میلاد امام علی (ع)

در مورد تاریخ ولادت حضرت امیر (ع) کلینی در اصول کافی روایتی از امام صادق (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «ما بین رسول اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) سی سال فاصله بود». بنابراین حضرت در سال سی ام عام الفیل به دنیا آمده اند. البته قول دیگری نیز هست که سال میلاد را بیست و هشت سال پس از عام الفیل دانسته اما قول مشهور همان سال سی ام است. در مورد روز ولادتشان مشهور روز جمعه، سیزدهم رجب است و در مورد مکان تولدشان، بدون هیچ اختلافی خانه ی خدا محل تولدشان دانسته شده. پدر ایشان ابوطالب ابن عبدالمطلب و مادر گرامی شان فاطمه بنت اسد ابن هاشم ابن عبدمناف بوده اند. در همین جا متذکر می شویم که شرافت میلاد در خانه خدا نصیب احدی قبل و بعد ایشان نشد و اینکه فرزندی هم از طرف پدر و هم از طرف مادر هاشمی باشد اولین بار در آن حضرت و برادران گرامی اش جمع شد.

عجایب ظاهر شده به هنگام ولادت آن حضرت:
میلاد امام علی (ع) نیز مانند میلاد نبی اکرم (ص) از پیش مژده داده شده بود و به هنگام میلاد ایشان نیز عجایبی ظاهر گشت. از جابر ابن عبدالله انصاری نقل شده است که گفت: از رسول اکرم (ص) راجع به میلاد علی ابن ابی طالب (ع) سئوال نمودم. پس آن حضرت فرمود: از میلاد کسی از من سئوال کردی که شبیه ترین افراد است در میلاد، به مسیح (ع). در زمان ما مرد عابدی بود که به او «مبرم ابن دعیب ابن الشقیان» گفته می شد. او دویست و هفتاد سال خدا را عبادت نموده، از خدا حاجتی نخواسته بود. پس خداوند ابوطالب را به سوی او فرستاد و چنین مقدر کرد که این دو یکدیگر را ببینند پس هنگامی که مبرم ابوطالب را دید به پیش او ایستاد و سر او را بوسید و او را نزد خود نشاند. سپس به او گفت: تو کیستی؟ (ابوطالب) گفت: مردی از تهامه. گفت: از کدام گروه تهامه؟ گفت: از قریش و بنی هاشم. پس عابد خیز برداشت و برای دومین بار سر ابوطالب را بوسید. سپس گفت: ای مرد، بدرستی که خداوند علی اعلی به من الهام کرد الهام کردنی. پس ابوطالب گفت: آن (الهام) چیست؟ گفت: در مورد فرزندی است که از پشت تو متولد خواهد شد و او ولی خداوند عزوجل است، پس وقتی شبی که در آن علی (ع) متولد شد رسید، زمین نورانی شد و خارج شد ابوطالب در حالیکه می گفت: ای مردم، در کعبه ولی خداوند عزوجل متولد شد.

