درخت طوبی

در احادیث فراوانی از درخت بهشتی نمونه با نام "شجره ی طوبا" سخن به میان آمده است:
پیامبر اسلام (ص) می فرماید: "در شب معراج چون وارد بهشت شدم درختی دیدم که در هر منزل شاخه ای از آن وجود داشت. گفتم: ای جبرئیل این چه درختی است؟ گفت: این درخت طوباست. قال الله تعالی: «طوبی لهم و حسن مـاب؛ خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.» (رعد/ 29) کلمه ی "طوبى" بر وزن "فعلى" -به ضم فاء- مؤنث اطیب (پاکیزه تر) است، و صفتى است براى موصوف محذوف، و آن موصوف -به طورى که از سیاق بر مى آید- عبارت است از حیات و یا معیشت، زیرا نعمت هر چه که باشد از این رو گوارا و مورد غبطه است که مایه خوشى زندگى است، و وقتى مایه خوشى و سعادت است که قلب با آن سکون و آرامش یابد و از اضطراب خلاص شود، و چنین آرامش و سکونى براى احدى دست نمى دهد مگر آنکه به خدا ایمان داشته باشد و عمل صالح کند، پس تنها خداست که مایه اطمینان خاطر و خوشى زندگى است. آرى، چنین کسى از شر و خسران در آنچه پیش مى آید ایمن و سالم است، و چگونه نباشد و حال آنکه به ستونى تکیه زده که انهدام نمى پذیرد. او خود را در تحت ولایت خداى تعالى قرار داده، هر چه برایش تقدیر کند، مایه سعادت اوست، اگر چیزى به وى عطا کند خیر اوست، و اگر هم منع کند باز خیر اوست. هم چنان که خودش در وصف این زندگى طیب فرموده: «من عمل صالحا من ذکر أو أنثى و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة و لنجزینهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس عمل صالح کند، چه مرد و چه زن در حالى که ایمان داشته باشد، ما او را به عیش طیب زنده مى داریم، و مزدشان را بهتر از آنچه که مى کردند پاداش مى دهیم.» (نحل/ 97)
و در وصف کسانى که با ذکر خدا داراى اطمینان قلب نیستند فرموده: «و من أعرض عن ذکری فإن له معیشة ضنکا و نحشره یوم القیامة أعمى؛ و کسى که از یاد من اعراض کند زندگى تنگ و ناگوارى خواهد داشت و روز قیامت او را کور محشور مى کنیم.» (طه/ 124) و بعید نیست اینکه در آیه مورد بحث زندگى و معیشت مؤمنین را پاکیزه تر خوانده، و پاکیزگى بیشتر براى آنان قائل شده، به منظور اشاره به این نکته باشد که زندگى به هر حال خالى از طیب نیست، چیزى که هست در مورد کسانى که به یاد خدا و داراى آرامش قلب هستند طیب بیشترى دارد، زیرا زندگى آنان از آلودگى به ناگواریها دور است.
پس جمله ی "طوبى لهم" در تقدیر: "لهم حیاة و یا معیشة طوبى" است، یعنى براى آنان است زندگى و یا عیشى طیب تر، بنابراین کلمه "طوبى" مبتداء و کلمه "لهم" خبر آن است. و اگر مبتداى نکره بر خبرش که همان ظرف "لهم" است مقدم شده، براى این بوده که زمینه گفتار زمینه تهنیت بوده است، و در مثل چنین مقامى آنچه مایه تهنیت است را از در استعجال زودتر به زبان مى آورند تا شنونده به همین مقدار هم که شده زودتر خرسند گردد، هم چنان که در بشارتها به جاى عبارت "لک البشرى" مى گویند: "بشرى لک". و کوتاه سخن، در آیه مورد بحث کسانى را که ایمان به خدا آورده و عمل صالح مى کنند، و در نتیجه با یاد خدا داراى اطمینان قلب دائمى مى شوند، به رسیدن به زندگى و عیشى طیب و سرانجام نیک بشارت مى دهد. و از همین جا معلوم مى شود چگونه آیه به آیات قبل خود متصل مى گردد. آرى همانطور که قبلا هم گفتیم طیب عیش از آثار اطمینان قلب است.
در مجمع البیان در ذیل جمله "طوبى لهم" فرموده: در معناى این جمله چند قول است 1- اینکه معنایش فرح و چشم روشنى است. نقل از ابن عباس
2- اینکه زندگى اینان مورد غبطه است. نقل از ضحاک
3- اینکه زندگى ایشان خیر و کرامت است براى خودشان. نقل از ابراهیم نخعى
4- بهشت از آن ایشان است. نقل از مجاهد
5- معنایش این است که زندگى پاک براى آنها است. نقل از زجاج. و حال خوش براى ایشان است. نقل از ابن انبارى، وى گفته: طوبى صیغه فعلى از ماده "طیب" است. بعضى دیگر گفته اند: طوبى لهم یعنى پاکیزه ترین اشیاء که همان بهشت است براى ایشان است. نقل از جبائى
6- طوبى یعنى گوارا باد ایشان را زندگى طیب.
7- طوبى لهم یعنى نیک است براى ایشان. نقل از قتاده
8- طوبى لهم یعنى چه خوب است آنچه براى ایشان است. نقل از عکرمه
9- طوبى لهم، یعنى دوام خیر براى آنها است.
10- طوبى درختى است در بهشت که ریشه اش در منزل رسول خدا (ص) است، و در خانه هر یک از مؤمنین شاخه اى از آن وجود دارد. نقل از عبید بن عمیر و وهب و ابى هریره و شهر بن حوشب. و از ابى سعید خدرى نیز بدون ذکر سند نقل شده است. این بود آنچه که مورد حاجت ما بود از کلام صاحب مجمع البیان. و بیشتر این معانى از باب انطباق است، نه اینکه از ظاهر آیه استفاده شده باشد.

