خلقت کنونی بهشت و جهنم در آیات

در قرآن آیات فراوانی دلالت دارد که بهشت و دوزخ هم اکنون موجود است؛ مانند:
1ـ «و لقد رآه نزلة أخرى* عند سدرة المنتهى* عندها جنة المأوى؛ و همانا در یک نزول دیگر هم او (جبرئیل) را دیده است. در کنار سدرة المنتهى. که جنة الماوى در آن جاست.» (نجم/ 13- 15) در این آیه سخن از داستان معراج پیامبر (ص) می گوید: و پیامبر (ص) بار دیگر نیز جبرئیل را مشاهده کرد، در نزد مقام سدرة المنتهی، که نزد سدره مزبور بهشتی است که جایگاه تقواپیشگان است. پیامبر (ص) فرمود: دگربار در سدرة المنتهی حامل وحی را دیدم؛ همان جا که زیر آن شیعیان در بهشت گفتگو می کنند. نیز آن حضرت (ص) فرمود: چون شبانه مرا به آسمان بردند و به سدرة المنتهی رسیدم...، چون فرشتگان گمارده شده مرا دیدند خوش آمد گفتند. آن گاه لرزش نسیم سدره را شنیدم، و حرکت درهای بهشت را که از شدت شادمانی در اهتزاز بود می شنیدم و همچنین شنیدم بهشت ها جهت دیدار علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) ابراز اشتیاق می کردند: "فلما نظروا إلى رحبوا بى وقالوا یا محمد مرحبا بک. فسمعت اضطراب ریح السدرة و خفقة أبواب الجنان، وقد اهتزت فرحا بمجیئک، فسمعت الجنان تنادى وا شوقاه إلی على و فاطمه و الحسن و الحسین (ع) أجمعین". این آیات شریفه به روشنی بیانگر آن است که پیامبر اکرم (ص) فرشته وحی را در کنار سدرة المنتهی که در جنب آن بهشت جاویدان قرار دارد دیده است. از این تعبیر برمی آید که بهشت هم اکنون وجود دارد. زیرا اگر «جنة الماوی» وجود نداشت چنین تعبیری صحیح نخواهد بود.
و در «تفسیر علی بن إبراهیم» در ذیل آیه ی شریفه ی: «و لقد رءاه نزلة أخری* عند سدرة المنتهی» گفته است: ‎ مراد، آسمان هفتم است. و اما رد بر آن کسانی که منکر شده اند که بهشت و آتش هم اکنون آفریده شده اند گفتار خداوند است که: "عندها جنة المأوی." أی عند سدرة المنتهی. فسدرة المنتهی فی السمآء السابعة و جنة المأوی عندها. «در نزد آن، یعنی در نزد سدرة المنتهی، جنة المأوی است. پس سدرة المنتهی در آسمان هفتم است و جنة المأوی هم در جنب آن است.» پس معلوم می شود که جنة المأوی فعلا موجود است.
علامه طباطبایی ذیل این آیه می فرمایند: "عندها جنة المأوى" بهشتى که مؤمنین براى همیشه در آن منزل مى کنند، چون بهشت دیگرى هست موقت، و آن بهشت برزخ است که مدتش تا روز قیامت تمام مى شود، و "جنت ماوى" بعد از قیامت است. هم چنان که فرموده: «فلهم جنات المأوى نزلا بما کانوا یعملون؛ [پاداش] آنچه انجام مى ‏دادند در باغهايى كه در آن جايگزين مى ‏شوند پذيرايى مى‏ گردند.» (سجده/ 19) و نیز فرموده: «فإذا جاءت الطامة الکبرى؛ پس آنگاه كه آن هنگامه بزرگ دررسد.» (نازعات/ 34) "فإن الجنة هی المأوى" و این جنت الماوى به طورى که آیه 22 سوره ذاریات دلالت مى کرد، در آسمان واقع است. ولى بعضى از مفسرین آن را به جنت برزخى تفسیر کرده اند. در احسن الحدیث آمده است: ضمیر «عندها» راجع به سدره است یعنى بهشتى که مأواى اهل بهشت است در نزد آن سدره مى باشد در جاى دیگر درباره آن فرموده: «فلهم جنات المأوى نزلا بما کانوا یعملون؛ ایشان را براى پذیرایى، به خاطر آنچه انجام مى دادند منزلگاه هاى بهشت است.» (سجده/ 19) معلوم است که مراد بهشت آخرت مى باشد.
2 ـ «هذه جهنم التی یکذب بها المجرمون* یطوفون بینها وبین حمیم ان؛ این همان دوزخی است که بدکاران آن را تکذیب می کردند. اکنون کافران در میان آن و در حمیم سوزان می گردند.» (الرحمن/ 43- 44) هروی گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: از بهشت و دوزخ به من خبر دهید که آیا این دو امروز آفریده شده است؟ زیرا گروهی می گویند: این دو هنوز آفریده نشده و در آینده آفریده می شود. فرمود: آنان از ما نیستند و ما از آنان نیستیم. کسی که انکار آفرینش بهشت و دوزخ کند پیامبر (ص) و ما را تکذیب کرده و از ولایت ما چیزی نپذیرفته و در دوزخ جاودان خواهد بود؛ زیرا خداوند فرمود: «هذه جهنم التی یکذب بها المجرمون* یطوفون بینها وبین حمیم ان» و پیامبر (ص) فرمود: چون مرا به آسمان عروج دادند جبرئیل دست مرا گرفت و به بهشت وارد کرد و از رطب بهشت به من داده خوردم. آن خرمای بهشتی در صلب من نطفه ای شد که چون به زمین هبوط کردم با خدیجه هم بستر شدم و او به فاطمه (ع) باردار شد. بنابراین، فاطمه حوری بهشتی است در قالب انسان. هرگاه که به بوی بهشت اشتیاق می ورزم بوی دخترم فاطمه را استشمام می کنم.
3 ـ «وسارعوا إلی مغفرة من ربکم و جنة عرضها السموات والأرض أعدت للمتقین؛ به سوی آمرزش پروردگارتان پیشی گیرید و همچنین بشتابید به سوی بهشتی که وسعت آن آسمان ها و زمین است و برای تقواپیشگان آماده شده است.» (آل عمران/ 133) پس تا انسان با آب آمرزش شستشو نشود وارد بهشت نخواهد شد. غالب مفسران ذیل این آیه گفته اند بهشت اکنون آفریده شده و در انتظار متقیان است.
جمله ی «أعدت للمتقین» دلالت دارد که بهشت اکنون موجود است، زیرا بهشت مهیا نمى گردد مگر این که آفریده شده باشد. در آیه مورد بحث و در آیات دیگرى که بیان می شوند تعبیر به "اعدت" (مهیا شده) یا تعبیرات دیگرى از همین ماده، گاهى در مورد بهشت و گاهى درباره دوزخ، آمده است
از این آیات استفاده مى شود که بهشت و دوزخ هم اکنون آماده شده اند اگرچه بر اثر اعمال نیک و بد انسانها توسعه مى یابند (دقت کنید). و به این ترتیب قرآن با صراحت مى گوید: وسعت بهشت همان وسعت آسمانها و زمین مى باشد. در آیه 21 سوره حدید همین تعبیر با تفاوت مختصرى دیده مى شود: «سابقوا إلى مغفرة من ربکم و جنة عرضها کعرض السماء و الأرض؛ [براى رسيدن] به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش چون پهناى آسمان و زمين است.» در این آیه به جاى "مسارعت" صریحا کلمه "مسابقه" ذکر شده و "سماء" به صورت مفرد با الف و لام جنس آمده که در اینجا معنى عموم مى دهد، و از "کاف تشبیه" استفاده شده است، به این معنى که در آیه مورد بحث صریحا مى گوید "وسعت بهشت همان وسعت آسمانها و زمین است" ولى در آیه سوره حدید مى گوید: وسعت آن مانند وسعت آسمان و زمین مى باشد، و هر دو تعبیر یک معنى را مى رساند. در پایان آیه تصریح مى کند که این بهشت، با آن عظمت، براى پرهیزگاران آماده شده است (أعدت للمتقین) اکنون این سؤال پیش مى آید که اولا: آیا بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده و وجود خارجى دارند یا بعدا در پرتو اعمال مردم ایجاد مى شوند؟ ثانیا اگر آنها آفریده شده اند جاى آنها کجا است، (با توجه به اینکه قرآن مى گوید وسعت بهشت به اندازه آسمانها و زمین است.)

