کتاب تلخیص الخطابه

کتاب حاضر یکی دیگر از کتابهای ارزشمند ابن رشد می باشد که به زبان عربی تألیف یافته است. ابن رشد در این کتاب به تلخیص کتاب "الخطابه" ارسطو می پردازد. به نظر می رسد خصوصیت مشترک تلخیصات ابن رشد این است که وی در کتابهای خود کلام ارسطو را با لفظ "قال" شروع می کند و بعد از اینکه چند جمله از اوائل سخن او را آورده و بعد از آن به شرح می پردازد بدون اینکه مشخص کند که این کلام خود اوست یا ادامه سخن ارسطو است. علی رغم اینکه استطرادهایی در کلام وی دیده می شود و مثالهایی از جانب خودش عنوان می دارد اما در کل ترتیب نص ارسطو را رعایت می کند و به آن مقید است. تفاوت تلخیصات وی با تفسیرات وی نیز در این است که او در تفسیراتش کلام ارسطو را جمله به جمله ذکر می کند سپس عبارت تفسیر می کند و کلامش کاملا از متن سخنان ارسطو متمایز است.
ابن رشد در تلخیص خود تمام مطالب و فصول نص ارسطو را ذکر نمی کند. همچنین بسیاری از مثالهایی را که ارسطو آورده است را حذف کرده زیرا وی مثالهای یونانی را برای خواننده عرب مجهول می داند و آن را با جو اسلامی ای که در آن زندگی می کند هماهنگ نمی داند به همین خاطر این مثالهای یونانی را به نظیر آنها در اسلام تبدیل می کند و شاهد مثالهایی از فقه و تاریخ اسلامی و زبان عربی می آورد. حقیقتا وی در این خصوص تلاش بسیار کرده به خصوص در مقاله سوم آنجایی که در صدد آن است که قواعد و نمونه هایی که ارسطو ذکر کرده را با لغت و ادبیات و خطبه های عربی تطبیق دهد.

معرفی اجمالی نویسنده
ابوالولید محمد بن احمد بن رشد، معروف به ابن رشد، در سال 520 هجری قمری/ 1126 میلادی در قرطبه یکی از مراکز اندیشه و علم در اسپانیا متولد شد. او در خانواده ای که سال ها مهد علم و فقاهت بود، پرورش یافت. پدر و جد پدری وی، هر دو منصب قاضی القضاة اندلس را به عهده داشتند. ابن رشد در جوانی به اکثر علوم زمان خود دست یافت و در ریاضیات، طبیعیات، نجوم، منطق، فلسفه و طب مهارت یافت. در سال 548 هجری به دعوت "عبدالمؤمن" که در صدد تأسیس مدارس علمی بود، به مراکش رفت و در آن جا کتابی در طب عمومی، موسوم به "الکلیات" نوشت.
آنچنان که مشهود است، ابن رشد بنا به توصیه "ابن طفیل" در زمان ابویعقوب (پسر و جانشین عبدالمؤمن) که مردی با فرهنگ و مطلع از فلسفه بود، به شرح آثار ارسطو پرداخت. معروفترین کتاب وی، تفسیر او بر کتاب مابعدالطبیعه ارسطو است. در سال 565 هجری قاضی "اشبیلیه" شد و پس از دو سال، به قرطبه بازگشت و منصب قاضی القضاتی را بر عهده گرفت. پس از مرگ ابویعقوب در سال 580 هجری، پسرش ابویوسف ملقب به "المنصور" به جای او نشست. در آغاز، او ابن رشد را که دیگر مقامی بسیار ارجمند یافته بود، سخت مورد تکریم و احترام قرار داد؛ اما پس از 10 سال بر اثر فشار افکار عمومی و یا به واسطه غرض ورزی های شخصی، ابن رشد مورد اتهام کفر و زندقه قرار گرفت و ناگهان از چشم خلیفه افتاد لذا فرمان داد کتاب هایش را بسوزانند.
سپس او را با جمعی از اهل فلسفه و علم به قبیله یهودی نشینی در 50 کیلومتری جنوب شرقی قرطبه موسوم به "السیانه" تبعید کردند. البته ابن رشد پس از مدتی با شفاعت جمعی از بزرگان اشبیلیه مورد عفو خلیفه قرار گرفت و به مراکش فرا خوانده شد. ابن رشد در مراکش در صفر سال 595 هجری قمری/ 1198میلادی، در سن هفتاد و دو سالگی وفات یافت و بعد از سه ماه جسد او را به قرطبه بردند و در آنجا به خاک سپردند.

ساختاربندی کتاب:
- تلخیص معانی المقاله الاولی
القول فی المدح والذم
القول فی الشکایه والاعتذار
القول فی الشهود
القول فی العقود
القول فی العذلب
القول فی الایمان
- المقاله الثانیه
القول فی الغضب
القول فی المسکنات فی الغضب
القول فی الصداقه والمحبه
القول فی الخوف
القول فی الحیاء والخجل
القول فی اثبات المنة وشکرها
القول فی الاهتمام
القول فی النفاسة
القول فی الحسد
القول فی الغطبه
القول فی الاسی والاسف
القول فی الخلقیات
القول فی اخلاق الشباب
القول فی المشایخ
القول فی سن الکهول
القول فی مواضع التوبیخ
- المقاله الثالثه
القول فی الالفاظ المفردة
القول فی اجزاء الخطب


منابع :

  1. ابوالولید محمد بن رشد- تلخیص الخطابة

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/117145