احکام و عقاید مشترک میان جن و انسان

انسان و جن مصداق سخن خدای متعال در آیات: «خلق فسوی و قدر فهدی» از سوره اعلی هستند.
نخست – انسان: پروردگار عالمیان انسان را آفرید، و برای او نظام زندگی تعیین فرمود، و در ذات او، هم هوای نفس را قرار داد که به خواسته دل می رود، و هم عقل ممیز بخشید تا سود و زیان خود را با آن تشخیص دهد، و او را برای پذیرش هدایت از دو راه آماده کرد:
1- از راه سخن گفتن با زبان چه، سخن گفتن و تفاهم با دیگران را خداوند به انسان الهام فرموده است: «خلق الانسان. علمه البیان؛ انسان را آفرید، و او را سخن گفتن آموخت.» (رحمان/ 4-3)
2- از راه خواندن و نوشتن و نقل افکار، از انسانی به انسان دیگر و از نسلی به نسل بعد، چنانکه فرموده: «اقرء و ربک الاکرم* الذی علم بالقلم* علم الانسان مالم یعلم؛ بخوان که پروردگارت بزرگوارتر است، همان کسی که به وسیله قلم آموزش داد، و به انسان آنچه را نمی دانست آموخت.» (علق/ 4-3)
خدای سبحان پس از آن، نظام زندگی و قانون زیستن را متناسب با فطرت انسانی انسان برای او تعیین کرد. چنانکه فرموده: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها؛ روی خود را متوجه آیین ناب و استوار پروردگار کن! فطرت خداوندی که مردمان را بر آن آفرید.» (روم/ 30) خداوند با فرستادن وحی بر پیامبران، انسان را به سوی این دین که با فطرت او تناسب و سازگاری دارد هدایت کرده است. چنانکه فرموده:
1- «انا اوحینا الیک کما حینا الی نوح والنبیین من بعده؛ ما به تو وحی فرستادیم؛ همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم...» (نساء/ 163)
2- «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدین....؛ دینی را برای شما تشریع کرد که به نوح سفارش کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و آنچه به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه نمودیم این بود که: دین را بر پا دارید.» (شوری/ 13) خداوند این دینی را که بر پیامبران فرستاده، اسلام نامیده، چنانکه فرموده: «ان الدین عندالله الاسلام؛ دین در نزد خدا اسلام است.» (آل عمران/ 19)
دوم- جن: خداوند جن را آفرید، و زندگی او را مانند انسان قرار داد، چه، در سرشت او نیز هوای نفس است که به سوی خواسته دل می راند، و عقل است که سود و زیان خویش را با آن درک می کند. چنانکه ما را از حال ابلیس که از جن بود با خبر ساخت فرمود: «و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه؛ هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس، که از جن بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد.» (کهف/ 50)
خداوند داستان ابلیس را در سوره اعراف مشروحتر بیان داشته و فرموده: «و لقد خلقنا کم ثم صورناکم ثم قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس لم یکن من الساجدین* قال ما منعک الا تسجد إذ امرتک قال انا خیر منه خلقنی من نار و خلقته من طین* قال فاهبط منها فما یکون لک ان تتکبـــر فیها فاخرج انک من الصاغرین* قال انظرنی الی یوم یبعثون* قال انک من المنظرین* قال فبما اغویتنی لاقعدن لهم صراطک المستقیم* ثم لاتینهم من ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمآئلهم و لاتجد اکثرهم شاکرین * قال اخرج منها مذوما مدحورا لمن تبعک منهم لاملئن جهنم منکم اجمعین؛ ما شما را آفریدیم! سپس صورت بندی کردیم؛ بعد به فرشتگان گفتیم: " برای آدم سجده کنید" آنان همه سجده کردند؛ جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود. خداوند به او فرمود: در آن هنگام که به تو دستور دادم، چه چیز تو را از سجده بازداشت؟ گفت: " من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدی و او را از گل!" فرمود: از آن مقام فرود آری! تو حق نداری در آنجا تکبر بورزی! بیرون شو که تو از افراد پست و فرومایه هستی! ابلیس گفت: مرا تا روزی که برانگیخته می شوند مهلت ده! فرمود: تو از مهلت داده شدگانی! گفت اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنان کمین می کنم! سپس از پیش رو و از پشت سر، از طرق راست و از طرف چپ آنان، به سراغشان می روم؛ و بیشتر آنان را شکرگزار نخواهی یافت! فرمود: از آن مقام، با ننگ و خواری، بیرون شو! سوگند که هر کس از آنان، تو را پیروی کند، جهنم را از همگی شما پر خواهم کرد.» (اعراف/ 18-11)
