سیر تاریخی مطالعه ادیان جدید در مسیحیت (مشکلات)

اهمیت مطالعه ادیان جدید

اهمیت ویژه مطالعه ادیان جدید این است که ما را به یک اجماع نظر عمومی مبنی بر این که ادیان جدید ادیانی معتبر و حقیقی هستند رسانده است. تعداد اندکی ممکن است ادیانی بد باشند که هدایت آنها به دست انسان هایی شریر است، اما همه آنها دین هستند. این ادیان موضوعاتی جالب توجهند که مطالعه آنها ما را به برخی از واقعیت های مهم جامعه، به صورت کلی، رهنمون می شود. به هر حال، همه بر این نکته اتفاق نظر دارند که پدیده ای که در لباس ادیان جدید آشکار شده، نوعی نسخه برداری و وام گیری از ادیان قدیمی تر و از فرهنگ عمومی می باشد. اگر ادیان جدید در پرتو جنبش های تجدید هیات افریقایی، فرقه های رهبانی بودایی یا مسیحی، گروه های تبشیری مسیحی در جهان سوم و خاستگاه هایی از ادیان غالب جدید مشاهده شود، این امر به روشنی حاکی از استمرار همان مشاهدات در غالب ادیان جدید به طور خاص و پدیده دینی به طور عام است.
هم چنین مطالعه در ادیان جدید با همان روش هایی صورت می گیرد که در مطالعات دیگر ادیان مفید می باشد. اگر به ادیان جدید به عنوان ادیان حقیقی و معتبر نگاه شود، به طور ضمنی تصدیق خواهیم شد که اینها نیز مانند ادیان قدیمی از انسان ها تشکیل شده اند و هم گروه ها و هم اعضای آنها از کمال به دورند. در ادیان جدید نیز مانند ادیان قدیم هیچ سطح و نوعی از رفتار قابل سرزنش و محکوم وجود ندارد. برخی از این گروه ها (چه قدیمی و چه جدید) به فعالیت غیر قانونی و خلاف متهم شده اند و در تعداد اندکی از این گروه ها رهبر و یا اعضای آنها در دادگاه به اتهام اعمال غیر قانونی و خلاف محاکمه و محکوم شده اند. حق این است که با مشاهده چنین اعمالی آنها را محکوم کرد. البته دسته کوچکی از ادیان جدید به انجام چنین اعمالی متهم شده اند و از میان این دسته کوچک اتهام تعداد بسیار اندکی در دادگاه ثابت شده است. هم چنین مطرح شدن برخی از این نوع پرونده ها دلیل قانع کننده ای برای محکومیت یا حتی سوء ظن نسبت به اکثریت بیشتر این گروه ها نیست.

