بررسی دو نوع سرنوشت انسان

با مراجعه به آیات قرآنی، و احادیث و ادعیه اسلامی کاملا روشن می شود که در لسان شرع، دو نوع قضا و قدر داریم، یکی لازم و حتمی و دیگری غیر لازم و غیرقطعی و به عبارت دیگر انسان و هر موجودی در جهان دو نوع سرنوشت دارند سرنوشتی محتوم و مقطوع که تحقق آن قطعی و حتمی است، و سرنوشتی غیر مقطوع که تحقق آن ضروری و لازم نیست. برخی از نویسندگان برای این دو نوع سرنوشت تفسیرهای گوناگونی کرده اند که بعضی از آنها بدون مراجعه به مدارک اسلامی انجام گرفته، و در حقیقت یک نوع تفسیری است که مدرکی جز تصور ندارد. ریشه این تقسیم را باید قبلا در قرآن جستجو نمود، سپس به روایات اسلامی پرداخت.
برای نخستین بار ملاحظه می کنیم که در قرآن مجید برای انسان دو نوع اجل که همان مقدار زندگی یا آخرین لحظه حیات است یادآور شده، و از یکی به لفظ اجل بدون قید یاد می کند و از دیگری به لفظ اجل مسمی یعنی اجل معین و نام گذاری شده تعبیر می نماید چنانکه می فرماید: «هو الذی خلقکم من طین ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده ثم انتم تمترون؛ اوست که شما را از گل آفرید و اجلی مقرر داشت (باز در قدرت خدا) شک دارید» (انعام/ 2). مقصود از «اجل مسمی» همان اجل معین و قطعی است که فقط خدا از آن آگاهی دارد و هرگز پس و پیش نمی شود. در قرآن مجید هر موقع «اجل مسمی» گفته شده مقصود همان اجل معین قطعی اراده گردیده است چنانکه می فرماید: «اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه؛ هر موقع به یکدیگر برای مدت معینی قرض دادید بنویسید» (بقره/ 282). بنابراین، آیه نخست یکی از دلایل قرآنی بر تقسیم سرنوشت به قطعی و معین، و مبهم و غیرقطعی می باشد اکنون باید دید چگونه انسان دو نوع اجل که یکی مبهم و نامعین و دیگری حتمی و معین است، دارد و مقصود از این دو نوع تقدیر چیست.
حقیقت این دو اجل با توجه به مثال زیر کاملا روشن می شود فرض کنید خداوند به یک نفر، نوزادی مرحمت فرمود آزمایشهای مختلف روی قلب و اعصاب و قسمتهای دیگر آن به ما اطمینان داد که این نوزاد می تواند، صد سال عمر کند و اسکلت او می تواند بار زندگی را تا صد سال به دوش بکشد، البته این مقدار از عمر برای این نوزاد جز قابلیت و شایستگی و به اصطلاح دانشمندان جز اقتضا و امکان چیز دیگری نیست، و هرگز معنی این جمله این نیست که این کودک در هر شرایطی و با وجود هر مانعی می تواند صد سال زندگی کند، بلکه عمر صد ساله این نوزاد مشروط به تحقق شرائطی از قبیل مراعات بهداشت و نبودن یک سلسله موانعی است، تا در پرتو آن ها قابلیت و اقتضا به مرحله فعلیت برسد، و در غیر این صورت چه بسا پرونده عمر او در دوران کودکی و یا سنین جوانی بسته شود. در این صورت در نخستین روز تولد نوزاد، دو اجل در کمین او وجود دارد:
1- اجل مطلق همان قابلیت و شایستگی عمر صدساله است و از آنجا که یک چنین زندگی، دارای شرائط و موانعی است و معلوم نیست که این شرائط تحقق خواهد پذیرفت یا نه و یا مانعی پیش خواهد آمد و یا نه، از این جهت چنین تقدیر و سرنوشتی برای این نوزاد مبهم و غیرحتمی است.
2- اجل معین و قطعی اجلی که فقط نزد خدا است چون خداوند از وضع زندگی هر موجودی، از نظر تحقق شرایط زندگی و موانع ادامه آن، آگاهی کامل دارد، از اجل قطعی و سرنوشت حتمی او نیز آگاه است، زیر فقط او می داند که آن شرایط لازم برای یک عمر صدسال تحقق خواهد پذیرفت یا نه و یا مانعی برای ادامه زندگی نسبت به این کودک پیش خواهد آمد یا نه، بنابراین، او از سرنوشت قطعی و مقدار عمر او از نظر فراهم شدن شرایط و یا کمبود آن، و پیش آمدن موانع و فقدان آنها، کاملا آگاه است. و این تقدیر با توجه به شرائط زندگی و موانع آن، کاملا قطعی و معین و از هر نوع تردید و ابهام دور است.
احادیثی که در تفسیر این آیه وارد شده اگرچه مختلف است ولی برخی از آنها هر دو اجل را به نحوی که توضیح دادیم تفسیر نموده اند، مثلا امام باقر (ع) در تفسیر این دو اجل می فرماید: اجل محتوم و اجل موقوف اجلی است قطعی و اجلی که موقوف و وابسته به یک سلسله شرائط و نبودن موانع است».
امام صادق (ع) نیز در این باره چنین توضیح می دهد: اجل غیر مسمی آن اجل مشروطی است که امکان پس و پیش شدن را دارد ولی اجل مسمی همان اجلی است که قرآن درباره آن فرمود: «إذا جاء أجلهم لا یستأخرون ساعه و لا یستقدمون؛ هنگامی که اجل آنان رسید لحظه ای تأخیر و تقدیم رخ نمی دهد».


منابع :

  1. جعفر سبحانی- سرنوشت- صفحه 128-132

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/119243