چند روایت درباره شجره طوبى
امام صادق (ع) فرمود: «طوبا درختی است در بهشت، در خانه امیرالمؤمنین (ع) هیچ یک از شیعیان نیست جز این که شاخه ای از شاخه هایش در خانه اوست و امتی از امت ها می تواند از برگی از برگ هایش سایه بگیرد. به نقل امام صادق (ع) پیامبر اکرم (ص) فاطمه (ع) را زیاد می بوسید. عایشه از این کار ناخرسند بود. پیامبر (ص) فرمود: ای عایشه چون به بهشت رفتم جبرئیل مرا به درخت طوبا نزدیک کرد و از میوه هایش تناول کردم. حق تعالی عصاره آن را در پشت من نهاد که فاطمه (ع) از آن متولد شد و هر وقت مشتاق بهشت می شوم فاطمه (ع) را می بوسم و چون او را ببوسم بوی درخت طوبا را از او می یابم. بنابراین، فاطمه حوری آدمی است. »
پیامبر اسلام (ص) به امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «یا على أنت المظلوم بعدى و أنت صاحب شجرة طوبی فى الجنة أصلها فى دارک و أغصانها فى دار شیعتک و محبیک؛ بعد از من به تو ستم خواهد شد. تو صاحب درخت طوبا در بهشت هستی. اصل این درخت در خانه ی تو و شاخه هایش در خانه ی شیعیان و دوست داران توست.» به نقل امام موسی بن جعفر (ع) از پیامبر (ص) پرسیدند درخت طوبا چیست؟ فرمود: درختی است که تنه ی آن در خانه ی من و شاخه اش بر سر اهل بهشت است. بار دیگر پرسیدند: درخت طوبا چیست؟ فرمود: آن درخت در خانه ی علی (ع) است. باز درباره ی این تفاوت پرسیدند. فرمود: خانه ی من و خانه ی علی (ع) در بهشت یک جا قرار دارد.
در تفسیر قمى از پدرش از محمد بن ابى عمیر از هشام بن سالم از ابى عبدالله (ع) روایت شده که در ضمن حدیث معراج، رسول خدا (ص) فرمود: ناگهان درختى دیدم که اگر مرغى را روانه کنند که دور آن پرواز کند و تا هفتصد سال پر بزند، دور آن را نمى پیماید و در بهشت هیچ منزلى نیست مگر آنکه از آن درخت یک شاخه در آن خانه سرکشیده از جبرئیل پرسیدم این چه درختى است؟ گفت درخت طوبى است، که خداى تعالى فرموده "طوبى لهم و حسن مآب".
این معنا به طرق بسیارى روایت شده که در پاره اى از آن طرق چنین آمده: جبرئیل از میوه آن درخت چیده به من داد، من آن را خوردم، خداوند آن را به پشت من منتقل کرد، وقتى به زمین پایین آمدم با خدیجه همبستر شدم، و او به فاطمه باردار شد، و از آن به بعد هیچوقت فاطمه را ندیدم مگر آنکه بوى درخت طوبى را از او استشمام کردم. و در کتاب خرائج آورده که رسول خدا (ص) به فاطمه (ع) فرمود: اى فاطمه بشارتى از ناحیه پروردگارم در خصوص برادرم و پسر عمویم به من رسیده و آن این است که خداوند فاطمه را به على تزویج کرده و به رضوان خازن بهشت دستور داد تا درخت طوبى را تکان دهد، و آن به عدد دوستداران اهل بیت من رقعه هایى حمل کرد، پس ملائکه اى از نور خلق کرد، و به هر ملک خطى و رقعه اى داد، و چون قیامت به پا شود و اهلش جا بجا شوند دوستدارى از دوستداران ما نمى ماند مگر آنکه یکى از آن رقعه ها را به او مى دهند، که سند برائت از آتش دوزخ است.
