عدم توانایی آیین هندو در برآوردن نیازهای انسان

نام قدیم آیین هندو، برهمایى، برگرفته از برهما، نام خداى هندوان بود؛ و هندوئیسم شکل تکامل یافته ى آنیمیسم است. به همین دلیل بنیان گذار آن شناخته شده نیست آیین باستانى بسیارى از اقوام گذشته جان پرستى یا آنیمیسم بوده است. بر اساس این آیین همه ى مظاهر طبیعت روح دارند و براى بهره بردارى از آنها باید به نیایش و سپاس و ستایش آنها پرداخت. بنابراین دین هندو نیز اینگونه است. این آیین گونه اى فرهنگ، آداب و سنن اجتماعى است که با تهذیب نفس و ریاضت همراه است؛ گرچه به نظر برخى از دانشمندان هم هندوئیسم بیش از آن که مجموعه اى از عقاید باشد، یک اسلوب و روش زیست است و تاریخ گواه بر چیرگى این نحوه ى سلوک بر فرایض و سنن هندو است.

نیازهاى انسان و دین هندو
1. انسان موجودى مرکب از دو حیثیت طبیعى و فراطبیعى است. حیثیت طبیعى انسان امرى مادى و زمانمند است، برخلاف حیثیت فراطبیعى که خارج از محدوده ى زمان و مکان است و از آن به روح الهى یاد مى شود و شناخت حقیقت انسان به شناخت روح الهى اوست. لیکن تنها مبدأیى که انسان را به درستى مى شناسد و مى شناساند، خالق اوست چنان که تأمین نیازهاى او را نیز به عهده دارد. این در حالى است که در آیین هندو با توجه به کثرت و تعدد خدایان و انسان نما بودن آنها و شک و حیرت خدایان هندى در ارائه ى پاداش به ستایشگران، ساحت نیازهاى انسان مجهول است.

2. انسان در بعد اندیشه، بسیارى از معارف و حقایق علمى را نمى داند و در بعد عمل نیز فاقد بسیارى از فضایل اخلاقى و عملى است و دین همان حقیقتى است که حقایق علمى و فضایل اخلاقى را براى تحصیل کمال اختیارى در دسترس او قرار مى دهد؛ از این رو خداى سبحان راهنمایانى را براى تعلیم معارف و حقایق علمى مورد نیاز انسان و تکمیل جهت نفسانى اش به سوى او مبعوث، و انسان با پذیرش اختیارى آن فضایل و معارف به سوى کمال حرکت مى کند. بنابراین، انسان چون با انبوهى از نقص ها همراه است و خودش توان برطرف نمودن آنها را ندارد، باید براى تکمیل این نقص به معلم غیبى که به نقص و نیاز انسان آگاهى دارد، ایمان و اعتقاد داشته باشد و بداند که آن معلم غیبى نیاز او را به علم و معرفت تأمین و نقایص اخلاقى و عملى او را تکمیل مى کند؛ آیین هندو چون به ساحت هاى نیاز انسان علم ندارد، با انکار بعثت انبیا و با رویکرد عقل مدارانه محال است که بتواند تمام ملاکات سعادت را، بیان کند.

3. یکى از روابط انسان ها، ارتباط با دیگران است و در این ارتباط رعایت حقوق انسانى و اجراى عدالت از مؤلفه هاى بسیار جدى است؛ در حالى که در آیین هندو نظام طبقاتى شدیدى حاکم است که مدت 2500 سال سایه ى سهمگین خود را بر هندوستان افکنده و به نام طبقات اجتماعى کاست معروف است. این طبقات عبارت اند از: برهمنان (روحانیون)، کشاتریاها (شاهان، شاه زادگان و جنگاوران)، ویشیاها (بازرگانان و دهقانان) و طبقه ى شودراها (کارگران)؛ که معاشرت افراد یک طبقه با طبقات دیگر شرعا و عرفا ممنوع است. و همین نظام طبقاتى منجر به تعطیلى فرصت ها و محروم شدن بیشتر مردم از حقوق خودشان است.

4. یکى دیگر از روابط انسان در نظام هستى ارتباط او با خویشتن است و این ارتباط بر اساس شناخت جایگاه واقعى خویش تنظیم مى شود. او باید بداند که از سویى خلیفه ى خدا در زمین و داراى ظرفیت علمى گسترده و امانت دار خدا و برخوردار از فطرت خداآشناست و روى خود را با گرایش تمام به سوى او متوجه مى کند؛ اما در آیین هندو چنین تعریف و ارتباطى از انسان با خویشتن نشده و براى دست یابى انسان به حقیقت، ریاضت هاى طاقت فرسایى در نظر گرفته شده است. حال آن که سلوک در آن مشاهده ى حقیقت نیست، بلکه تسخیر قواى طبیعى است که اختصاص به هندوان ندارد.

5. در رویکردهاى دین مدارانه انسان بیهوده آفریده نشده است، بلکه مقدمه و مزرعه بودن دنیا براى آخرت از اندیشه هاى دینى است و هر کسى حاصل عمل خود را در آخرت مى بیند و بیش از یک حیات و مرگ به سراغ انسان نخواهد آمد؛ لیکن در دیدگاه هندو و بر اساس قانون کار ما (کردار)، آدمى نتیجه ى اعمال خود را در دوره هاى بازگشت مجدد خود در این جهان مى بیند. نیکوکاران در مرحله ى بعدى زندگى مرفه و خوشى دارند و بدکاران، در بازگشت، بینوا و بدبخت خواهند بود که چه بسا به شکل حیوان درآیند و همواره آدمى در گردونه ى تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پررنج گرفتار است. در حالى که دین باید راه هاى سعادت بشر را فراروى وى بگذارد نه این که او را در فرایند زمان دچار سازد و به جبر او را از اختیار سعادت باز دارد.

خلاصه ى سخن این که، توجه و دقت در مقام و جایگاه انسان در نظام هستى و ابعاد وجودى او، روشن مى سازد که انسان موجودى جاودانه و ابدى است و افزون بر حیثیت طبیعى و عقلانى، حیثیت فراطبیعى و احساسى نیز دارد و دین باید به همه ى امور یادشده توجه و نیازهاى انسان را تأمین و روابط او را تنظیم کند؛ بنابراین آیین هندو برنامه اى ارائه نمى دهد که سعادتمندى انسان و زندگى او را تنظیم کند و جنبه هاى فردى و اجتماعى و شرایط زیست انسان را در لفافه هاى تقلیدها و اسطوره ها پنهان داشته است.


منابع :

  1. حسین توفیقى- آشنایى با ادیان بزرگ- صفحه 21-32 و 36

  2. عبدالله جوادى آملى- انتظار بشر از دین- صفحه 61-64

  3. ویل دورانت- تاریخ تمدن- ج 1 صفحه 468

  4. احمد شبلى- مقارنه الادیان- مصر: مکتبه النهضته المصریه 1973م- چاپ سوم- صفحه 103-104 و 40-42

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/113891