جهنم کمینگاهی بزرگ

پس از فرا رسیدن یوم الفصل، دمیده شدن در صور، روى آوردن گروه ها به سوى حشر، باز شدن درهاى آسمان، ناپدید شدن جرم زمین و پدید آمدن رستاخیز، جهنم آشکارا روى می آورد؛ «إن جهنم کانت مرصادا؛ دوزخ گذرگاه است.» (نبأ/ 21) این آیه به دلالت «کانت» و «مرصادا» با خبر دادن از جهنم، وضع و کیفیت گذشته آن را مى نمایاند: این جهنمى که رخ نشان می دهد، در گذشته، کمینگاهى در راه انسان بوده است.
راغب در مفردات گفته: کلمه ی "رصد" به معناى آماده شدن براى مراقبت است، (تا آنجا که مى گوید) و "مرصد" به معناى آن محلى است که براى مراقبت در آنجا قرار بگیرى، و این کلمه در قرآن آمده. تا آنجا که مى فرماید: «و اقعدوا لهم کل مرصد؛ براى دستگیرى آنان در هر کمین گاهى به کمین بنشینید.» (توبه/ 5) کلمه ی "مرصاد" هم شبیه به مرصد است، اما مرصاد تنها به آن محلى که براى این کار آماده شده اطلاق مى شود، این آیه این نکته را مى فهماند که جهنم محل عبور همه مردم است، و از همین باب است آیه زیر که مى فرماید «و إن منکم إلا واردها؛ هیچ کس از شما نیست مگر آنکه به جهنم وارد خواهد شد.» (مریم/ 71)
مبرد گوید یعنى آن آماده براى ایشان و پاسداران و پاسبانان دوزخ در کمین کفار هستند که آنها را گرفته و در آتش اندازند. مقاتل گوید: مرصد زندانى است که در آن مردم را حبس می کنند و بعضى گفته اند: راهیست که براى گنهکاران گذارده و آن محل ورود و کمینگاه ایشان است و این اشاره به این است که دوزخ براى گنهکاران بر کمین است واحدى از آنها را رها نمی کند. در اینکه چه کسى در دوزخ در کمین طغیانگران است؟ بعضی گفته اند: فرشتگان عذاب، زیرا طبق آیه 71 سوره مریم، همه انسانها اعم از نیک و بد از کنار دوزخ، یا از بالاى آن عبور مى کنند، در این گذرگاه عمومى و همگانى فرشتگان عذاب در کمینند و دوزخیان را مى ربایند! و اگر به معنى "صیغه مبالغه" تفسیر کنیم خود دوزخ در کمین آنها قرار دارد و هر کدام از طغیانگران به آن نزدیک مى شوند آنها را به سوى خود مى کشاند و در کام خود فرو مى برد، به هر حال از این گذرگاه عمومى احدى از سرکشان نمى توانند بگذرند، یا فرشتگان عذاب آنها را مى ربایند، و یا جاذبه شدید جهنم.
انسان با سنتهاى خداوند تبارک و تعالى که در دنیا در طبیعت محیط بر او وجود دارد، در عمل دو طرفى است، و او را مى بینى که از آتش پرهیز مى کند تا گرفتار سوختن با آن نشود، و از نیش مار فرار مى کند، و از میکروبها براى آن مى گریزد که به بدن او راه نیابند و سبب هلاک او نشوند، پس چرا انسانى که از سنتهاى عاجل اجتناب مى کند، از سنتهاى آجل چنین نمى کند، و چه فرقى میان آتشى است که امروز او را بسوزاند و آتشى که فرداى قیامت چنین کند، یا چه تفاوت است میان مارى که امروز او را بگزد، و مارى که با عمل خود او ساخته مى شود و در آخرت او را خواهد گزید، و میان میکروبى که امروز در جسم او نفوذ کند و میکروب دیگرى که آن را در دنیا کشت مى کند تا در خانه حقیقى آخرت آن را بدرود؟! سنتهاى خدا در دنیا یادآور نظایر آنها در آخرت است، ولى آدمى به یکى ایمان مى آورد و دیگرى را فرو مى گذارد. چرا؟
از آیات قرآن به صورت کلى، و از آیات سوره نبأ به شکل خاص، چنان مفهوم مى شود که جزاى روز نشور بر دو گونه است: نخست خود عملى است که امروز مرتکب مى شود و به صورت جزا و مکافاتى درست و شایسته در آخرت براى او تجسم پیدا مى کند، همچون آتشى است که شخص در خانه خود روشن مى کند و سبب سوختن او مى شود، یا درخت میوه اى که در زمین خود مى نشاند و از میوه هاى آن بهره مند مى شود. گونه دوم پاداشى است که پروردگار به فضل خود براى صالحان در بهشت مقدر کرده است و یک حسنه و کار نیک را ده چندان پاداش مى دهد. و آیه اى ذکر کردیم، اشاره اى به گونه اول است. پس این مرکز کمین کردن و مرتع جزا در آخرت است. سنتى الاهى و نظامى مقدر شده است که هر کس آن را تکذیب کند، از آن رهایى نخواهد یافت. امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (ع) گفته است: «و اگر (خدا) ستمکار را مهلت داد، از او نرسته است، بلکه خدا بر گذرگاه او نشسته است (تا در بندش آرد) و چون استخوان گلوگیر نایش را بفشارد.»

