جایگاه تنگ دوزخیان

سخت ترین محل برای یک زندانی "سلول انفرادی" تنگ و تاریک است، دوزخیان نیز آن قدر معذب و محدودند که در آتش با حالت بسته می افتند و در آتش آزادی ندارند، بلکه باید در جایی معین بسوزند. قرآن در این باره می فرماید: «إذا رأتهم من مکان بعید سمعوا لها تغیظا و زفیرا* و إذا ألقوا منها مکانا ضیقا مقرنین دعوا هنالک ثبورا* لا تدعوا الیوم ثبورا واحدا و ادعوا ثبورا کثیرا؛ چون آتش دوزخ، آنان را از مکانی دور ببیند، خروش و فریاد خشمناکی دوزخ را از دور به گوش خود می شنوند و چون آن کافران را در زنجیر بسته به مکان تنگی از جهنم درافکنند در آن حال همه فریاد واویلا از دل برکشند و به آنان عتاب شود که امروز فریاد حسرت و ندامت شما کم و یکی نیست، بلکه بسیار از این آه و فریادها باید از دل برکشید.  وحی آیـد: الجحیـم قـد سعـرت هر کسی داند که ماقدا حضرت.» (فرقان/ 12 ـ 14)
شعله ها از خشم جوشان می شود *** آتـش دوزخ خروشـان می شـود
سلسـله از جنـس نـار و آه زار *** جای بس تنگ و درنگ بی شمـار
این در حالی است که در دوران برزخ نیز در گودالی در آتش قرار داشته اند. «القبر إما روضة من ریاض الجنة أو حفرة من حفر النیران؛ قبر آدمی یا باغی از باغ های بهشت سات و یا حفره ای از حفرهای آتش جهنم.»