آیا بهشت و دوزخ الان موجودند؟
اکثر دانشمندان اسلامى معتقدند که این دو هم اکنون وجود خارجى دارند و ظواهر آیات قرآن نیز این نظر را تایید مى کند، به عنوان نمونه:
1- در آیه مورد بحث و در آیات فراوان دیگرى تعبیر به "اعدت" (مهیا شده) یا تعبیرات دیگرى از همین ماده، گاهى در مورد بهشت و گاهى درباره دوزخ، آمده است (به آیات توبه/ 89، توبه/ 100، فتح/ 6، بقره/ 24، آل عمران/ 131، آل عمران/ 133، حدید/ 21 مراجعه شود.) از این آیات استفاده مى شود که بهشت و دوزخ هم اکنون آماده شده اند اگرچه بر اثر اعمال نیک و بد انسانها توسعه مى یابند.
2- در آیات مربوط به معراج در سوره "و النجم" مى خوانیم: «و لقد رآه نزلة أخرى* عند سدرة المنتهى* عندها جنة المأوى؛ بار دیگر پیامبر جبرئیل را نزد سدرة المنتهى در آنجا که بهشت جاویدان قرار داشت مشاهده کرد.» (نجم/ 13- 15) این تعبیر گواه دیگرى بر وجود فعلى بهشت است.
3- در سوره تکاثر آیه 5 تا 7 مى فرماید «کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم ثم لترونها عین الیقین؛ اگر علم الیقین داشتید دوزخ را مشاهده مى کردید سپس به عین الیقین آن را مى دیدید.»
در روایات مربوط به معراج و روایات دیگر نیز نشانه هاى روشنى بر این مسئله دیده مى شود.