در تفسیر برهان از موفق بن احمد روایت کرده که در کتاب مناقب به سند خود از بلال بن حمامه از رسول خدا (ص) نظیر این معنا را نقل کرده است. و نیز این معنا را از ام سلمه و سلمان فارسى و على بن ابى طالب نقل کرده، و در آن چنین آمده که: وقتى خداوند ملائکه را بر تزویج فاطمه به على بن ابى طالب گواه گرفت، دستور داد تا درخت طوبى بار خود را نثار کند، و آنچه از زیور و زینت داشت فرو ریزد. درخت طوبى آنچه را داشت نثار کرده، ملائکه و حور العین آنها را جمع کردند تا به یکدیگر هدیه داده، و تا قیامت به یکدیگر افتخار نمایند.
قریب به این معنا را از حضرت رضا (ع) نیز روایت کرده. و در مجمع البیان از ثعلبى روایت کرده که به سند خود از کلبى از ابى صالح از ابن عباس نقل کرده که گفت: طوبى درختى است که ریشه اش در خانه على در بهشت است و در خانه هر مؤمنى یک شاخه از آن وجود دارد. آن گاه گفته است: این روایت را ابوبصیر هم از امام صادق (ع) نقل کرده است. و در تفسیر برهان از تفسیر ثعلبى به طور رفع (بدون ذکر سند) از جابر از ابى جعفر (ع) روایت کرده که فرمود: از رسول خدا (ص) از معناى طوبى سؤال شد، فرمود: درختى است در بهشت که ریشه اش در خانه على و شاخه هایش بر اهل بهشت سایه افکنده. پرسیدند یا رسول الله ما قبلا از تو سؤال کردیم فرمودى ریشه اش در خانه من و شاخه هایش روى سر اهل بهشت است و حالا مى فرمایى ریشه اش در خانه على و شاخه هایش بر اهل بهشت است؟ فرمود: آرى خانه من و على در بهشت یکى است، و یک جا است.
نظیر این روایت را صاحب مجمع البیان نیز به سند خود از حاکم ابوالقاسم حسکانى به سند خود از موسى بن جعفر از پدرش از پدرانش (ع) از رسول خدا (ص) روایت کرده. و در این معنا روایات بسیارى از طرق شیعه و اهل سنت آمده، و از ظاهر آنها بر مى آید که در مقام تفسیر آیه نبوده، بلکه ناظر به بطن آیه است، چون حقیقت معیشت طوبى همان ولایت خداى سبحان است که از این امت على (ع) صاحب آن ولایت و اولین گشاینده باب آن است، و مؤمنین اهل ولایت، اتباع و پیروان اویند، و خانه او در بهشت نعیم که بهشت ولایت است با خانه رسول خدا (ص) یکى است، و تزاحم و اختلافى میان آن دو نیست. دقت فرمائید.
مرحوم فیض کاشانی می گوید: درخت طوبا را برخی پژوهشگران به علم و معارف الهی تأویل کرده اند، به ویژه دانشی که درباره ی احوال آخرت و چیزهایی است که خردها به تنهایی از راه اندیشه ها و کاوش های علمی به آنها دست نمی یازد. نور این گونه دانش ها را تنها باید از مشکات نبوت خاتم پیامبران (ع) و از نور ولایت او که در رسالتش نهفته و پرتوهای آن از ولایت افضل اوصیای او علی بن ابی طالب (ع) در دل های پذیرندگان هدایت و ایمان و مستعدان علم و عرفان است، گرفت؛ زیرا آثار علوم الهی و معارف حقیقی در دل عارفان این امت از بدر ولایت و ستاره ی هدایت علی (ع) می تابد؛ چنان که پیامبر (ص) به روشنی در این باره فرمود: "أنا مدینة العلم و على بابها" و نسبت ذات مقدس او به سایر اولیا و علما در "ولادت معنوی"، چونان نسبت آدم ابوالبشر به سایر مردم در "ولادت صوری" و ظاهری است. از این رو در حدیث پیامبر (ص) آمده: «یا على أنا و أنت أبوا هذه الأمة؛ من و تو پدران این امت هستیم.»


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 11 صفحه 488- 502

  2. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 360

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/116956