نامهای قیامت؛ روز قیامت

راز نام گذاری آن روز موعود به قیامت که از مشهورترین نام هاست و در قرآن سوره ای به این نام اختصاص یافته، این است که مردم در این روز دفعتا قیام خواهند کرد: «یوم یقوم الناس لرب العالمین؛ روزی که مردم نزد پروردگار جهانیان خواهند ایستاد» (مطففین/ 6) و «ویوم تقوم الساعة؛ روزی است که لحظه و ساعت رستاخیز برپا شود» (روم/ 12 و 14 و 55) و «یوم یقوم الروح و الملـئکة صفا؛ روزی که روح و فرشتگان برپا ایستند» (نبأ/ 38) و «یوم یقوم الحساب؛ روزی که حساب خلایق برپا گردد» (ابراهیم/ 41پیامبر اکرم (ص) می فرماید: هنگامی که مردم نزد پروردگار جهانیان می ایستند، عرق اندام آنان را فرا می گیرد (و به تناسب کردارشان) برخی را تا پشت پا، برخی را تا نصف ساق، بعضی را تا زانو، پاره ای را تا ران، دسته ای را تا دهان و سرانجام برخی را غرق می کند. آنگاه دست خود را بر سر نهاد و فرمود: این گونه.

امیر مؤمنان (ع) می فرماید: «و ذلک یوم یجمع الله فیه الأولین و الاخرین لنقاش الحساب و جزاء الأعمال خضوعا، قیاما، قد ألجمهم العرق و رجفت بهم الأرض فأحسنهم حالا من وجد لقدمیه موضعا و لنفسه متسعا؛ روزی که حق تعالی پیشینیان و پسینیان را در آن گرد آورد برای رسیدگی به حساب کار و پرداخت پاداش کردار، آنان فروتنانه برپا باشند، عرق تا گوشه ی دهانشان روان و زمین زیر پای شان لرزان است و نیکو حالترین آنان کسی است که جای نهادن دو پای بیابد و برای جان خود فراخ جایی تهیه کند». گفتنی است واژه ی قیامت هفتاد بار در قرآن تکرار شده که 46 بار آن در آیات مکی و 24 بار آن در آیات مدنی قرار دارد. البته مبدأ اصلی همه ی قیام ها و ایستادن ها همانا ظهور خدای سبحان به عنوان قائم بالقسط است و ایستادگی حق در قبال هرگونه باطل مفروض خواهد بود. نکته ی مهم این است که وقوع قیامت نه تنها نزدیک است، بلکه با دقت بیشتر در قرآن کریم درخواهیم یافت که قیامت به یک معنا هم اکنون برپاست. به طوری که گروهی هم اکنون در بهشت، دسته ای هم اکنون در جهنم و طایفه ای نزد حساب و میزان قرار دارند. شواهدی بر این معنا وجود دارد که برخی از آنها به قرار زیر است:

یکم: قرآن کریم از بی توجهی تبهکاران به قیامت و بی اعتنایی به جهان آخرت به غفلت تعبیر کرده، می فرماید: «و جاءت کل نفس معها سائق و شهید* لقد کنت فی غفلة من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید؛ هر انسانی وارد محشر می گردد در حالی که همراه او سوق دهنده و گواهی (سائق و شهید) است* به او خطاب می شود تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده از چشم تو برداشتیم و امروز چشمت کاملا تیزبین است» (ق/ 21-22). واژه شناسان می گویند: غفلت حالتی است که بر انسان عارض می شود و سبب آن این است که انسان شیی موجود و مورد تذکر خود را به دست فراموشی می سپارد و آن را حفظ نمی کند، در حالی که آن را در حافظه داشته و بر آن هشیار و بیدار بوده است: «الغفلة سهو یعترى الإنسان من قلة التحفظ و التیقظ» از این رو درباره ی شی ی معدوم تعبیر به غفلت، صحیح نیست.

دوم: «یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون؛ دنیاگرایان تنها به ظاهر دنیا (زرق و برق مال و مقام و...) چشم دوخته و از باطن آن که آخرت است غافلند و آن را به فراموشی سپرده اند» (روم/ 7).

سوم: «کلا لوتعلمون علم الیقین* لترون الجحیم* ثم لترونها عین الیقین؛ چنین نیست [که مى پندارید] اگر شما به علم یقینى مى دانستید [که آخرتى هست ]* به یقین جهنم را مى دیدید* سپس یقینا آن دوزخ را به دیده ى یقین [و لمس ] مشاهده مى کردید» (تکاثر/ 5-7). این آیات نشان دهنده ی امکان دیدن آتش دوزخ در دنیاست وگرنه در جهان آخرت همه ی مردم اعم از صاحبان علم الیقین و غیر ایشان، آن را مشاهده خواهند کرد؛ یعنی گناه و سرپیچی از دستورهای پروردگار سبب حجاب و ندیدن کنونی قیامت و بهشت و جهنم است.