غل و زنجیر
(مقرنین) یعنى بسته شده به زنجیرها و غلها، در بعض اخبار دارد یک طرف آن یک شیطان است و یک طرف سنگ کبریت و با زنجیر این سه به هم بسته شده و در قرآن می فرماید: «و أولئک الأغلال فی أعناقهم؛ و زنجیرها در گردنشان است.» (رعد/ 5) و نیز می فرماید: «إذ الأغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون* فی الحمیم ثم فی النار یسجرون؛ آن گاه که غلها را به گردنشان اندازند و با زنجیرها بکشندشان در آب جوشان، سپس در آتش، افروخته شوند.» (مؤمن/ 71- 72) و همچنین نظیر «و ترى المجرمین یومئذ مقرنین فی الأصفاد؛ جرمان را در آن روز به غلهایى که دست را به گردن بندد، بسته بینى.» (ابراهیم/ 9) در جاى تنگ به جهت زیادتى عذاب چه کرب یا ضیق است و روح با وسعت و لهذا حقتعالى در وصف جنت می فرماید که "عرضها کعرض السماء و الأرض" و در حدیث آمده که وسعت خانه موجب برکت آن است و ضیق آن باعث شامت آن و ابن عباس در تفسیر این آیه فرموده که «انه یضیق علیهم کما یضیق الزج فى الرمح؛ جهنم را بر کافر چنان تنگ کنند که آهن بر نیزه.»
جای دوزخیان آن قدر تنگ است که گویی جای سنان نیزه است در چوب نیزه (کوبیده و محکم شده)؛ یک نمونه از تنگ بودن آن مکان را از زبان مبارک پیامبر اسلام (ص) مى خوانیم و آن اینکه وقتى از پیامبر اسلام (ص) راجع به تفسیر این آیه جویا شدند فرمود: «و الذی نفسى بیده انهم یستکرهون فی النار، کما یستکره الوتد فى الحائط؛ سوگند به حق آن کسى که جان من به دست قدرت او است دوزخیان به نحوى از ورود به دوزخ برى و بیزارند و به نحوى داخل دوزخ مى شوند که میخ داخل دیوار گردد.» و هر کسى مى داند که میخ با چه فشارى داخل دیوار مى شود، و مکان تا چه اندازه تنگ و مشکل خواهد بود. این به خاطر کوچک بودن دوزخ نیست چرا که طبق آیه 30 سوره ق «یوم نقول لجهنم هل امتلأت و تقول هل من مزید؛ هر چه در قیامت به جهنم مى گوئیم آیا پر شده اى؟ باز طلب بیشتر مى کند.»
بنابراین مکان وسیعى است اما آنها را در این مکان وسیع آن چنان محدود مى کنند که طبق بعضى از روایات وارد شدنشان در دوزخ همچون وارد شدن میخ در دیوار است! ضمنا واژه ی "ثبور" در اصل به معنى "هلاک و فساد" است، و به هنگامى که انسان در برابر چیز وحشتناک و مهلکى قرار مى گیرد گاهى فریاد "وا ثبورا"! بلند مى کند که مفهومش "اى مرگ بر من است". اما به زودى به آنها گفته مى شود: "امروز یک بار "وا ثبورا" نگوئید، بلکه بسیار ناله "وا ثبورا" سر دهید." (لا تدعوا الیوم ثبورا واحدا و ادعوا ثبورا کثیرا) و در هر حال این ناله شما به جایى نخواهد رسید و مرگ و هلاکى در کار نخواهد بود، بلکه باید زنده بمانید و مجازاتهاى دردناک را بچشید.
اما به زودى به آنها گفته مى شود :"امروز یک بار "وا ثبورا" نگوئید، بلکه بسیار ناله "وا ثبورا" سر دهید. (لا تدعوا الیوم ثبورا واحدا و ادعوا ثبورا کثیرا) روز جزاء و بازپرس که روز بسیار صعب و سختى است که دارد اهل عذاب در طرف چپ صحراى محشر قرار مى گیرند خورشید یک نى بالاى سر آنها نورش گرفته مى شود و حرارتش مى تابد زمین مثل کوره حدادى مى جوشد یک حلقه آتش دور آنها حلقه مى زند ملائکه هفت آسمان هفت طبقه دور آنها حلقه مى زنند خطاب مى رسد «این المفر» دستهاى آنها به گردن بسته شده، غل در گردن آنها انداخته شده، غلها و زنجیرها آتشی است، حساب و رسیدگى آنها سخت رسیدگى مى شود، نامه عمل از عقب سر به دست چپ آنها داده مى شود.
اشاره: کسی که عمدا از شرح صدر محروم شد و با تنگ نظری، کینه، حقد، حسادت، خودخواهی، استئثار و بالاخره بر اثر اعراض از یاد خدای سبحان گرفتار معیشت ضنک شد، هم در دنیا در فشار بین حفظ مال موجود و طلب مال مفقود است و هم در قبر و برزخ مبتلا به ضغطه و فشار قبر است و هم در جهنم مقرن و دست و پا بسته می سوزد أعاذنا الله من شرور أنفسنا و سیئآت أعمالنا. در تیسیر و اغلب تفاسیر دیگر از انس بن مالک روایت کرده اند که اول کسى را که از اهل دوزخ جامه آتش بپوشانند ابلیس باشد و آن جامه از ابروانش تا به قدم رسیده باشد چنان که به زمین می کشد و می رود و ذریه او از قفاى او بروند و فریاد وا ثبوراه بر کشند و روند تا به کنار دوزخ و حق تعالى یا ملکى به فرمان او ایشان را گوید و یا ایشان مستحق این باشند که در حق ایشان گویند و اگر چه قایلى نباشد که لا تدعوا الیوم مخوانید امروز ثبورا واحدا یکى ثبور را و ادعوا و بخوانید بر خود در این مقام ثبورا کثیرا ثبور بسیار را یعنى یک بار نفرین بر خود مکنید بلکه نفرین بسیار کنید زیرا که شما را انواع عذاب خواهد بود و هر نوع را به واسطه شدت و فظاعت ثبور واقع خواهد شد یا آنکه هر چند هلاک گردند باز مخلوق شوند و ایشان هر نوبت که زنده شوند اعاده لفظ ثبور کنند که کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب و هلاکت ایشان را غایتى و نهایتى نباشد.
امام رازى از برخى از صحابه پیغمبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود: هر کس سخن دروغى به من نسبت بدهد خود را در چشمه هاى دوزخ قرار داده به خدائى که جانم به ید قدرت او است کافران را با دست و گردن بسته در جهنم افکنند و آنها را با شیاطین بسته در دوزخ اندازند. در کتاب امالى ذیل آیه: دعوا هنالک ثبورا تا آخر آیه و ادعوا ثبورا کثیرا از کثیر بن طارق روایت کرده گفت: از زیدبن على بن الحسین (ع) معناى آیه را سؤال کردم فرمودند: اى کثیر تو مرد صالحى هستى که دامنت آلوده به تهمت نیست و من بر جان تو بیمناک هستم که مبادا هلاک شوى بدان اگر پیشواى جائر و ظالمى را تبعیت و پیروى کنى روز قیامت که می شود به طرفى که آن ستمکار واقع شده عبورت خواهند داد و با صداى بلند آن ظالم را صدا می زنى و می گوئى: اى کسى که در دنیا باعث گمراهى و هلاکت من شدى اکنون بیا و مرا از آتش جهنم خلاص کن ناگاه منادى با عتاب و سرزنش ندا می کند امروز فریاد و حسرت و پشیمانى شما یکى و دو تا نیست بلکه بسیار از این ناله ها و واویلا باید برکشید سپس زید فرمود پدرم براى من از پدرش امام حسین (ع) حدیث کرد که رسول اکرم (ص) به امیر المؤمنین (ع) فرمود: یا على شما و اصحابت و هر کس که از شما پیروى کند در بهشت مقام خواهید نمود.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏15 صفحه 37

  2. عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد ‏9 صفحه 587

  3. علی‌اکبر قرشی- أحسن الحدیث- ج 7 صفحه 274

  4. نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد ‏9 صفحه 173

  5. ملا فتح الله کاشانی- منهج الصادقین فی إلزام المخالفین- جلد 6 صفحه 336

  6. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه439

  7. میرزا ابوالحسن شعرانی- روض الجنان و روح الجنان- جلد ‏14 صفحه 200

  8. سيد محمدابراهيم بروجردى- تفسیر جامع- جلد 5 صفحه 12

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/115839