جهنمی از پیش تدارک دیده شده
آیاتى از قرآن بر این دلالت دارد که جهنم براى جهنمیان، پیش از قیامت آماده شده است، مانند آیه 6 از سوره فتح: «و أعد لهم جهنم و ساءت مصیرا؛ جهنم براى آنان همى آماده شده است و چه بد بازگشتگاهى است.» بعضى از آیات اعلام می دارد که جهنم محیط بر کافران است آیه هاى 49 از سوره توبه و 54 از سوره عنکبوت: «إن جهنم لمحیطة بالکافرین؛ جهنم کافران را فرا گرفته است.» بعضى آیات مشعر بر این است که جهنم از پشت سر جهنمیان فرا می رسد، آیه 16 از سوره ابراهیم «من ورائه جهنم؛ از پشت سر آن گردنکش (آنان) جهنم است.» و آیه 10 از سوره جاثیه «من ورائهم جهنم؛ از پشت سر آن گردنکش (آنان) جهنم است.»
آیات دیگرى، مشرکان و سرکشان را هیمه و سوخت جهنم معرفى کرده است، آیه 98 از سوره انبیاء «إنکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم؛ شما و آنچه جز خدا عبادت می کنید سوخت جهنم است.» آیه 15 از سوره جن «أما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا؛ و اما سرپیچان از حق، پس آنان هیمه جهنم بوده اند.» آیه 23 از سوره الفجر خبر از پیش آوردن جهنم است: «و جی ء یومئذ بجهنم؛ و چنین روزى جهنم همراه آورده شود.» بعضى از آیات از بروز و آشکار شدن جهنم خبر می دهد، آیه 91 از سوره شعراء «و برزت الجحیم للغاوین؛ و جهنم براى گمراهان آشکار گردیده شود.» و آیه 36 از سوره النازعات «و برزت الجحیم لمن یرى؛ و جهنم براى کسى که ببیند آشکارا گردد.» در آیه 71 و 72 از سوره مریم، حکم قطعى است که همه وارد جهنم می شوند و سپس پرهیزگاران نجات مى یابند: «و إن منکم إلا واردها کان على ربک حتما مقضیا* ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا؛ هیچ فردى از شما نیست مگر اینکه وارد جهنم شود، این حکمى است که بر پروردگار تو حتمى و قضاوت شده است. سپس کسانى را که پروا گرفته اند نجات می دهیم و ستمکاران را زانو زده (نیم خیز) در آن وا می گذاریم.»
مجموع این آیات دلالت صریح دارد بر اینکه جهنم پیش از زیر و رو شدن جهان طبیعت و مهد پرورش زمین صورت گرفته و آماده شده است. این آمادگى محصول فعل و انفعالها و تصادمات قواى نامتناهى حیاتى انسان و در گرفتن آتش شهوات و حشمها و آرزوها و پیروى از تقاضاهاى این مبادى و درگیرى آنها با عوامل و محرکات محیط خارج و عوامل اجتماع می باشد که پیوسته به صورت عقده هاى سوزنده درونى متراکم می گردد و با اندک تحریکى انفجارهایى رخ می دهد که در چهره و اعضا آشکار می گردد و به محیط بیرون شراره می زند این شراره ها مانند مار و اژدها بر جان و هستى مردم می زند و دودهاى آن بر عقل دور اندیش و و جدان مصلحت بین نیز چیره می گردد، و چشم و گوش و ذهن را از دیدن حق مى بندد، و درون تیره و مشوش می شود و از مشاهده آیات وجود و جمال و جلال محروم می گردد، بلکه جهان، با همه انوار حکمت و جمال و شکوهش فسرده و بى فروغ و زشت شده به صورت زندانى سراسر شکنجه در مى آید نه از خود خشنود و نه به عالم و عالمیان دلبسته است و نه با مبداء خیر و جمال رابطه اى دارد براى تسکین دردها، سوزها، ناخشنودیها و فرار از تاریکى به حرکات غافل کننده و مواد تخدیر کننده فکر پناه می برد تا اندک آرامشى بیابد.
این جهنمى است که در زیر روپوش اجسام و حواس و در اعماق درون انسان و طبیعت نهفته است و پیوسته آماده و نیرومندتر می گردد و در زمینه نفس زنده و متحرک و متکامل انسانى کاملتر می گردد، تا پس از میان رفتن پوششها و موجبات غفلت سر برمى آورد و آشکار می گردد و بر درون و محیط کفر کافران احاطه دارد و از پشت سر سرکشان را دنبال می کند و پیش می برد، همراه می برد، با اعمال و ادراکات و تصورات و تخیلات شیطانى شخصیت جهنمى، پیوسته بدان سوخت می رساند و شعله ورترش می کند. چون اصل و منشأ جهنم در باطن عالم و عوامل متضاد آن است و دور از حق و آیات و جمال او است، همه در آن وارد می شوند، و در مسیر انسان پس از عالم و بهشت فطرت و پیش از سر بیرون آوردن به عالم عقل و معرفت و پیوستگى با حقایق ثابت وجود و آیات حق کمین کرده است.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏20 صفحه 271

  2. ابوعلی فضل بن حسن طبرسی- ترجمه مجمع البیان- جلد ‏26 صفحه 241

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏26 صفحه 39

  4. سیدمحمود علائى طالقانى- پرتوى از قرآن- جلد 3 صفحه 34

  5. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 17 صفحه 273

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/115823