مقام رضوان از نعمتهای معنوی بهشت

مقام رضوان از عالی ترین درجات بهشت است. کسی که به این مقام نایل آید البته به بهشت محسوس که «تجری من تحتها الانهار؛ از زير [درختان] آن نهرها روان است.» (نساء/ 13) است دست می یابد. مقام رضوان ویژه کسانی است که در دنیا به مقام رضا رسیده اند. خداوند در سوره ی واقعه انسان ها را به سه دسته تقسیم کرده است:
1 ـ اصحاب یمین که چه قدر حالشان نیکوست؛ درود بر اصحاب راستان.
2 ـ اصحاب ناراستی ها؛ شومان و شقاوتمندان که چقدر روزگارشان سخت است.
3 ـ پیشگامان در ایمان؛ اینان در حقیقت مقربان درگاهند و در بهشت برین از نعمت بی حد برخوردار. سپس در پایان سوره می فرماید: مقربان راستین درگاه خدا خود آسایش، راحت و بهشت پرنعمتند: «فاما إن کان من المقربین* فروح و ریحان و جنت نعیم؛ و اما اگر [او] از مقربان باشد در آسايش و راحت و بهشت پر نعمت خواهد بود.» (واقعه/ 88 ـ 89) قرآن نمی فرماید مقربان در آسایش و راحت و در بهشتند، بلکه نسبت بهشت و آسایش و راحت را به خود مؤمنان مقرب می دهد. از این رو گفته اند مؤمنان مقرب در جنت ذات خواهند بود و با خطاب «فادخلی فی عبادی* و ادخلی جنتی؛ و در ميان بندگان من درآى. و در بهشت من داخل شو.» (فجر/ 29 ـ 30) در آن بهشت داخلند. بر این پایه قرآن می فرماید: «الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائزون* یبشرهم ربهم برحمة منه و رضوان و جنات لهم فیها نعیم مقیم* خالدین فیها ابدا إن الله عنده اجر عظیم؛ کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند نزد خدا مقامی هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند. پروردگارشان آنان را از جانب خود به رحمت و خشنودی و باغ هایی در بهشت که در آنها نعمت هایی پایدار دارند مژده می دهد. جاودانه در آنها خواهند بود. در حقیقت خداست که نزد او پاداشی بزرگ است.» (توبه/ 20- 22)
در این آیه کریمه براى افراد مؤمن فائز سه خصوصیت و نتیجه ذکر مى شود:
اول- بشارت به رحمت: و رحمت به معنى مهربانى و رافت است که به مقام اظهار رسیده و در خارج تحقق پیدا کند. و تحقق رحمت در خارج عبارت است از ظاهر شدن آثار و مظاهر مهربانى، از انواع نعمتها و نیکوییهاى مادى و معنوى که از جانب خداوند متعال اعطاء مى شود، چون انواع خوراکیها، و پوشاکها، و مسکن لازم، و وسائل و اسباب زندگى، و علوم و معارف، و سلامتى و صحت بدن و قواى بدنى و روحى، و صدها نعمتهاى ظاهرى و باطنى و انفرادى و اجتماعى، که فقط با لطف و توجه و بخشش او صورت مى گیرد. و هرگز انسان توان و نیروى به دست آوردن همه آنها را ندارد.
دوم- بشارت به رضوان: و رضوان به وزن حرمان مصدر است، و دلالت مى کند بر زیادى رضا، و آن به معنى موافقت و خوشنودى است، و منظور موافق بودن پروردگار متعال است از اعمال و اخلاق و افکار انسان، به طوری که خلافى در میان باقى نباشد. و در این صورت زمینه براى توجه و لطف و فضل پروردگار متعال محقق شده، و مورد توجه مخصوص او قرار خواهد گرفت. و خلاصه اینکه رضوان خداوند متعال در صورتى محقق گردد که انسان در مسیر میل و خواسته و موافقت پروردگار متعال قرار بگیرد، و در این صورت زمینه صد در صد براى الطاف نامحدود و احسان نامتناهى او محقق خواهد شد.
