اعجاز، دلیل بر نبوت است

از مسائل مهمی که در بحث اعجاز مطرح است، ارتباط و تلازم بین معجزه و صدق گفته‌ صاحب معجزه است. سخن در این است که رابطه‌ منطقی معجزه با صدق گفته‌ پیامبران چیست و چگونه می توان از طریق اعجاز، سخنان پیامبر را در مبدأ و معاد و در دیگر معارف الهی صادق و درست دانست. از سوی دیگر، دعوت پیامبران همیشه همراه براهین عقلی بوده و هیچ گاه از روی تعبد، به اصول دین دعوت نکرده اند. هیچ پیامبری بدون دلیل روشن، مردم را به اصل وجود خداوند و به وحدانیت او دعوت نکرده است. انبیا اگر می گویند در وجود خدا شکی نیست «أفی الله شک» دلیلش را هم می آورند که «فاطر السموات والارض» (ابراهیم/ 10)، یعنی چون آسمان ها و زمین و آنچه در آن هاست، پدیده هایی متحرک و متحول و وابسته اند، بدون شک نیاز به پدید آورنده و خالق و فاطر دارند و اگر این بیان تعلیل نباشد و فقط تنبیه باشد، براهین تعلیلی دیگر ارائه می نمایند. اگر درباره‌ وحدانیت خداوند می گویند «أءاله مع الله» (نمل/ 60) دلیل آن را هم می آورند که «لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا؛ یعنی اگر آسمان ها و زمین، و جهان آفرینش، دو فاطر و دو اله و رب و معبود داشته باشند، به یقین، فاسد و زایل و نابود می شوند.» (انبیاء/ 22) اکنون جای این پرسش هست که اگر اصول ره‌ آورد پیامبران با برهان ارائه شده، پس چه نیازی به معجزه است؟ آیا معجزه برای اثبات اصول و معارف دین است؟

ادعا و دعوت پیامبران
در جواب باید گفت که انبیای الهی همواره دو سخن داشته اند؛ یکی "ادعا" و دیگری "دعوت". ادعای آنان این است که با جهان غیب در ارتباطند و فرشتگان الهی بر آنان نازل شده پیام خداوند را به آنان می رسانند. دعوت انبیا به پذیرش معارف حقه در مبدأ و معاد و احکام و دستورهای تکاملی برای انسان است. اولین قدم در این زمینه آن است که ادعای نبوت پیامبران توسط معجزه ثابت گردد تا پس از آن بتوان از محتوای دعوت آنان سود جست. اعجاز، برای اثبات دعوت پیامبران نیست تا سؤال شود که چه رابطه ای بین آن دو هست یا اینکه گفته شود که با وجود براهین در محتوای دعوت، نیازی به اعجاز نیست. بلکه اساس اعجاز برای اثبات ادعای نبوت آنان است که این ادعا را بدون معجزه نمی توان اثبات کرد؛ زیرا که شخص پیامبر اگر مدعی است که با جهان غیب ارتباط دارد و فرستاده‌ خدای سبحان برای هدایت و رهبری انسان است، برای اثبات این مدعا و ارتباط خارق العاده اش باید کاری خارق العاده، عملی و عینی انجام دهد تا ارتباطش با آفریدگار جهان اثبات گردد و همگان ببینند که صدور امر خارق العاده، برای او ممکن است و او شخصی است فوق العاده که از قدرت لا یزال الهی بهره مند است. با اثبات ادعای انبیا به وسیله‌ معجزه، انسان می تواند به تمام محتوای دعوت آنان اعتماد کند و فروع دین و دستورهای لازم را از آنان دریافت نماید؛ علاوه بر آنکه اعتقادات و اصول دین را به حکم عقل و به دستور خود پیامبران، با برهان و تحقیق می پذیرد و در آنجا که عقل در مواردی از فروع اعتقادات توان رهنمایی را ندارد، ره آورد انبیای الهی، جهان بینی انسان را کامل می سازد. و در مسائلی که اثبات نبوت و پذیرفتن آن متوقف بر آنها نیست، تا محذور دور محال در پیش باشد، می توان به نقل پیامبر معصوم اعتماد کرد و در صورت احراز قطعی نقل از لحاظ سند و متن، به محتوای آن، قطع حاصل کرد. بنابراین، اولا معجزه در صحت دعوا و ثبوت نبوت مدعی آن مؤثر است و ثانیا بر دعوت به مسائلی که پذیرش اصل نبوت متوقف بر آنها نیست، صحه می گذارد؛ جریان اصل وجود مبدأ را نمی توان با معجزه و نبوت ثابت کرد، ولی توحید مبدأ را می توان با نقل قطعی صادر از پیامبر اثبات کرد. 


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی جلد1- صفحه 106

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/18310