت، گلوله ها نشانه این بود که اسیر قربانى خواهد شد؛ چهار گرز از چوب کاج نیز به وى مى دادند و وى مى بایست با چهار سلحشور به ترتیب مبارزه کند، اگر پیروز مى شد، پنجمى پاى به میدان مى گذاشت که با دست چپ مبارزه مى کرد. با این حال گفته شده است که دلاورى توانست بر حریفان پیروز شود و مورد عفو قرار گیرد. وى سرکرده سپاهى شد، اما پس از پایان جنگ ترجیح داد که قربانى شود. اسرا نیز خود را برگزیدگان آفتاب مى دانستند.


منابع :

  1. مهران کندرى- دین و اسطوره در آمریکاى وسطا- صفحه 206 ،صفحه 212ـ208، صفحه 125ـ118، صفحه 197ـ191، صفحه 291 ـ280

  2. ترجمه عباس مخبر- اسطوره هاى آزتکى و مایایى- صفحه 19ـ17

  3. هاشم رضى- تاریخ ادیان- صفحه 650 ـ 649

  4. سید حسن حسینی- آفرینش در اساطیر آمریکا- نشر ادیان- تاریخ نشر 1383

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/113690