سوم- جنات: جمع جنت به صیغه بناء مره، و به معنى پوشانیدن است، و اطلاق مى شود به محیطى که پوشیده شده از اشجار باشد، و این عنوان براى مسکن و محل استقرار و استراحت خواهد بود. و زمین صاف و سبز و پوشیده با درختها و نباتات: بهترین محل سکنى و استراحت مى باشد. و در جهت روحانى: درختهاى سبز و خرم مظاهر تجلیات انوار حق، و آثار افاضات نعمتهاى روحانى خواهد بود.
از این لحاظ فرمود که لهم فیها نعیم مقیم. نعمت چون رحمت مصدر است به معنى پاکیزگى عیش و خوشى زندگى. و نعیم صفت است چون شریف، و دلالت مى کند به ذاتى که ثابت شود در او حسن حال و پاکیزه بودن، و این معنى به انواع نعمتهاى مادى و روحانى پاکیزه شامل مى شود. و مقیم: از اقامت است که به معنى برپا دارنده و فعلیت دهنده باشد، خواه خود را و یا دیگرى را، و منظور در این تعبیر ثبوت و برپایى نعمت است فى نفسه و بدون احتیاج به دیگرى. و این معنى کمال و تمامیت نعمتهاى بهشتى است که بالذات براى آنها پاکیزگى و حسن حال موجود باشد. و این صفت در مقابل صفات نعمتهاى مادى و دنیوى است که هیچگونه ثبات و دوام و قوامى براى آنها نبوده، و هرگونه نعمتى که در دنیا و مادى باشد: موقتى و زائل و چند روزى باشد. الا کل شى ء ما خلا الله باطل و کل نعیم لا محالة زائل. و نعمتهاى روحانى و معنوى لازم نیست که در عالم آخرت باشد، بلکه در همین عالم مادى دنیوى، هر دو رقم از نعمتها موجود است، چنانکه در خود وجود انسان هر دو نوع از قواى جسمانى و روحانى وجود دارد، و حتى آثارى از عوالم ملکوت و برزخ و بهشت و جهنم و موضوعات روحانى دیگر موجود است.
علی بن ابی طالب (ع) به شهادت روایات و تاریخ و تفسیر کامل ترین مصداق کسانی است که به مقام رضوان و خشنودی حق تعالی دست یازیده اند. او با مال و جان در راه خدا جهاد کرد و دمی آسایش نداشت تا به فیض شهادت رسید و به بزرگترین درجات "اعظم درجة" نایل گشت.
در آیه دیگر چنین آمده است: «وعدالله المؤمنین و المؤمنات جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیبة فی جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم؛ خداوند به مردان و زنان با ایمان باغ هایی وعده داده است که از زیر درختان آن نهرها روان است. در آن مقام، جاودانه خواهند بود و نیز سراهایی پاکیزه در بهشت های جاودان، به آنان وعده داده است و خشنودی (رضوان) خدا بزرگتر است. این است همان کامیابی بزرگ.» (توبه/ 72)
"عدن" در لغت به معنى اقامت و بقاء در یک مکان است، و لذا به "معدن" که جایگاه بقاى مواد خاصى است این کلمه اطلاق مى شود، بنابراین مفهوم "عدن" با خلود شباهت دارد، ولى از آنجا که در جمله قبل به مساله خلود اشاره شده، چنین استفاده مى شود که جنات عدن محل خاصى از بهشت پروردگار است که بر سایر باغهاى بهشت امتیاز دارد. در احادیث اسلامى و کلمات مفسران این امتیاز به اشکال مختلف بیان شده است در حدیثى از پیامبر (ص) چنین مى خوانیم که فرمود: «عدن دار الله التی لم ترها عین و لم یخطر على قلب بشر، لا یسکنها غیر ثلاثة النبیین و الصدیقین و الشهداء؛ عدن آن خانه پروردگار است که هیچ چشمى آن