ضرورت دقت در مسأله معاشرت با مستضعفین در حوزه ها

جامعه ها و از جمله جامعه ما، چندین گونه مستضعف دارد: معارفی و اعتقادی (اغلب، نسل جوان در این استضعاف شریکند)، اقتصادی، معیشتی، اجتماعی، حقوقی و.... کسانی که به جای واژه «مستضعف»، «قشر آسیب پذیر» گذاشتند، بر خلاف جهتگیری «قرآن کریم» عمل کردند؛ قرآن، مستضعف به کار برده است، ما هم باید همان واژه را به کار ببریم. واژه «قشر آسیب پذیر»، از
نشر مسائل روانشناختی، و بار واژه و القاء آن به اذهان، بسیار بسیار ضعیف تر از واژه «مستضعف» است، بلکه می توان گفت ضد آن است. آسیب پذیر، به اصطلاح لغت و علم صرف، لازم است، نه متعدی. از این رو آن ظلمها و جنایتهایی را که به نص احادیث، بلکه آیات، اغنیار و توانگران در حق انسان محروم اعمال می کنند نمی رساند، اما مستضعف نه، به ویژه که مردم در جریان انقلاب به خوبی معنای کلمه مستضعف را فهمیده بودند. و پیشتر نیز آن را دکتر علی شریعتی، در میان جوانان و دانشگاهیان (به عنوان یک واژه افتخار آمیز و بیدارگر قرآنی) رواج داده بود.
اگر کسی بگوید می خواهیم واژه فارسی به کارببریم، بسیار خوب، فارسی مستضعف، آسیب پذیر نیست، فارسی این واژه، «له شده»، «پایمال گشته»، «ناتوان انگاشته» (بی پناه) است، مستضعفان یعنی پایمال شدگان و بی پناهان جامعه، از بعدهای مختلف.
باری یکی از مسائل «الهی- انسانی» مهم که در زندگی پیامبران و پیامبر اکرم ما و ائمه طاهرین (ع)، به صورتی جدی وجود داشته است، حشر و نشر و نشست و برخاست با محرومان و سر زدن مداوم به طبقات و خانوارهای نیازمند، و جویا بودن و مطلع شدن از حال و روز آنان بوده است. فواید روحی و تربیتی و اجتماعی و اخلاقی و معیشتی این امر، و تأثیرش در پیوستگی اجتماعی، و طبقه طبقه و قطعه قطعه نشدن آن (که امری غیر انسانی است) با کمی تامل روشن می شود. تا هنگامی که «استضعاف» از میان نرفته است، و عوامل آن ریشه کن نشده است، نباید مستضعفان (در هیچ مرحله از مراحل زندگی) فراموش شوند: از زاده شدن کودکانشان، تا دوره های تربیتی و آموزشی، و سپس ازدواج، کار، و.... عالمان دین، مبلغان و واعظان و طلاب باید این امر را در صدر برنامه خود قرار دهند، و به سراغ مستضعفین در همه جا و همه شکل، حتی کارخانه ها و کوره پزخانه ها و محل کار عمله ها در ساختانها و مزارع بروند، و در کنار آنان برادر وار (إنما المومنون إخوه) بنشینند، و به درد دل آنان گوش دهند، و مشکلاتتشان را برآورده سازند.
این نوشتار را، از باب تیمن و تبرک و تنبیه و تنبه، با حدیثی از پیامبر اکرم (ص) به پایان می بریم، به ویژه که در شرح عالم بیدار و خروشان دل، مرحوم آقانجفی قوچانی (که «اجازه اجتهاد» دادن به مجتهدی بی تقوی را بدتر از محرمات شدیده می دانسته است)، نوشته اند:
«.... و در مواقع سختی پناهگاه طبقه محروم و مستمند بوده است.... در جریان جنگ جهانی دوم (1939- 1945 م)، همواره به فکر بینوایان و خانواده های تهیدست بود... آن مرحوم، با دقت و محبت خاصی به وضع زندگی آنان رسیدگی می کرد، در حد کمال انسانی از بینوا و بی کس و بیوه زنان سرکش می فرمود. مواقع بیکاری در باغچه مقابل منزل خود با دست خود کار می کرد، و در نزد مردم قوچان احترام بی سابقه ای داشت.»
و اما حدیث:
پس از نزول آیه 28 از سوره مبارکه کهف، که خداوند متعال، پیامبر اکرم (ص) را به معاشرت با فقیران و مسکینان و کناره گیری از اغنیا و توانگران فرا می خواند، «قام النبی (ص) یلتمسهم، فأصابهم فی موخر المسجد یذکرون الله -عز و جل- فقال: الحمد الله الذی لم یمتنی، حتی أ مـــرنی أن آصبر نفسی مع رجال من أ متی، معکم المحیا و معکم الممات؛  پیامبر (ص) به پا می خیزد، و در این سوی و آن سوی مسجد به سراغ مسکینان و فقیران می رود و آنان را در آخر مسجد در گوشه ای مشغول به ذکر خدای بزرگ می یابد، آنگاه (در نزد آنان می نشیند و) می گوید: شکر خداوندی را که عمر مرا به پایان نرساند پیش از آنکه به من دستور دهد که نشستن با فقیران امتم را برتابم، زندگی من با شماست، و مرگم با شما باد!»


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- نان و کتاب- صفحه 179-183

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/211342