چهارم: حدیث معراج پیامبر اکرم (ص). مشاهده بهشت و بهشتیان، شهود دوزخ و دوزخیان، خوردنی ها و نوشیدنی های اخروی و مقامات پرهیزکاران و تبه کاران در معراج، همه بیانگر این حقیقت است که هم اکنون همه ی آنها وجود دارد.

پنجم: جریان حارثه بن مالک و گزارش او از بهشت و جهنم و دوزخیان و تصدیق رسول اکرم (ص) نسبت به آن.

ششم: آیاتی از قرآن بیانگر حقیقت برزخ و جهان متوسط بین دنیا و آخرت است. پس برزخ بین دو عالم موجود قرار گرفته و اگر عالم قیامت هم اکنون معدوم باشد نمی توان از کلمه ی برزخ تصویر صحیحی ارائه کرد.

به گفته ی راغب: «البرزخ، الحاجز و الحد بین الشیئین؛ برزخ، مانع و حد میان دو چیز را گویند». برزخ پلی است که دنیا را به قیامت کبرا پیوند می دهد. پس وجود بالفعل آن نشانه ی وجود بالفعل قیامت است. از این رو درباره ی خورندگان مال یتیمان می فرماید: «إن الذین یأکلون أموال الیتمی ظلما إنما یأکلون فی بطونهم نارا؛ کسانی که اموال یتیمان را به ناحق می خورند در واقع آتش جهنم را در شکم هایشان جای داده اند» (نساء/ 10). همچنین: «و سارعوا إلی مغفرة من ربکم و جنة عرضها السموات و الأرض أعدت للمتقین؛ و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است بشتابيد» (آل عمران/ 133)، «اتقوا النآر التی وقودها الناس و الحجارة أعدت للکافرین؛ از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند و براى كافران آماده شده بپرهيزيد» (بقره/ 24) و چون «أعدت» در قالب کلمه ی ماضی بیان شده، نشان می دهد که بهشت و دوزخ هم اکنون وجود خارجی دارد. اگر چیزی فعلا وجود ندارد و در آینده قطعا موجود می شود از چنین مستقبل محقق الوقوع به فعل ماضی تعبیر می شود و لیکن این مطلب در موردی رواست که عدم تحقق کنونی آن شی ی احراز شده باشد، در حالی که شواهد تحقق کنونی قیامت فراوان است.

هفتم: در روایاتی آمده که بعضی از ائمه طاهرین (ع) اشتغال به نماز داشتند، حریقی در خانه ی ایشان یا مجاور رخ داد، همگان با حساسیت تمام مشغول اطفای آن حریق شدند و امام معصوم (ع) اصلا توجهی به حریق نداشت. بعد از تمام شدن نماز راز این عدم اعتنا را پرسیدند. فرمود: مشغول خاموش کردن آتش دوزخ بودم یا در نماز وقتی به «مالک یوم الدین؛ صاحب روز جزاست» (حمد/ 4) می رسیدند بر اثر تکرار آن به حال غشوه می رفتند. این حالت جز این نیست که «نار الله الموقدة* التی تطلع علی الأفئدة؛ آتش برافروخته الهى است* آتشى که بر دل ها افتد و زبانه کشد» (همزه/ 6-7) را بالعیان می دیدند وگرنه صرف تصور مفهوم لفظ کسی را بی هوش نمی سازد. خود هنر آن دان که دید آتش عیان نه گـپ، «دل علـی النار الدخـان»، هنر اهل معرفت این است که هم اکنون شعله ی دوزخ را می بینند، نه آن که حکیمانه یا متکلمانه فقط در مقام اثبات بر آیند و دلیل وجود آن را ارائه کنند.


منابع :

  1. جوادی آملی- تفسیر موضوعی- ج 4 صفحه 317 و 332 و 347

  2. شیخ طبرسی- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن- ج‏ 17 صفحه 38

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج‏ 11 صفحه 70 و ج‏ 14 صفحه 210

  4. نصرت بیگم امین- مخزن العرفان در تفسیر قرآن- ج‏ 12 صفحه 180

  5. سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه المیزان- ج‏ 12 صفحه 235

  6. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- ج‏ 10 صفحه 87

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/115663