را ندیده، و به فکر کسى خطور نکرده و تنها سه گروه در آن ساکن مى شوند: پیامبران، صدیقان (آنها که پیامبران را تصدیق کردند و از آنها حمایت کردند) و شهیدان.» در کتاب خصال از رسول خدا (ص) چنین نقل شده: «من سره ان یحیا حیاتى و یموت مماتى و یسکن جنتى التی واعدنى الله ربى، جنات عدن... فلیوال على بن ابى طالب (ع) و ذریته (ع) من بعده؛ کسى که دوست دارد حیاتش همچون من، و مرگش نیز همانند من بوده باشد، و در بهشتى که خداوند به من وعده داده در جنات عدن ساکن شود، باید على بن ابى طالب (ع) و فرزندان بعد از او را دوست دارد.» از این حدیث روشن مى شود که جنات عدن باغهایى است از بهشت که پیامبر (ص) و جمعى از خاصان پیروان او در آنها مستقر خواهند شد. این مضمون در حدیث دیگرى از على (ع) نیز نقل شده که جنات عدن جایگاه پیامبر اسلام است.
سپس اشاره به نعمت و پاداش معنوى آنها کرده مى فرماید: رضایت و خشنودى خدا که نصیب این مؤمنان راستین مى شود از همه برتر و بزرگتر است؛ و رضوان من الله اکبر". هیچکس نمى تواند آن لذت معنوى و احساس روحانى را که به یک انسان به خاطر توجه رضایت و خشنودى خدا از او، دست مى دهد، توصیف کند، و به گفته بعضى از مفسران حتى گوشه اى از این لذت روحانى از تمام بهشت، و نعمتها و مواهب گوناگون و رنگارنگ و بى پایانش، برتر و بالاتر است. البته ما هیچ یک از نعمتهاى جهان دیگر را نمى توانیم در این قفس دنیا و زندگانى محدودش، در فکر خود ترسیم کنیم، تا چه رسد به این نعمت بزرگ روحانى و معنوى. البته ترسیم ضعیفى از تفاوتهاى معنوى و مادى را در این دنیا مى توانیم در فکر خود مجسم کنیم مثلا لذتى که از دیدار یک دوست مهربان و بسیار صمیمى بعد از فراق و جدایى، به ما دست مى دهد، و یا احساس روحانى خاصى که از درک یک مسئله پیچیده علمى که ماهها یا سالها به دنبال آن بوده ایم براى ما حاصل مى شود و یا جذبه روحانى نشاط انگیزى که در حالت یک عبادت خالص، و مناجات آمیخته با حضور قلب، به ما دست مى دهد، با لذت هیچ غذا و طعام و مانند آن از لذتهاى مادى قابل مقایسه نیست.
در اینجا نیز روشن مى شود که مى گویند: قرآن به هنگام شرح پاداش مؤمنان و نیکوکاران تنها روى نعمتهاى مادى تکیه کرده، و از جذبه هاى معنوى در آن خبرى نیست، در اشتباهند، زیرا در جمله بالا رضایت خدا که مخصوصا با لفظ "نکره" بیان شده اشاره به گوشه اى از خشنودى خداست، از همه نعمتهاى مادى بهشت برتر شمرده شده و این نشان مى دهد که تا چه حد آن پاداش معنوى پر ارزش و گرانبهاست. البته دلیل این برترى نیز روشن است زیرا روح در واقع به مانند "گوهر" است، و جسم همچون "صدف"، "روح" فرمانده است و "جسم" فرمانبر، تکامل روح هدف نهایى است، و تکامل جسم وسیله است، به همین دلیل تمام شعاعهاى روح از جسم وسیعتر و دامنه دارتر مى باشد، و لذتهاى روحى نیز قابل مقایسه با لذات جسمانى نیست، همانگونه که آلام روحى بمراتب دردناکتر از آلام جسمانى است. و در پایان آیه اشاره به تمام این نعمتهاى مادى و معنوى کرده مى گوید: «ذلک هو الفوز العظیم؛ این پیروزى بزرگى است.»