مشکلات مطالعه ادیان جدید

مشکل واقعی در مطالعات ادیان جدید اساسا همان نقطه شروع «منفی» است؛ به عبارت دیگر، مجموعه ای از ادیان جدید که به مطالعه آنها پرداخته می شود، به آنچه «نیستند» تعریف شده اند تا آنچه «هستند». تمام این ادیان گروه هایی دینیند که به طور کامل مستقل از فرهنگ حاکم عمل می کنند؛ از این رو همیشه درباره کل این مجموعه چیز معناداری برای گفتن وجود ندارد. تقریبا هر آنچه با سرشتی «مثبت» درباره چیستی آنها بیان می شود، نادرست است. به این معنی که یک گروه را با ویژگی هایی مانند (رهبر فرهمند، اعمال مذهبی مشترک، جمعیت شناسی مشترک و غیره) یک دین جدید نمی خوانند، بلکه آن را بر اساس ویژگی های نداشته، دین جدید می خوانند.
ابتدا آن را به خارج از وفاق فرهنگی «هنجار» تعریف می کنند. با این تعریف منفی، این گروه یک دین جدید و در نتیجه موضوعی برای مطالعه محسوب می گردد، اما هر یک از این ادیان جدید در مقایسه با دیگری با آن وفاق فرهنگی حاکم به گونه ای متفاوت، اختلاف دارند و از این رو بسیار متفاوت به نظر می رسند. حال تصور نمایید چگونه می توان به خصوصیات و ویژگی های مشترک میان گروه هایی مانند عهد الهه، گروه شفابخش رئیکی و کلیسای اتحاد رسید! ادیان جدید مانند ادیان قدیم ممکن است تصدیق کننده فرهنگ یا رد کننده فرهنگ باشند. ادیان جدید بسیار متفاوتند؛ از ادیان بسیار سلسله مراتبی و ریاست مدار تا ادیان کاملا هرج و مرج طلب. برخی از آنها زنان را دون پایه می دانند، در حالی که برخی دیگر بر سر افزایش حقوق زنان با یکدیگر رقابت می کنند. برخی از جنبش های دینی جدید جهت گیری خانوادگی دارند برخی دیگر در هر گامی خانواده را از بیخ و بن تخریب می کنند.
برخی گروه ها بر اعمال معنوی و روحانی تاکید دارند و برخی دیگر هرگونه نیازی را به چنین اعمالی رد می کنند. برخی دل مشغول خط مشی اجتماعی هستند، ولی برخی دیگر در قبال کسانی که بیرون از گروه هستند و نیز در قبال ساختارهای جامعه غیر دینی و عرفی بی تفاوتند. برخی گروه ها از طبقه متوسط و در حال حرکت به سمت بالا هستند، اما برخی دیگر هرگونه منفعت جویی مادی را مردود می شمارند. مطالعات ادیان جدید به سمت بررسی ادیان و جنبش های دینی «جدیدتر» گرایش دارد؛ یعنی آن ادیانی که در پایان جنگ جهانی دوم در غرب ظهور یا توجه ما را جلب کردند و یا حتی ادیانی که از دهه 1960 مطرح شده اند. این جریان از مرشدان دینی هندی تبعیت می کند که در تلاش بودند تا در میان جامعه انگلو بدون توجه به رشد هندوئیسم قومی، طرفدارانی را پیدا کنند.
اینان به سمت مسیحیان رانده شده از سوی مسیحیت رومی، پروتستان و گروه های انجیلی رفتند؛ چون دارای تفاوت نظری و رفتاری بسیار گسترده ای بودند. در عین حال این جریان شامل گروه های قدیمی تری که هنوز با فرهنگ غالب آشتی نکرده اند (از تئوزوفی گرفته تا مکتب سوئدنبرگ) نیز می شود. بر مبنای چنین تعریفی، اکنون در آمریکای شمالی بین 700 تا 1000 دین جدید وجود دارد. این رقم شامل ادیان متافیزیکی، اشتراکی، عصر جدید، جادویی، عرفانی، هزاره ای و شرقی می شود. در اروپا نیز همین تعداد ادیان جدید وجود دارد، افزون بر این، پنجاه درصد از ادیان جدیدی که در اروپا فعال هستند، در امریکای شمالی نیز فعالیت دارند. شمار ادیان جدید در اروپا و امریکای شمالی در طی پنجاه سال گذشته پیوسته رشد کرده است.

گروههای مسیحی

شمار ادیان جدید با داخل یا خارج دانستن برخی از گروه های مسیحی مانند (ادونتیست ها، قدیسان ایام خیر، گروه های اشتراکی و مستقل انجیلی) تغییر بسیاری خواهد کرد. این که گفته می شود در امریکای شمالی چیزی حدود هزار دین جدید فعالیت دارند، به این معناست که آماری که در نوشته های عمومی آمده و تعداد آنها را بین سه تا پنج هزار تخمین زده اند و اغلب با نام «فرقه» از آنها نام برده اند، کاملا نادرست است. بعد از یک نسل مطالعه در این زمینه، هیچ شاهدی بر این تعداد به دست نیامده است. ادیان جدید از بستگان کوچک جمعیت میزبان نیز به حساب می آیند. در امریکای شمالی ادیان جدید در ارائه آمار، به جای سخن گفتن از دهها هزار عضو، از صدها هزار سخن می گویند.
برای برداشت درست از شمار اعضاء، باید گروه هایی مانند قدیسان امروزی، شهود یهوه و مجموعه ای از گروه های دینی طبقه اول و دومی را که نهضت عصر جدید تشکیل می دهند نیز در ادیان جدید داخل نمود. «قدیسان امروزی» شمار اعضای خود را در آمریکا پنج میلیون نفر و شهود یهوه نزدیک به یک میلیون نفر گزارش کرده اند و تحقیقات نشان می دهد که نهضت عصر جدید یک و دو دهم درصد، بین سه تا پنج میلیون نفر را به خود اختصاص داده است. تحقیقات هم چنین نشان می دهد که بیست درصد از جمعیت به برخی از اشکال مدیشن عمل می کنند و به عقایدی همچون تناسخ و طالع بینی معتقدند، اگرچه این ویژگی ها هیچ گونه اطلاعات خاصی را درباره وفاداران به گروه به دست نمی دهند.
بنابراین، ادعاهایی نظیر این که شمار عضویت در ادیان جدید، ده، بیست یا سی میلیون نفر است، حدسیاتی بی پایه و سطحیند. در غرب تمام ادیان جدید ادیانی شهری هستند. ادیان جدید اغلب یک مرکز واحد روستایی را با هدفی خاص (معمولا به عنوان یک مرکز عزلت گزینی و رهبانی گری) بنا می نهند، اما تقریبا تمامی مراکز دینی جدید در شهر یا شهرک ها یافت می شوند. ادیان جدید باید تعداد نسبتا اندک اعضای خود را از میان شهرنشینان جذب کنند. در شهرهای کوچک یا روستاها به ندرت می توان تعداد اندکی را یافت که با آن یک گروه قابل ملاحظه را شکل داد. ادیان جدید با ایجاد مراکزی در یک منطقه شهری شروع کرده و سپس به دیگر نقاط آن شهر جابجا می شوند.