کیفیت میلاد آن حضرت:
در مورد کیفیت میلاد آن حضرت در روایات متعددی آمده است که روزی عباس ابن عبدالمطلب با یزید ابن قعنب و گروهی از بنی هاشم و جماعتی از قبیله بنی العزی در برابر خانه کعبه نشسته بودند که ناگاه فاطمه بنت اسد به مسجد آمد در حالیکه 9 ماه بود که به علی (ع) آبستن بود. درد زائیدن به او روی آورده بود، پس در مقابل خانه کعبه ایستاد و به آسمان نگاه کرده و گفت: «پروردگارا! من ایمان آورده ام به تو و به هر پیغمبری که فرستاده ای و به هر کتابی که نازل گردانیده ای...، پس از تو درخواست می کنم به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندی که در شکم من است و با من سخن می گوید و به سخن گفتن خود مونس من گریده است و یقین دارم او یکی از آیات جلال و عظمت توست، آسان کن بر من ولادت او را» عباس و یزید ابن قعنب نقل کرده اند که چون فاطمه از این دعا فارغ گشت، دیوار عقب کعبه شکافته شد. فاطمه از آن شکاف داخل رفته و از نظر ما مخفی شد، سپس بحول الهی شکاف بوجود آمده بر هم بسته شد و وقتی ما خواستیم در کعبه را بگشائیم هر قدر سعی کردیم موفق نشدیم. فهمیدیم این امر از جانب خداوند متعال است و فاطمه سه روز در درون کعبه ماند. در این مدت اهل مکه این جریان را در کوچه ها و بازار به یکدیگر می گفتند و زنها در منازل خود این ماجرا را باگو می کردند و تعجب می نمودند. این بود تا اینکه روز چهارم فرا رسید. در روز چهارم همان موضع از دیوار کعبه که شکافته شده بود، مجددا شکافته شد فاطمه بیرون آمد و فرزند خود علی (ع) را در دست داشت و می گفت: ای گروه مردم به درستی که حق تعالی برگزید مرا از میان خلق خود و فضیلت داد مرا به زنان برگزیده ای که پیش از من بوده اند، زیرا که حق تعالی برگزید آسیه دختر مزاحم را، و او خدا را عبادت کرد در پنهانی، در موضعی که عبادت خدا در آنجا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت یعنی خانه فرعون؛ و خدا برگزید مریم دختر عمران را و ولادت عیسی (ع) را بر او آسان ساخت در بیابان، در آنجا او درخت خشک را جنبانید و رطب تازه برای او فرو ریخت.
اما حق تعالی مرا بر هر دوی آنها برتری بخشید و همچنین بر جمیع زنان عالم که پیش از من بوده اند، چرا که من در میان خانه ی برگزیده ی او کعبه مکرمه فرزندی بدنیا آورده ام، سه روز در آن خانه محترم مانده ام و از میوه های و غذاهای بهشتی تناول نموده ام؛ وقتی که خواستم بیرون بیایم در حالیکه فرزند برگزیده من در دستم بود ندا دهنده ای از غیب به من ندا کرد: ای فاطمه! این کودک بزرگوار را، علی (ع) نام بگذار. به درستی که من خداوند علی اعلی هستم و او را آفریده ام از قدرت و عزت و جلال خود و بهره ی کامل به او بخشیده ام از عدالت خود، نام او را از نام مقدس خود اشتقاق نموده ام و او را به آداب نیکو و میمون خود مودب کرده ام. امور خود را به او واگذار نموده و او را بر علوم مکنون خود مطلع کرده ام و در خانه محترم من متولد شده است. او اول کسی است که بر روی خانه من اذان خواهد گفت، بت ها را خواهد شکست و آنها را از بالای کعبه به زیر خواهد انداخت. مرا به بزرگی و مجد و بزرگواری و یگانه گی یاد خواهد کرد. اوست پیشوای بعد از حبیب و برگزیده ی من از جمیع خلقم محمد (ص) که رسول من است و او وصی او خواهد بود. خوشا به حال کسی که او را دوست دارد و او را یاری کند و وای به حال کسی که فرمان او را اطاعت نکند و او را یاری نکند و حق را انکار نماید.
در برخی روایات دیگر هم نحوه ی نام گذاری آن حضرت بدین ترتیب عنوان شده که پس از میلاد ایشان ابوطالب دست فاطمه بنت اسد را گرفته و به ابطح می بردش در آنجا اشعاری می گوید و با خدا مناجات می کند سپس به منزل آمده و لوحی که پس از ایراد اشعار از غیب دریافت کرده بود را نظاره می کند، در آن اشعاری را می بیند که دلالت بر نامگذاری آن حضرت به اسم علی (ع) دارد لاجرم او را علی نام می نهد.


منابع :

  1. یوسفی غروی- موسوعه‌التاریخ الاسلامی- جلد 1

  2. شیخ عباس قمی- منتهی‌الآمال

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/116029