معلوم می شود هوای نفس در این موجود جنی سرکش بر خدای عزیز جبار، از هوای نفس همه هوی داران بیشتر و قویتر است.
خداوند متعال در سوره جن از وجود هوای نفس در همه جنیان نیز خبر داده، و فرموده: اجنه در پیروی از هوای نفس به حدی پیش رفتند که به استراق سمع سخنان فرشتگان می نشستند، و از این روش دست نکشیدند تا خاتم پیامبران (ص) مبعوث گردید، و خداوند آنان را هدف شهابهای سوزان قرار داد. در روایت آمده که، آنان هر چه از فرشتگان می شنیدند برای کاهنان بازگو می کردند و از روی ستم و انحراف دروغهائی را برای آزار و اذیت آدمیان بر آن می افزودند.
خداوند از این روش نیز، در سوره جن، خبر داده و فرموده: «فزادوهم رهقا» یعنی جنیان بر گمراهی آدمیان می افزودند! و از اینکه اجنه در پیروی از هوای نفس همانند آدمیان و در میان آنان مسلمانان و غیر مسلمانان وجود دارد، نیز خبر داده است.
در سوره احقاف آمده است: گروهی از جنیان هنگامی که پیامبر اکرم (ص) قرآن را تلاوت می کرد، حاضر شدند و آن را شنیدند و به سوی قوم خود بازگشتند و آنان را بیم دادند و گفتند: خداوند بعد از موسی (ع) کتابی به نام قرآن فرستاده، و از آنان خواستند که به این کتاب ایمان آورند همچنین در سوره جن از یکسانی دیدگاه برخی از جنیان با بعضی آدمیان درباره معاد، و گمان آنان به خدا خبر داده که می گویند! خداوند هرگز کسی را در روز قیامت مبعوث نخواهد کرد!
از تمامی آنچه گذشت، نتیجه می گیریم که: در جن هم مانند انسان، دریافت عقلی و ادراک کامل وجود دارد، و آنان سخنان انسان را می فهمند، و در یادگیری از راه سخن گفتن با انسان شریکند. این موضوع را به صورت آشکار، در داستانی که خداوند از مکالمه سلیمان (ع) با آنان در آیات 17 و 39 سوره نمل آورده، در می یابیم.
بدینگونه، این دو صنف جن و انس، در همه حالات نفسانی مشترکند، همانگونه که در جولانگاههای رفتاری نیز مانند هم عمل می کنند، خدای سبحان در سوره سبا فرموده: «یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب و قدور راسیات؛ جنیان برای سلیمان هر چه می خواست انجام می دادند، محراب و تماثیل و ظروف بسیار بزرگ، می ساختند.» (سبا/ 13) و در سوره انبیاء می فرماید: «و من الشیاطین من یغوصون له و یعملون عملا دون ذلک؛ برخی از شیاطین برای سلیمان غواصی می کردند، و کارهای غیر از آن نیز انجام می دادند.» (انبیا/ 82)
خداوند این دو گروه جن و انس را در هدایت به اسلام، و فرستادن پیامبران به سوی آنان، برای بشارت و بیم دادن و آموزش، برابر دانسته، تا به خدای یگانه ایمان آورند و هیچ کس را شریک او نسازند، و به پیامبران و فرشتگان و قیامت و مشاهده مواقف آن نیز ایمان بیاورند.
اما احکام اسلامی، آنچه که درباره آداب اجتماعی مانند: یاری رساندن به ناتوانان و نیازمندان مؤمنان، و ترک آزار دیگران، و مانند آنهاست، و هر دو گروه در آن مشترکند، اما عبادات مانند: نماز و روزه و حج و دیگر احکام مربوط به جن، بناچار باید با حالات آنان سازگار باشد، چنانکه آدمیان نیز برخی با برخی دیگر در احکام اختلاف دارند، مانند احکام ویژه زن و مرد یا مریض و سالم و مسافر و مقیم و امثال آن.


منابع :

  1. سید مرتضی عسگری- عقاید اسلام در قرآن کریم- صفحه 179-183

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/211982