بهشت و دوزخ در کجا هستند؟
به دنبال بحث فوق این بحث پیش مى آید که اگر این دو هم اکنون موجودند در کجا هستند؟ پاسخ این سؤال را از دو راه مى توان داد:
نخست اینکه: بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود مى بینیم اما عوالمى که در درون این جهان قرار دارند نمى بینیم و اگر دید و درک دیگرى داشتیم هم اکنون مى توانستیم آنها را ببینیم، در این عالم موجودات بسیارى هستند که امواج آنها با چشم ما قابل درک نیستند، آیه "کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم" که در بالا اشاره شد نیز گواه این حقیقت است. از پاره اى از احادیث نیز استفاده مى شود که بعضى از مردان خدا درک و دیدى در این جهان داشتند که، بهشت و دوزخ را نیز با چشم حقیقت بین خود مى دیدند.
براى این موضوع مى توان مثالى ذکر کرد. فرض کنید فرستنده نیرومندى در یک نقطه زمین وجود داشته باشد که به کمک ماهواره هاى فضایى امواج آن به سراسر زمین پخش شود و به وسیله آن نغمه دل انگیز تلاوت قرآن با صدایى فوق العاده دلنشین و روحپرور در همه جا پخش گردد، و در نقطه دیگرى از زمین فرستنده دیگرى با همان قدرت وجود داشته باشد که صدایى فوق العاده گوش خراش و ناراحت کننده روى امواج دیگرى در همه جا پراکنده شود.
هنگامى که ما در یک مجلس عادى نشسته ایم صداى گفتگوى اطرافیان خود را مى شنویم اما از آن دو دسته امواج "روحپرور" و "آزار دهنده" که در درون محیط ما است و همه جا را پر کرده است هیچ خبرى نداریم، ولى اگر دستگاه گیرنده اى مى داشتیم که موج آن با یکى از این دو فرستنده تطبیق مى کرد فورا در برابر ما آشکار مى شدند اما دستگاه شنوایى ما در حال عادى از درک آنها عاجز است. این مثال گرچه از جهاتى رسا نیست ولى براى مجسم ساختن چگونگى وجود بهشت و دوزخ در باطن این جهان مؤثر به نظر مى رسد.
دیگر اینکه: عالم آخرت و بهشت و دوزخ، محیط بر این عالم است، و به اصطلاح این جهان در شکم و درون آن جهان قرار گرفته، درست همانند عالم جنین که در درون عالم دنیا است، زیرا مى دانیم عالم جنین براى خود عالم مستقلى است، اما جداى از این عالمى که در آن هستیم نیست، بلکه در درون آن واقع شده است، عالم دنیا نیز نسبت به عالم آخرت، همین حال را دارد، یعنى در درون آن قرار گرفته است. و اگر مى بینیم قرآن مى گوید وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمانها و زمین است به خاطر آن است که انسان چیزى وسیعتر از آسمان و زمین نمى شناسد تا مقیاس سنجش قرار داده شود، لذا قرآن براى اینکه وسعت و عظمت بهشت را ترسیم کند آن را به پهنه آسمانها و زمین تشبیه کرده است، و چاره اى غیر از این نبوده، همانطور که اگر کودکى که در شکم مادر قرار دارد عقل مى داشت و مى خواستیم با او سخن بگوئیم باید با منطقى صحبت کنیم که براى او در آن محیط قابل درک باشد.
از آنچه گفتیم پاسخ این سؤال نیز روشن شد که اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمانها است پس دوزخ کجا است؟ زیرا طبق پاسخ اول دوزخ نیز در درون همین جهان قرار گرفته و وجود آن در درون این جهان منافاتى با وجود بهشت در درون آن ندارد و اما طبق پاسخ دوم که بهشت و دوزخ محیط بر این جهان باشند جواب باز هم روشنتر است زیرا دوزخ مى تواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن، و از آن هم وسیعتر.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 19 صفحه 50

  2. سيد على اكبر قرشى- تفسیر أحسن الحدیث- جلد 10 صفحه 399

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 3 صفحه 92

  4. عبدالله جوادی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 235

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/116871