خوشنودى از نزدیک خدا مر مؤمنان را بزرگتر است از جنات عدن و انواع نعم آن زیرا که مبداء جمیع سعادات و منشا تمام کرامات رضاى حضرت عزت است و مؤدى به نیل قرب وصال به بارگاه ذوالجلال و محققان راه و عارفان آگاه را درگاه و بیگاه جز رضاى حضرت الله مطلوبى نیست و در احادیث صحیحه وارد شده است که چون اهل بهشت در بهشت قرار گیرند حق تعالى خطاب فرماید به ایشان و گوید "یا اهل الجنة"، ایشان گویند "لبیک ربنا و سعدیک و الخیر فى یدیک"، پس فرماید که خشنود شدید گویند چیست ما را که خشنود نشویم و حال آنکه عطا کرده به ما آنچه به هیچ یک از خلق خود عطا نکرده حق تعالى فرماید که "انا اعطیکم افضل من ذلک "، بدهم شما را فاضلتر از آن عطاها بهشتیان گویند آن چه چیز خواهد بود که از آن فاضلتر باشد خطاب رسد "احل لکم رضوانى فلا سخط علیکم ابدا"، فرود آرم بر شما خشنودى خود را و هرگز بر شما خشم نگیرم و از مضمون حدیث معلوم می شود که نعمتى از رضوان الهى فاضلتر نیست ذلک آن رضوان با جمیع تعم بهشت هو الفوز العظیم آن رستگارى است بزرگ که دنیا و ما فیها در جنب آن در نهایت استحقار است جبائى گفته که بجهت آن رضوان اکبر است از ثواب که هیچ شی ء از ثواب یافت نمی شود بدون رضوان چه رضوان داعى و موجب آنست و حسن گفته که بجهت آنکه سرور رضوان در قلب اکبر است از جمیع نعم بهشت و استیناس رضوان برفع جهت تعظیم آنست کما تقول اعطیتک و وصلتک ثم تقول رضاى عنک خیر من جمیع ذلک.
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) فرمود: بهشت عدن، خانه خاص خداوند است، که هیچ چشمی ندیده و به هیچ قلبی خطور نکرده و در آن ساکن نمی شوند جز سه گروه: پیامبران، صدیقان و شهیدان، خداوند می فرماید: خوشا به حال کسی که به تو داخل شود. امام سجاد (ع) می فرماید: وقتی اهل بهشت در آن، جا گرفتند و ولی خدا به بهشت ها و منازلش داخل شد و هر مؤمن بر تخت خودش تکیه کرد، و خدمت گزاران او را احاطه کنند و میوه ها در دسترس او قرار گیرد، چشمه ها و جویبارها اطراف او روان و فرش های زرابی و بالش های نمارق گسترده شود... پس مدتی که خدا خواهد در آن جا بمانند، سپس، حق تعالی بر آنان اشراف می یابد و می فرماید: دوستان من و پیروان من و ساکنان بهشت من در جوار رحمت من، آیا به شما خبر ندهم از بهشتی که بهتر از این بهشت شماست؟ بهشتیان گویند: چه بهشت بهتر از این بهشت است، در حالی که ما هر نعمتی بخواهیم و از آن لذت ببریم در جوار پروردگار کریم از آن برخورداریم؟ سپس همین سخن بار دیگر از آنان پرسیده می شود. بهشتیان در پاسخ گویند: بلی پروردگارا خشنودی تو از ما و دوستی تو نسبت به ما برای ما بهتر و برای نفوس ما پاک تر است. سپس امام سجاد (ع) این آیه را تلاوت فرمود: "وعدالله المؤمنین...".


منابع :

  1. سيدمحمد حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 8 صفحه 64

  2. فتح الله بن شكرالله- منهج الصادقین فی إلزام المخالفین- جلد 4 صفحه 297

  3. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 337

  4. میرزا حسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد 10 صفحه 73

  5. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 8 صفحه 38

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/116950