اقسام تساوی و اتحاد میان انسان ها

مقصود از مساوات، آن نیست که همه انسانها با یکدیگر تمائل و تشابه تام و کامل دارند. همچنین، منظور آن نیست که انسانها عین یکدیگرند، زیرا این یک تخیل محض است و حتی دو موجود بسیار ناچیز از جمادات نیز از تساوی و تشابه کامل برخوردار نیستند، چه رسد به عالم جانداران، و چه رسد به انسان ها که موجوداتی هستند بسیار پیچیده و دارای استعدادها و نیروها و پذیرش و امکانات بی شمار و نیز قابل فعلیت های نامحدود. همه این اختلافات به اضافه اراده آزاد، می تواند در انگیزگی علل و اسباب دیگر موجودات و پدیده های جهان هستی و انسانی تنوعات بسیاری به وجود آورد. خلاصه، با توجه به این که حتی یک انسان نمی تواند در دو حال از همه جهات یکی باشد، اختلاف انسان با یکدیگر کاملا روشن می شود. این مغایرت ها و تفاوت ها، یک جریان تصادفی نیست که در عرصه طبیعی هستی حکمفرما باشد، بلکه بر مبنای همان قانون کلی استوار است که می گوید: «الشیء ما لم یتشخص لم یوجد»، «هر چیزی مادامی که به وسیله ذات و عوامل و عوارض و لوازم مختلف، تشخیص خود را پیدا نکند، گام به عالم وجود نمی گذارد.»
حال، این مساله پیش می آید که، بنابراین، معنای برادری و برابری و مساوات انسان ها چیست؟ برای توضیح این مساله باید بگوییم: منظور از تساوی، مساوات در همه ابعاد انسان ها نیست بلکه با نظربه ابعاد گوناگون انسان ها، آنان در ارتباط با یکدیگر از سه قسم همانند تساوی برخوردارند:
نوع یکم: تساوی در ارتباط با مبدا و اصول عالیه هستی
نوع دوم: تساوی در ماهیت و مختصاتی که همه انسان دارای آن ها هستند.
نوع سوم: تساوی قراردادی در برابر حقوق طبیعی و وضعی و دیگر قوانینی که برای تنظیم زندگی طبیعی و حیات معقول انسان ضرورت دارد.
این سه قسم تساوی، به دوازده نوع عمده تقسیم می گردد. اتحاد انسان ها نیز که فوق تساوی ها است، نیز به سه نوع عمده تقسیم می شود. اما تساوی انسان ها از نظر بعد طبیعی بردو نوع است:
1-در ابعاد مادی: همان تمائل و تشابه است که در  سایر ابعاد اجسام طبیعی و مصنوعی نیز وجود دارد، اگر چه این تمائل و تشابه نیز حتی صددرصد و از همه جهات میان اشیاء امکان پذیرنیست، زیرا چنان که مولوی در یکی از اشعارش می گوید:

متحد نقشی ندارد این سرا *** تا که مثلی وا نمایم مرتو را
هم مثال ناقصی می آورم *** تا ز حیرانی خرد را وا خرم


این قانون با یک قانون حکمی بسیار معروف و مورد قبول حکما نیز تایید می شود که می گوید: «لا تکرار فی التجلی»، «تجلی وجود، قابل تکرار نیست».

2-همانند، به معنای تساوی در حقایق نامحسوس است، مانند اندیشه، تعقل، تجسیم، اراده، تداعی معانی، اکتشاف و انواع لذایذ و آلام و غیرذلک. این تساوی و همانند، حقیقی بالاتر از تماثل و تشابه صوری است،که انسان آن را حواس طبیعی ظاهری می بیند و می شنود، زیرا انسان اگر اندیشه و تعقل و دیگر فعالیت ها و پدیده های نامحسوس را در درون خود دریافت نکند نمی تواند چیزی درباره آن ها در دیگران درک کند. بنابراین حقایقی در انسان ها وجود دارد که با دریافت آن حقایقی در خویشتن، می توانند آن ها را در دیگران نیز دریافت کنند.

اتحاد
مقصود از اتحاد، آن وحدت مطلقه ای نیست که در بیش از یک واحد فوق کمیت ها نمی تواند تجلی پیدا کند،بلکه عبارت است از اتحاد در حقیقی که افراد انسانی می توانند خود را مانند اجزائی از آن حقیقت درک کنند. می توان چنین تصور کرد که افراد انسانی در چنین موقعیتی، خود را اجزائی از یک کل متشکل می بینند که هر امری به آن کل یا به بعضی از اجزای آن برسد، همه آنان که به منزله اجزای آن کل هستند، تحت تاثیر آن امر قرار می گیرند. این حقیقت مشترک که ازیان جهت شبیه به کل است، به سه قسم عمده تقسیم می شود:
الف: حقیقتی است مانند یک کل، که همه افراد را در بر گرفته، ولی کل حقیقی نیست که هر یک از انسان ها جزئی از آن باشد، مانند جامعه که همه افراد خود را مانند اجزای حقیقی در بر می گیرد.

قسم دوم: آن همانندی است که انسان ها را با یکدیگر متحد ساخته است. در این اتحاد، همه انسان ها مانند امواج یک دریا هستند. درباره این قسم از اتحاد، از آیه شریفه زیر استفاده می شود: «من اجل ذلک کتبنا علی اسرائیل انه من نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا و من احیا ها فکانما احیا الناس جمیعا»؛ «از این جهت است که بر بنی اسرائیل مقر داشتیم که حقیقت این است که کسی یک انسان را بدون عنوان قصاص یا ایجاد فساد در روی زمین بکشد، مانند این است که همه انسان ها را کشته است و اگر کسی را احیا کند، مانند این است که همه انسان را احیا نموده است»، (مائده/ 32).
اتحاد مزبور از این آیه نیز استفاده می شود: «و هو الذی انشاکم من نفس واحده» (انعام /98)، «و آن خداوندی است که شما را از یک نفس آفریده است».

قسم سوم: اتحاد اختیاری و اکتسابی ارزشی است که انسان ها می توانند آن را با عمل به اصول اخلاقی عالی انسانی الهی و تصفیه درون شان از رذایل و آلودگی های حیوانی به دست بیاورند. در این هنگام است که می توانند لذایذ و آلام یکدیگر را واقعا دریافت کنند و به مقام وحدت اعلای جان ها که نیروی آن را خداوند سبحان در کارگاه وجود انسان آفریده است نائل آیند. بنابراین، همه انواع همانندی های انسان به دو قسم عمده تقسیم می شوند: 1- تساوی ها 2- اتحادها. اتحاد ها فقط در سه مورد است: الف- اتحاد به معنای اجزای یک کل اعتباری، ولی مانند کل متشکل از اجزای حقیقی، مثل جامعه انسانی که از عمده افراد اجزای حقیقی تشکل یافته است.
ب: اتحادی فوق وحدت و کثرت های طبیعی که اکتسابی و اختیاری نیست.
ج: اتحاد ناشی از جاذبه کرامت اکتسابی که انسان های با ایمان را به مقام اشعه خورشید عظمت الهی بالا می برد و آنان را در آن مقام شامخ، به وحدتی عالی نائل می سازد.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- عرفان اسلامی- صفحه 118-115

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/210654