جهت گیری اصلی ادیان جدید در جذب هوادار

جهت گیری اصلی ادیان جدید در جذب هوادار به سمت جوانان بین 18 تا 25 سال و میانسالان 35 تا 40 سال معطوف است. اکثریت هواداران ادیان جدید کسانی هستند که مرحله گذار را سپری می کنند؛ چه گذار از کودکی به دوره بلوغ یا گذار از چیزی که اغلب به آن بحران زندگی میانسالی می گویند. (مطالعات ادیان جدید بر گروه های جوان متمرکز است نه گروه های میانسال) پیشگویی کردن درباره هواداران ادیان جدید مشکل است. مردمی که به ادیان جدید ملحق می شوند به لحاظ علمی از دسته های مختلف جامعه اند، اگرچه در برخی گروه ها این افراد از تحصیلات بهتری برخوردارند. همچنین اینان از میان جوامع مختلف دینی حاکم در جامعه هستند که به نسبت حضورشان در کل جمعیت، در این ادیان عضویت دارند. و باز برخی ادیان جدید اغلب به شکل یک یا چند گروه دینی ظاهر می شوند.
برای نمونه شمار نامتناسبی از هواداران شیطانیسم را کاتولیک های پیشین تشکیل می دهند. به نظر می رسد که استثنای بزرگ در این غربال دینی یهودیت است. بسیاری از گروه ها درصد بالاتری از یهودیان را در مقایسه با آنچه درباره کل جمعیت گزارش شده است، گزارش می کنند. تنها پنجاه درصد از جوامع قومی یهودی به طور رسمی و به نام، در یک کنیسه یعنی به عنوان دین یهودی نام نویسی شده اند. بنابراین، با آن که یهودیان تمایل زیادی به بروز و ظهور در قالب ادیان جدید نشان می دهند، شمار اندکی از آنها از پیشینه دینی خود روی برمی گردانند. شمار بسیار اندکی از آنها خود را در قالب ادیان مسیحی، مانند یهودیت مسیحایی، عرضه می کنند در عین حال بیست و پنج درصد آنها در قالب ادیان شرق بروز کرده اند. بیشتر این گروه ها کوچک هستند و در نتیجه شمار یهودیانی که تحت تاثیر ادیان جدید واقع می شوند اندک است، اما این نکته قابل توجه است که شمار بسیار زیادی از آنها یهودیان قومی و نژادی هستند که نه تنها پیرو، که پایه گذار جنبش های جدید دینی هستند.
تلاش های مستمری انجام می گیرد تا در فرآیند انتخاب، کسانی که در ادیان جدید مشارکت دارند یا به عضویت آنها درآمده اند، به نوعی پاتولوژی دست یازند. تا این لحظه هیچ گونه نارسایی روان شناختی یا انحراف قابل توجه از الگوهای فرهنگی در ادیان جدید مشاهده نشده است. باید متذکر شد که تمامی ادعاهای اولیه مبنی بر وجود آسیب و بیماری در میان ادیان جدید برپایه مشاهده نمونه های بسیار کوچکی از اعضای پیشین این گروه ها که به دقت انتخاب شده اند، استوار است. هیچ حوزه گسترده ای برای استعانت از روان شناختی یا تشخیص تاثیرات روان شناختی نه در اعضا و نه در افراد خارج از این گروه ها، وجود ندارد. تنها یک استثنا وجود دارد که استرس مزمن باقی مانده در میان اعضایی است که با بازپروری از فرقه جدا گشته اند، اما با افول جداکردن افراد از فرقه، این موارد نیز از بین می روند.

 


منابع :

  1. گاردون ملتون- مقاله مطالعات ادیان جدید; گذشته و حال- ترجمه باقر طالبى دارابى- فصلنامه هفت آسمان- شماره 15

  2. باقر طالبى دارابى- مقاله ادیان جدید- فصلنامه هفت آسمان- شماره 15

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/115343