مقایسه جهان بینی مولانا با بوناونتورا متفکر قرون وسطی

از متفکران نامی قرون اسکولاستیک (1221- 1274)، بوناونتورا است و گرایش روحی به اوگوستین داشته است. مسأله مهمی که می توان برای مقایسه میان او و مولانا مطرح کرد، مسأله عقل و ارزیابی کار آن است.
بوناونتورا می گوید:
«برای نفس (من) آدمی دو معرفت یا دو عقل است: عقل ابتدایی (پست) و عقل اعلا. عقل ابتدایی همواره رو به جزئیات است و عقل اعلا رو به ذات نفس و به سوی خدا است و چنین نیست که هر معرفتی از حواس ناشی شود.»
این مسأله در طرز تفکر مولانا از اهمیت خاصی برخوردار است. او از عقل ابتدایی، عقل جزئی تعبیر می کند و سرکشی آن را برای درک واقعیت های والا، نابجا و زیان بار می داند:
آن نمی دانست عقل پای سست *** که سبو دائم ز جو ناید درست
****
زین نظر وین عقل رو بیزار شـو *** چشم غیبی جوی و برخوردار شو
زین نظر وین عقل ناید جز دوار *** پـس نـظر بگذار و بـگـزین انتظار
عقل جزئی همچو برق است و درخش *** در درخشی کی توان شد سوی رخش
بـرق عـقـل مـا بــرای گـریــه اسـت *** تـــا بگــرید نیستی در شـوق هـست
عـقل رنـجور آردش پـیـش طبیـب *** لیک نـــبود در دوا عــقلش مــصیب
راند دیوان را حق از مرصاد خویـش *** عـقل جـزئی را ز اسـتبـداد خـویـش
مولانا از عقل اعلا به عقل کل و عقل کلی تعبیر می نماید و قلمرو فعالیت آن را مسائل عالی هستی معرفتی می کند:
تا چه عالم هاست در سودای عقل *** تا چه با پهناست این دریای عقل
عاقل بی پـایـان بــود عــقل بــشر *** بــحر را غــواص بـایــد ای پــسر
عقل پنهان اسـت و ظـاهر عالـمی *** صورت ما مــوج یـا از وی نـمی
****
این جهان یک فکرت است از عقل کل *** عقل کل شاه است و صورت ها رسل
کـل عـالـم صــورت عـقـل کـل اسـت *** اوست بابای هر آنک اهل دل است
****
این سخن هایی که از عقل کل است *** بوی آن گلزار سرو و سنبل است
****
چون که قشر عقل صد برهان دهد *** عقل کل کی گام بی ایفان نهد
****
عقل کل را گفت مــا زاع الــبصر *** عقل جزئی می کند هر سو نظر
****
عقل جزئی گاه چیره که نگون *** عقل کلی ایمن از ریب المنون


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- مولوی و جهان بینی ها- صفحه 80-82

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/211680